چرا شرکت ها از درک احتیاجات و خواسته های کارمندان شان عاجزند و نمی دانند چه چیزهایی به آنها انگیزه و انرژی بیشتری می دهد؟
ممکن است آمار موسسه گالوپ را در زمینه مشارکت واقعی کارمندان در سازمان ها دیده باشید. طبق این آمار، نیمی از کارمندان خود را به کارشان متعهد نمی دانند و ۱۷درصد آنها هر روز بیشتر از شغل شان فاصله می گیرند. درهرصورت حتی اگر این ارقام را کنار بگذاریم، عدم مشارکت فعال و بی تعهدی کارمندان مسئله ای است که خودمان هر روز شاهدش هستیم.
به گزارش زومیت، کارمندان به دلایل مختلفی کارفرما یا شغل خود را ترک می کنند. برخی از این دلایل ممکن است واقعا پیچیده باشند ، اما به جای اینکه فهرست علل بی علاقگی کارمندان را بررسی کنیم، بیایید نگاهی به فاکتورهایی که آنها را به کارشان مشتاق و باانگیزه نگه می دارد داشته باشیم.
فراتر از پول (که شکی در اهمیت و ضرورت آن نیست)، چه چیزهایی به یک انسان انگیزه می دهد تا زمان و انرژی خود را روی یک شغل سرمایه گذاری کند؟ چه عواملی باعث می شوند یک کارمند از حرفه خود لذت ببرد و به شغلش متعهد بماند؟
معنا و مفهوم
رمان های خوب، همان کتاب هایی که آنها را با اشتیاق می خوانیم و ورق می زنیم تا به صفحه آخر برسیم، معمولا داستانی را روایت می کنند که مفهوم عمیق تری در ذهن ما ایجاد می کند؛ یا تم خاصی دارند که حرفه یا هنری عالی را به تصویر می کشد. همه انسان ها داستان خودشان را زندگی می کنند و در جست وجوی اتفاقاتی هستند که ارتباطی موثر و پرمعنا با این داستان ایجاد می کنند. با توجه به اینکه کارمندان وقت زیادی با همکاران شان می گذرانند، همان وقتی را که می توانستند در کنار عزیزان شان باشند، چه چیزی زمان آنها را ارزشمند می کند؟
شرکت هایی که به کارمندان شان کمک می کنند پاسخ خوبی برای این پرسش داشته باشند، شانس بیشتری برای متعهد کردن کارمندانشان دارند.
چالش
کار، یک پلتفرم قدرتمند برای کارمندان است که می توانند به وسیله آن مهارت ها و ایده های جدیدی یاد بگیرند، پتانسیل های خود را گسترش دهند و به نسخه بهتری از خودشان تبدیل شوند. کارمندان می خواهند هم به لحاظ حرفه ای و هم شخصی، پیشرفت کنند. اما لازمه رشد، فرصت رویارویی با چالش های جدید و حل مشکلات است. کارمندان باید مورد تست و آزمایش قرار بگیرند.
برای کارمندان تان فرصت ها و امکاناتی فراهم کنید که بتوانند مهارت های خود را ارتقا دهند و با افراد جدید ملاقات کنند. راه های جدیدی برای مشارکت آنها در پروژه ها بیابید. خستگی کارکنان تان را درک کنید و راهکاری برای رفع علل بی حوصلگی آنها پیدا کنید.
استقلال نسبی
کارمندان می خواهند از ضرورت و اهمیت کاری که انجام می دهند، مطمئن شوند. آنها می خواهند باور کنند که سرپرست و رهبر سرنوشت حرفه ای خود هستند؛ چراکه حس رضایتمندی آنها از زندگی شخصی شان، تا حدود زیادی به احساس صلاحیت شغلی آنها وابسته است. خودمختاری یا استقلال نسبی (یعنی آزادی و حق انتخاب گزینه های مختلف) همان چیزی است که بسیاری از کارمندان به آن نیاز دارند.
دیده شدن
هیچ چیز به این اندازه روحیه کارمندان را ضعیف نمی کند که وظیفه یا پروژه ای را انجام بدهند و بابت آن اعتباری دریافت نکنند. بدتر از این، وقتی است که فرد دیگری به خاطر کاری که آنها انجام داده اند، مورد تقدیر قرار بگیرد. هر کارمند باید بابت صلاحیت و شایستگی خود در تکمیل وظایف، به صورت عمومی در شرکت مورد قدردانی قرار بگیرد. احساس دیده شدن انگیزه ای است که حتی از پاداش مالی هم قوی تر عمل می کند. (البته دوباره تاکید می کنیم که ضرورت درآمد و مزایای پولی قابل انکار نیست.)
انصاف و عدالت
افراد باهم متفاوتند. نقش هر کارمند هم در شرکت با نقش سایر کارمندان متفاوت است. کارمندان دقیقا متوجه می شوند چه زمانی مورد بی عدالتی قرار گرفته اند. شرکت هایی که با کارکنان شان منصفانه رفتار نمی کنند، مثلا یک کارمند را در دفتر کار شخصی مستقر می کنند و به دیگری (با همان میزان مهارت و شایستگی) میزی در سالن عمومی کارکنان اختصاص می دهند، به احتمال بیشتری کارمندان خوب شان را از دست می دهند.
اعتبار
اوقات زیادی از زندگی ما در محل کارمان و دور از خانه (یعنی جایی که می توانیم خودمان باشیم و با قوانین خودمان زندگی کنیم) می گذرد. چر اغلب شرکت ها به کارکنان شان اجازه نمی دهند شخصیت واقعی خود را بروز دهند و از بیان ترجیحات خود نهراسند؟ واقعیت این است که کارمندان می خواهند شخصیت حرفه ای معتبری داشته باشند. هنگامی که مجبورند پشت یک نقاب، دروغ بگویند و ظاهرسازی کنند، حس حقارتی ناخودآگاه خواهند داشت و به مرور روحیه خود را از دست می دهند.
واقعا سخت نیست که کشف کنید کارمندان تان چه می خواهند. گرچه این امر مستلزم گوش دادن به حرف آنها و وقت گذاشتن روی تعاملات متقابل است.