گمان می کنم همه ما بر روی تعریف مفهوم بازاریابی دیجیتال توافق داشته باشیم. وقتی صحبت از این مفهوم المان هایی نظیر شبکه های اجتماعی، بهینه سازی موتورهای جست وجو، خلق محتوا، ایمیل و بسیاری موارد دیگر به ذهن می رسد بدون تردید استفاده بهینه از تمام المان های فوق برای هر برندی ضروری است. به ویژه در سال جاری که رقابت کسب وکار در بسیار از صنعت ها شدید شده است.
با توجه به حضور 4میلیارد کاربر اینترنتی و بیش از 3.4 میلیارد کاربر فعال در شبکه های اجتماعی مفهوم بازاریابی دیجیتال برای دستیابی به مخاطب تازه برای برندها جذاب به نظر می رسد. استفاده از الگوی بازاریابی دیجیتال در کنار سایر روش های سنتی شانس برندها برای جلب نظر طیف وسیع تری از مخاطب ها را افزایش می دهد. به علاوه، بازاریابی دیجیتال به ما در زمینه جلب رضایت مخاطب، شناخت بهتر از آنها و توسعه جایگاه آنلاین برندمان کمک خواهد کرد.
مقاله کنونی با هدف کمک به برندها در راستای فعالیت بهتر در زمینه بازاریابی دیجیتال تهیه شده است. در ادامه به بررسی 12 ایده و توصیه پیشنهادی بازاریاب های موسسه HubSpot خواهیم پرداخت.
1. اهمیت شناخت مشتری مان
آری پلاوت، بازاریاب ارشد HubSpot، توصیه کاربردی دارد: «همیشه حواس تان به پالس های دریافتی از مشتریان باشد. همچنین خود را موظف به بررسی و تحلیل اطلاعات دریافتی از آنها کنید. به این ترتیب شناخت ما از مشتریان در طول زمان افزایش خواهد یافت. ایجاد زمانی مشخص در ماه برای گفت وگو با اعضای تیم بازاریابی و فروش در زمینه آخرین اطلاعات پیرامون مشتریان ایده کاملا منطقی محسوب می شود. به هر حال، بهترین ایده های برند شما از دل منبع اصلی کسب وکار یعنی مشتریان سرچشمه می گیرد.»
کاتلین اسمیت، کارشناس بخش فروش HubSpot، نیز به نوبه خود عقیده جالبی در مورد دنیای بازاریابی دیجیتال دارد: «یکی از بهترین واکنش ها به هنگام مشاهده آگهی بسیار بد تمرکز بر روی صفحه بزرگ آن است. هدف طراح آن آگهی از نمایش اش چه بود؟ فهم این نکته به خوبی امکان یافتن خطای طراحی تبلیغاتی پیرامون شناخت مخاطب را فراهم می سازد.» به عقیده کاتلین، وقتی ما از مخاطب هدف مان شناخت مناسبی داشته باشیم، تبلیغات و کمپین های بازاریابی مان سازگاری بیشتری با سلیقه آنها دارد.
مطلب مرتبط: چالشهای بازاریابی دیجیتال
2. هماهنگ سازی محتوا با تمام مراحل تجربه خرید مشتریان
الکس گیرارد، مشاور بازاریابی محصولات در HubSpot، یکی از برترین افراد موسسه در زمینه تحلیل آگهی های تبلیغاتی است: «به نظر من بهترین لحظه تبلیغاتی برای یک برند میخکوبی مخاطب به هنگام مشاهده تیزر یا محتوای کمپین آنهاست. این لحظه نهایت تاثیرگذاری را بر روی مخاطب خواهد داشت. مشکل اساسی در این میان عدم تجربه چنین امری از سوی بسیاری از برندهاست. مواجهه با چنین مشکلی به دلیل ناتوانی در ارائه تجربه ای مطلوب به مخاطب در زمینه مشاهده محتوای تبلیغاتی مان است. بدون تردید طراحی آگهی برای مخاطب نامناسب و همچنین بی توجهی به سلیقه وی در پرورش ایده مان نتایج بسیار نامناسبی به همراه خواهد داشت. وقتی محتوای تبلیغاتی ما برای مخاطب جذابیتی ندارد، باید آن را با تجربه خرید مطلوب مد نظر وی هماهنگ سازیم. در غیر این صورت خبری از فروش نخواهد بود.»
3. صرف نگارش پیرامون محصولات و خدمات مان کافی نیست
کارلا کوک، نایب مدیر تیم وبلاگ HubSpot، انتقادهای شدیدی در زمینه تمرکز اغلب برندها بر روی نگارش مطلب پیرامون محصولات و خدمات شان دارد: «صرف نگارش مطلب در مورد محصولات و خدمات برند خود در وبلاگ مان کافی نیست. این امر به راحتی کاربران بی علاقه به خرید فوری را دلسرد خواهد کرد. راهکار جایگزین، اختصاص زمان مناسب برای یادگیری دامنه علاقه مخاطب هدف و توسعه محتوا براساس اطلاعات به دست آمده، است. به عنوان مثال، اگر شما مشغول به فروش قهوه ساز هستید، نگارش مطالبی در مورد نحوه تاثیرگذاری وعده صبحانه بر روی زندگی افراد منطقی به نظر می رسد. همچنین امکان مقایسه فواید قهوه با سایر نوشیدنی های صبحگاهی نیز وجود دارد.»
4. تمرکز بر روی برنامه های بلندمدت
جف وُکِل، مدیر بازاریابی محصولات در HubSpot، توصیه جالبی در مورد انتظارات برندها پیرامون بازگشت سرمایه گذاری (ROI) دارد: «تمرکز ما باید بر روی افق های طولانی مدت، نه نکات امیدبخش موقتی و کوتاه، باشد. من یک بازاریاب هستم. به همین دلیل به خوبی با فشار بالای کاری به منظور تحویل فهرست فروش حاصل از کمپین ها در پایان ماه آگاهی دارم. تصمیم گیری در مورد استراتژی بازاریابی برای همه بازاریاب ها دشوار است. فشارهای مدیران بالادستی همیشه بازاریاب ها را به سوی اتخاذ روش های کوتاه مدت سوق می دهد. اگرچه تکنیک های کوتاه مدت نیز بازدهی مطلوبی دارد، اما سرمایه گذاری صرف بر روی آنها در طولانی مدت نتیجه عکس خواهد داشت. برندهای موفق همیشه نیم نگاهی به جلب اعتماد مخاطب هدف در طولانی مدت نیز دارند. به این ترتیب فرآیند بازاریابی از عملی پرفشار برای فروش بیشتر به حالتی تعاملی با مخاطب تغییر حالت می دهد.»
5. افزودن مدیریت بهینه موتورهای جست و جو با ارزیابی نهایی استراتژی محتوایی
ای جی بلتیس، مسئول همگام سازی محتوا در HubSpot، عادت جالبی در زمینه گفت وگوهای کوتاه و تاثیرگذار با همکارانش دارد. چندی پیش در یکی از گفت وگوها سخنان جالبی از او شنیدم: «اگرچه تمرکز بر روی وبلاگ رسمی برندمان سودمندی قابل توجهی در زمینه افزایش اعتبار و شهرت مان دارد، به منظور کسب توسعه پایدار در طولانی مدت باید بر روی افزودن مدیریت بهینه موتورهای جست وجو به فرآیند تولید محتوای وبلاگ مان فکر کنیم. استفاده از سایت هایی نظیر Ahrefs و SEMRush برای یافتن بیشترین موضوعات و کلیدواژه های مورد جست وجوی مخاطب هدف کسب وکارمان بسیار منطقی به نظر می رسد. به این ترتیب برند ما توانایی بسیار بهتری در زمینه تولید محتوای سازگار با سلیقه مخاطب هدفش خواهد داشت.»
مطلب مرتبط: راهکارهای زیرکانه بازاریابی دیجیتالی
6. فهم تصویر بزرگتر پیش رو به هنگام تحلیل کیفیت عملکرد تبلیغات مان
کاتلین اسمیت در این بخش نیز توصیه های جالبی دارد: «روشی مناسب برای فهم نکات کاربردی از تبلیغات بد سایر برندها آگاهی از تصویر بزرگتر حوزه تبلیغات است. به راستی برند مورد نظر از خلق چنین تبلیغی چه هدفی را دنبال می کند؟ به عنوان مثال، تبلیغات گوگل به طور حیرت انگیزی هوشمند دنبال می شود. شرط اصلی برای نمایش تبلیغ یک برند به مخاطب جست وجوی کلیدواژه های مرتبط با آن از سوی کاربران است. در غیر این صورت هیچ خبری از نمایش تبلیغ مورد نظر نخواهد بود. این امر با هدف کاهش سطح نارضایتی کاربران از تبلیغات نامناسب صورت گرفته است. جالب اینکه با اجرای چنین طرحی تقریبا نارضایتی از تبلیغات گوگل به صفر رسیده است.»
اگر تبلیغ ما عملکرد خوبی ندارد، نباید فقط به پیام آن توجه کرد. به گفته کاتلین: «باید به دنبال فاصله میان ماهیت تبلیغ مان با انتظارات مخاطب هدف به هنگام جست وجو در اینترنت بود. همچنین صفحه نخست سایت مان پس از کلیک مخاطب بر روی تبلیغ اهمیت بالایی دارد. در بسیاری از موارد کاربران به دلیل مشاهده صفحه اصلی بی کیفیت قید خرید یک محصول بسیار کاربردی را هم می زنند. وقتی با تبلیغی نامناسب مواجه هستیم، باید به تصویر بزرگ تر مدنظر برندمان از تولید آن تبلیغ و کمپین مادر آن توجه کنیم. فقط در این صورت امکان کشف دلیل شکست مان وجود دارد.»
7. ضرورت عملکرد انعطاف پذیر برای جلب رضایت مخاطب
کریستین بیکر، طراح محتوای استراتژی بازاریابی در HubSpot، تاکید بسیار زیادی بر روی انعطاف پذیری برندها دارد: «دنیای بازاریابی دیجیتال همیشه در حال تغییر است. به این ترتیب کسب وکارها همیشه باید از ارتباط منطقی میان کمپین های بازاریابی و تبلیغات شان با نیاز مخاطب هدف اطمینان حاصل کنند. به عنوان مثال، اگر مخاطب هدف برند ما کاربران فعال در اینستاگرام هستند، باید تمرکز اصلی تیم بازاریابی مان را بر روی خلق استوری های جذاب به جای تولید فیلم در یوتیوب بگذاریم. در غیر این صورت محتوای برندمان به دست مخاطب هدف نخواهد رسید. بدون تردید هیچ چیز به اندازه تولید محتوا برای مخاطب نادرست موجب شکست سنگین برندها نمی شود.»
8. وفاداری به طرح اولیه به هنگام رونمایی از کمپین بازاریابی
بسیاری از برندها پس از رونمایی از یک کمپین در ادامه تبلیغات شان دچار مشکل می شوند. این امر به خاطر تلاش برای ایجاد تنوع بیش از حد در تبلیغات و فاصله گیری از ایده های اصلی کمپین روی می دهد. بریتنی جفروی، مدیر بازاریابی در موسسه Global Acquisition، در این زمینه توصیه های جالبی مطرح کرده است: «وقتی کمپین بازاریابی مان را در پلتفرم های اجتماعی مختلف منتشر می کنیم، باید نسبت به وفاداری آنها به ایده محوری کمپین اطمینان حاصل کنیم. در غیر این صورت عملا با کمپین های متفاوتی در هر کدام از شبکه های اجتماعی مواجه خواهیم بود.» به منظور کنترل وفاداری به ایده اصلی کمپین در پلتفرم های مختلف ارزیابی نهایی آنها از سوی یک تیم واحد ضروری است. به این ترتیب هرگونه تفاوت فاحش پیش از انتشار رفع خواهد شد.
9. بدل شدن به رهبر توسعه شرکت مان
جف وُکل به فرصت پیش روی بازاریاب ها برای بدل شدن به رهبر توسعه و رشد شرکت های شان اشاره دارد. به عقیده وی: «بازاریابی به صورت تاریخی وظیفه افزایش فروش و جلب نظر مشتریان هرچه بیشتر برای برندها را برعهده داشته است. امروزه با آگاهی شرکت ها از ضرورت تمرکز بر روی اهدافی به غیر از فروش مستقیم محصولات به مشتریان فرصت طلایی برای بازاریاب ها فراهم آمده است. به این ترتیب امکان مدیریت روند توسعه و رشد شرکت ها از سوی بازاریاب ها وجود دارد. این امر تا همین دو دهه پیش به دلیل تمرکز صرف بر روی فروش بیشتر امکان پذیر نبود. با این حال امروزه برندهای بزرگ به غیر از فروش بیشتر به دنبال اهدافی نظیر ایجاد رابطه ای عمیق و پایدار با مشتریان نیز هستند.»
مطلب مرتبط: 10 استراتژی بازاریابی دیجیتال
اکنون وظیفه اصلی بازاریاب ها تمرکز صرف بر روی فروش بیشتر محصولات برندشان نیست. در عوض باید به شیوه های ایجاد رابطه ای پایدار و تبدیل مخاطب هدف به مشتریان وفادار فکر کرد. به عبارت بهتر، امروزه فعالیت بازاریاب ها پس از فروش محصول به مشتری به پایان نمی رسد. فروش محصول به مشتری آغازی برای فروش محصولات بیشتر قلمداد می شود. به راستی پس از فروش یک محصول به مشتری چه اتفاقی برای وی رخ می دهد؟ توجه بازاریاب ها به تجربه پس از خرید مشتریان افق های تازه ای را برای بازاریابی دیجیتال باز می کند.
10. اهمیت شخصی سازی محتوا
کلینک فونتانلا، طراح محتوای بازاریابی دیجیتال در HubSpot، شخصی سازی محتوا را کلید موفقیت برندها در جلب نظر مخاطب هدف عنوان می کند: «بدون تردید برندهای متعددی مانند ما در تلاش برای جلب نظر مخاطب و فروش محصولات شان هستند. با این حساب تفاوت میان ما و آنها چیست؟ شخصی سازی محتوا تفاوت ها را در دنیای بازاریابی و تبلیغات رقم می زند. براساس گزارش موسسه Marketing Dive نزدیک به 40درصد از خریدارها برند محبوب شان را فقط به دلیل کیفیت پایین محتوای آنلاین شان تغییر می دهند. به این ترتیب برندها باید توجه بسیار بیشتری به محتوای تولیدی شان داشته باشند. در غیر این صورت مشتریان به راحتی برند دیگری را انتخاب خواهند کرد.»
11. امتحان روش های تازه
مردیت هارت، نویسنده ارشد تبلیغات در HubSpot، توصیه جالبی را مطرح می کند: «اگر شما عملکرد یک شیوه جایگزین در بازاریابی را بهتر ارزیابی می کنید، توصیه من جهت گیری به سوی آن روش است. البته معنای صحبت من تغییر شیوه عادی برندمان با صورت ناگهانی نیست. به عبارت دقیق، مشاهده تغییرات در کسب وکارمان باید ما را به سوی یافتن ایده های تازه سوق دهد. در این میان بحث و بررسی بیشتر در مورد ایده ها در حوزه کاری تیم مدیریتی شرکت قرار دارد. در اغلب موارد شکست های سنگین برندها به دلیل عدم توجه شان به بررسی بیشتر ایده های تازه روی می دهد. به عنوان مثال، در صورت مشاهده تعامل اندک مخاطب با ایده های بازاریابی برندمان باید به سراغ ریشه یابی مشکل و خلق استراتژی تازه ای برویم. بدون تردید این کار از عهده یک مدیر، به تنهایی، خارج است. به همین دلیل اغلب کارشناس های حوزه بازاریابی بر روی تعامل و مشارکت تیم مدیریتی و بازاریابی برای اخذ تصمیم های جدید تاکید دارند.»
12. عدم حذف لینک های پشتیبان
برادن بِکر، نویسنده مطلب در وبلاگ HubSpot، نکته جالبی را به عنوان توصیه پایانی مقاله کنونی یادآور می شود: «امروزه بازاریاب ها بیش از هر زمان دیگری به سوی استفاده از کلیدواژه ها برای بهینه سازی مطالب شان با موتورهای جست وجو جهت گیری کرده اند. به این ترتیب هرچه از کلیدواژه های بیشتری در حوزه نگارش مطلب مان استفاده کنیم، شانس مشاهده آن از سوی کاربران بیشتر می شود. اغلب موتورهای جست وجو مانند گوگل و یاهو الگوریتم خود را براساس تحلیل کلیدواژه های مطالب ساماندهی می کنند.
مطلب مرتبط: بازریابی خلاق؛ایده های بازاریابی مدرن و موفق
این امر موجب طبقه بندی کاربردی تر مطالب می شود. چالش مهم پیش روی بازاریاب ها نحوه ایجاد سازگاری میان محتوای کاربردی شان و کلیدواژه های مورد نظر موتورهای جست وجو است. بهترین راهکار برای افزایش بازدید مطالب وبلاگ مان، علاوه بر استفاده از کلیدواژه ها، تمرکز بر روی لینک های پشتیبان است. به عنوان مثال، مطلب برتر هفته تان را در بیوگرافی اکانت تان در شبکه های اجتماعی مختلف درج کنید. به این ترتیب کاربران به سادگی امکان مطالعه مطالب شما را بدون نیاز به جست وجو بیشتر خواهند داشت.»