با ظهور عصر ارتباطات بسیاری از معادلات گذشته در زمینه های مختلف دچار دستخوش و تغییر شد. حوزه کسب و کار نیز از این قاعده مستثنی نبود و کم کم کسب و کارهای سنتی جامه سفر بر تن می کنند و جای خود را به کسب و کارهای نوین خواهند داد.
دیگر معادلات دنیای کسب و کار را فقط پیرمردان چرتکه به دست تعیین نمی کنند، بلکه امروزه جوانانی تازه به دوران رسیده با یک ایده می توانند کسب و کارهای پیرمردان چرتکه به دست را از گردونه رقابت خارج کنند و آن فضای موروثی ای که بر بازار سنتی حاکم بود و پسر نجار، نجار می شد و پسر بقال نیز بقال، در حال رخت بر بستن است و نقش دانش، خلاقیت، کار تیمی و مهارت در پایه ریزی کسب و کارهای نوین در حال گسترش است.
کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده و کم و بیش فضای کسب و کار در حال انجام اصلاحات یا یک نوع حالت گذار است و حرف از ایده های نو و جدید در دنیای کسب و کار به بحث داغ بسیاری از جوانان تبدیل شده است، چرا که ایده ها شالوده کسب و کارها را پایه ریزی می کنند و هر چقدر یک ایده بتواند بیشتر نیاز جامعه هدف خود را برآورده سازد، موفق تر خواهد بود، اما بحث بر سر این است که ایده راه اندازی و شروع یک کسب و کار جدید را چگونه می توان کشف کرد و این نوشته درصدد بیان آن است که چگونه می توان ایده های ناب برای شروع یک کسب و کار جدید را کشف کرد.
در طول تاریخ هموراه مشاغل مختلف برای پاسخ به نیازهای مختلف به وجود آمده اند. هنگامی که بشر به این نتیجه رسید باید سلاحی سرد برای دفاع از خود داشته باشد، از این رو شغل آهنگری شکل گرفت تا به این نیاز پاسخ دهد. یا اینکه با پیشرفت بیشتر جوامع و شکل گیری فضای شهرنشینی و یکجانشینی، این احساس نیاز در بین مردم به وجود آمد که برای تهیه برخی مایحتاج زندگی باید به برخی از نقاط دیگر سفر کرد به همین خاطر عده ای با درک این نیاز حرفه تجارت را پیشه ساختند و خطر سفر را به جان خریدند تا بتوانند از این طریق هم خود سودی به دست آورند و هم نیاز مردم را برآورده سازند.
از این رو در طول تاریخ همواره مشاغلی که به وجود آمده اند پاسخ به یک نیاز بوده اند؛ نیازی که عده ای آن را درک کرده و توانسته اند به آن نیاز پاسخ دهند. در واقع می توان گفت یکی از راه های کشف یک ایده، پیدا کردن یک نیاز مهم و اساسی است. هر چقدر این نیاز مهم باشد، جامعه هدف بزرگ تری داشته باشد و هرچقدر بتوان به نحو بهتری به این نیاز پاسخ داد، قابلیت اجرایی کردن ایده بیشتر خواهد شد.
یک فرد تا زمانی که خود جزو جامعه هدف نباشد و بین آنها زندگی نکرده باشد، نمی تواند به ایده ای برای پاسخ به نیازهای آنان دست پیدا کند. از همین رو اکثر متخصصان کسب و کار نگاه به زندگی روزمره را بهترین جا برای یافتن یک ایده می دانند. به عنوان مثال در کلانشهری مانند تهران به علت مشکلات خاص شهری نظیر ترافیک، مشغله های زیاد و چندشغله بودن، افراد به شدت درگیر فعالیت های روزمره هستند و تمایل دارند فعالیت های روزمره خود را هر چقدر سریع تر انجام داده و به بقیه فعالیت های کاری خود برسند و در واقع خواهان آن هستند که فعالیت های خدماتی نظیر پخت و پز غذا، خرید، نگهداری از کودکان و سالمندان را برون سپاری کنند.
از این رو ایده هایی که در زمینه فعالیت های خدماتی هستند در این شهر بسیار موثر واقع شده است و کسب و کارهای نوپا در زمینه خرید و حمل و نقل اینترنتی هر کدام با پاسخگویی به یک نیاز توانسته اند در بین شهروندان تهرانی برای خود محبوبیت فراوانی کسب کنند. آنچه در اینجا حائز اهمیت است این است که صاحبان هر کدام از این کسب و کارهای نوپا خود در بین شهروندان تهرانی زندگی کرده و همان مشکلات و نیازها را درک کرده اند نه اینکه خود در یک فضای بیرون از فضای جامعه هدف نشسته باشند و سپس فکر کنند.
بنابراین ایده ها و فرصت های کسب و کار را باید ابتدا در بین نیازها و دغدغه های خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم پیدا کرد نه در جای دیگر. کما اینکه فردی که در شهر به دنیا آمده و در بین جامعه کشاورزی و روستایی زندگی نکرده است به خوبی نمی تواند فرصت های کسب و کار را در زمینه کشاورزی تشخیص دهد، هرچند در این زمینه مطالعه کند یا حتی رشته تحصیلی اش در این زمینه باشد. بنابراین برای تشخیص فرصت های کسب و کار باید حداقل مدتی را در بین جامعه هدف زندگی کرده باشیم و با سبک زندگی آنان، اخلاق، فرهنگ، نیازها، مشکلات آنان آشنا شد و خود آن مشکلات و نیازها را لمس و درک کرد.
ارتباط با نویسنده: Moradimilad909@gmail.com