اگر تا به حال پای صحبت کارشناسان و اساتید علوم سیاسی نشسته باشید، به نکته جالبی پی خواهید برد. در واقع در میان طیف های گوناگون این کارشناسان یک نکته بدون هیچ گونه تردیدی، مشترک است. این نکته مشترک اهمیت مسئله عدالت است.
این مسئله در حوزه سیاست تا جایی اهمیت دارد که اغلب نظریه پردازان سیاسی را وادار به ارائه نظرات خاص در این حوزه کرده است. آخرین نمونه چنین نظریه پردازی هایی نیز متعلق به جان رالز (مشهورترین نظریه پرداز سیاسی معاصر) تحت عنوان «عدالت به مثابه انصاف» است.
اگرچه عدالت در زمینه سیاست و جامعه شناسی دارای اهمیت فراوانی است، با این حال ردپای این متغیر تأثیرگذار را در زندگی روزمره افراد نیز می توان یافت. در واقع مردم در مورد مسئله عدالت بسیار حساسند. علت اصلی چنین امری هم تأثیر مستقیم آن در زندگی شان است.
مواردی از قبیل میزان حقوق، پاداش و ساعت کار به طور معمول از مهم ترین دغدغه های اکثر افراد است که به طور مستقیم متکی به برداشت جامعه و مقامات رسمی از مفهوم عدالت است. بر همین اساس، به طور کلی توصیه کارشناسان حوزه مدیریت در نظر گرفتن وجه عدالت و انصاف در تعیین حقوق و مزایای کارمندان است. به این ترتیب، علاوه بر توانایی در جذب نیروهای ماهر، قدرت لازم برای جلوگیری از خروج کارمندان تان از شرکت را نیز خواهید داشت.
ایده
جونا لرر، عصب شناس و نویسنده مشهور در زمینه روان شناسی تجربه آزمایشی جالبی در زمینه مسئله عدالت و تأثیر آن روی تصمیمات افراد دارد: «در یکی از آزمایش هایی که با همکارانم اجرا کردیم، هدف اصلی، بررسی تأثیر عدالت پیشنهادهای مالی روی هشت تصمیم افراد بود. آزمایش به گونه ای طراحی شد که در آن به فرد نخست 10 دلار می دادیم و از وی می خواستیم تا این مقدار پول را میان خود و فردی دیگر تقسیم کند. اگر این دو نفر قادر به دستیابی به تفاهم بودند، این مقدار پول را از آنها پس نمی گرفتیم.فرض اولیه ما این بود که در این شرایط فرد نخست، کمترین مقدار ممکن را به فرد دوم پیشنهاد کرده و فرد دوم نیز هر پیشنهادی را (حتی به میزان بسیار اندک)، در مقایسه با دریافت هیچ مبلغی قبول خواهد کرد. با این حال پس از انجام آزمایش نتایج دقیقا برعکس بود. افراد دوم به هیچ وجه حاضر به توافق بر سر چنین پیشنهادات ناعادلانه ای نبودند. در واقع این افراد ترجیح می دادند که هیچ کدام از طرفین پولی دریافت نکنند تا اینکه مقدار اندکی پول به آنها و بخش بیشتری به افراد اول برسد. بر همین اساس گروه نخست مجبور شده بود رقم پیشنهادی را بالا برده و در نهایت بر سر تقسیم عادلانه 10 دلار توافق حاصل شد.»
آزمایش لرر و همکارانش به خوبی نشان می دهد که مغز ما تا چه میزان روی عادلانه بودن پیشنهادات موجود حساس است. اگر قرار است تمام اعضای شرکت سودی را دریافت کنند، گزینه مناسب تقسیم این سود به صورت نسبتا عادلانه است.
دیوید پاکارد، یکی دیگر از افرادی است که به گونه ای دیگر نسبت به اهمیت موضوع ایده حاضر صحبت کرده است: «عنصر تحمل پذیری در زندگی اجتماعی دارای اهمیت بسیار زیادی است. در واقع اگر می خواهید کارمندان تان از زیر دست شما فرار نکنند، باید خود را اندکی تحمل پذیر جلوه دهید.شما به عنوان مدیر یک مجموعه باید درک صحیحی از مسائل کوچک و در عین حال مهم که افراد عادی را تحت تأثیر قرار می دهد، داشته باشید. درنظر داشته باشید که درخواست عدالت یک تقاضای کاملاً منطقی از جانب افراد است.»
اگرچه بررسی نظرات لرر و پاکارد برای درک اهمیت موضوع مورد بحث کافی به نظر می رسد، با این حال به منظور بررسی دقیق تر مسئله عدالت در محیط کاری در ادامه به بررسی یکی دیگر از نظرات راهبردی در این زمینه خواهیم پرداخت.
فردریک هرزبرگ از منظر روان شناسی محیط کار دست به نظریه پردازی جالبی زده است. نظریه دوعاملی (Two factor theory) هرزبرگ سروصدای زیادی در زمان عرضه به راه انداخت: «موضوع بسیار ساده و در عین حال دقیق است. افراد تحت شرایط کاری نامطلوب و غیر عادلانه احساس بدی خواهند داشت. همچنین افراد در محیط کاری مطلوب و عادلانه احساس خوشایندتری دارند. نتیجه ای که از این دو مقدمه حاصل می شود، تأثیر فضای کاری روی عملکرد افراد در شرکت هاست.»
براساس نظر هرزبرگ، رعایت عدالت کاری نه تنها به ضرر شرکت ها نیست، بلکه زمینه تقویت روحیه کارمندان و بهبود کیفیت فعالیت آنها را نیز فراهم می کند.