در اقتصاد ایران، این مردم هستند که کنشگر و مصرف کننده اند، ارزش ها و اولویت های ایشان در تصمیم گیری های خرد ظهور می یابد و روندهای کلان و رویدادهای بزرگ را شکل می دهد. اقتصاد در نتیجه آیینه رفتار مردم ایران است.
ایام انتخابات و تبلیغات انتخاباتی برای رأی گیری روز هایی است که بسیاری از اقتصاددانان و فعالان اقتصادی می توانند حاصل تلاش های خود را برای آموزش عموم مردم درباره علم اقتصاد اندازه گیری کنند. چه فعالان اقتصادی و چه تحلیل گران اقتصادی از خود می پرسند آیا مردم به درکی از دانش و واقعیت های اقتصادی رسیده اند که بتوانند در هیاهوی تبلیغات انتخاباتی شعارهای مردم فریبانه، غیرعلمی و غیرقابل تحقق را تشخیص بدهند یا نه؟
می گویند میرزاتقی خان امیرکبیر در پایان هر کاری و در مواجهه با هر ناامیدی و ناملایمات می گفت «مملکت برای پیشرفت، مردم دانا می خواهد». این مردمِ دانا هستند که فریب نمی خورند و بر وعده های زیبای دروغین لبخند می زنند.
در دهه هایی که گذشته است تعداد روزافزونی از همین مردم که به مطالعه تحولات اجتماعی و اقتصادی روی آورده اند، کوشیده اند درباره آموخته های خود به زبان ساده با دیگران سخن بگویند تا سطح دانش عمومی از اقتصاد و فرآیند رویدادهای اقتصادی - اجتماعی افزایش پیدا کند. ایام انتخابات برای این افراد روز حساب بود تا ببینند تلاش های شان تا چه حد اثرگذار بوده است یا اگر تاثیری در انتخاب و فرآینده مطالبه گری مردم ندارد، مشکلات چیست و برای رفع این مشکلات چه باید کرد.
تک تک اقتصاددان ها مایلند بدانند آیا مردم تفاوت بین اقتصاد به عنوان یک علم و اقتصاد به عنوان مجموعه فعالیت های اقتصادی را درک می کنند؟ اقتصاددان ها تردیدی ندارند که مردم ایران می دانند اقتصاد یعنی مجموعه فعالیت های اقتصادی، دادوستدها، تخصیص منابع، بودجه بندی، پس انداز و سرمایه گذاری. در این مفهوم اقتصاد یعنی مردم و آنچه که مردم انجام می دهند. درست است که بخش بزرگی از منابع و بنگاه های اقتصادی کشور در دست بنگاه ها و نهادهای دولتی یا نهادهای عمومی غیردولتی است ولی مردم می دانند که اقتصاد ایران چیزی نیست که آنها در آن حاضر نباشند یا در کره ماه باشد و فقط نظاره گر وضع موجود شوند. تاکید بر سرمایه انسانی کماکان عنصری مهم در اقتصاد توسعه به شمار می رود و تک تک شهروندان باید متوجه اهمیت این نقش و تاثیر کنشگری خود بر اقتصاد ایران باشند.
در اقتصاد ایران، این مردم هستند که کنشگر و مصرف کننده اند، ارزش ها و اولویت های ایشان در تصمیم گیری های خرد ظهور می یابد و روندهای کلان و رویدادهای بزرگ را شکل می دهد. اقتصاد در نتیجه آیینه رفتار مردم ایران است. هر عالم این علم به شما خواهد گفت که مردم همیشه هوشمندترین بازیگران اقتصادی هستند. ایشان اولویت های حاضر خود را بر اساس دانش به خوبی می شناسند و درباره آنها تردید ندارند. آنها همچنین درباره واقعیت روندهای اقتصادی و مفهوم شان برای خانوار خود دچار خودفریبی نیستند.
به عنوان مثال مردم می دانند که اگر کسی وعده از چندبرابر شدن درآمدها یا تولید ناخالص داخلی بدهد این وعده اصولا قابل تحقق نیست. فعالیت های اقتصادی محدود به منابع محدود و چارچوب های موجود است. این درست است که همیشه کسانی بوده اند که وعده داده اند. اقتصاد هم چیزی است مانند درس خواندن و با شب امتحان بیدار ماندن می توان نمره خوبی در آن کسب کرد ولی تجربه و دانش مردم ایران به آنها چیز دیگری را می گوید. آنها می دانند تغییر پایدار به تدریج روی می دهد و اقدام ضربتی در اقتصاد ممکن نیست.
فردای اعلام برنامه های ضربتی مانند وام های زودبازده، توزیع درآمد نفت و مسکن مهر اقتصاد ایران و بازیگرانش و رفتار ایشان همان بوده که همیشه بوده است. اینجاست که تحلیلگران اقتصادی از خود می پرسند آیا مردم متوجه این واقعیت هستند که در اقتصاد شیر خفته ای وجود ندارد و این یک نبرد نیست که در آن شهسواران ناگاه شمشیر از نیام برکشند و اژدهای عقب ماندگی را از پای دربیاورند؟ اگر عقب ماندگی در کشور هست و اگر کشورهای دیگر تندتر به جلو می تازند بخشی از این عقب ماندگی در خود ما است.
خدایش بیامرزاد آن که می گفت: «اگر ایران خوب است به خاطر ماست و اگر بد است باز هم به خاطر ماست». این ما هستیم که بهره وری را در جامعه تعیین و سرعت تحولات اقتصادی را بازتعریف می کنیم و از میان کنش های ما است که رشد اقتصادی شکل می گیرد. اقتصاد نه زیبای خفته است که سرداری با بوسیدنش بیدارش کند و نه اسبی تازی که به شلاق تندتر بدود. اقتصاد مجموع همه ما است و آنچه ما در زندگی خود تصمیم به انجام آن می گیریم.
در هیاهوهای انتخاباتی و در بحث های پوپولیستی باید از خود پرسید آیا ما که این سال ها در حال نوشتن و صحبت درباره اقتصاد بوده ایم، توانسته ایم به مردم ایران بیاموزیم که اقتصاد یعنی خود مردم و آنچه مردم می توانند انجام بدهند؟ انتخابات و انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران میزان اعمال کنشگران، اقتصاددان ها و روشنگران نیز بود و اینکه آیا در عمل به رسالت خویش موفق بوده اند یا نه؟ اگر آنها به وظایف خود درست عمل نکنند چه راهی پیش رو دارند و باید و نبایدهای آنها در این دوره کدام است؟ باید از اقتصاددان ها پرسید.
دانشیار اقتصاد مدرسه بازرگانی دانشگاه ایالتی کلیتون