با نزدیک شدن به ماه مهر و بوی خوب مدرسه، خانوادهها در تدارک لوازم التحریر و کیف و لباس بچهها به فروشگاههای لوازم التحریر و پاساژها سرک میکشند تا با نظارت خود و با توجه به سلیقه فرزندشان، خرید ماه مهر و آغاز دوباره مدرسه را انجام دهند. یکی از مراکزی که در این روزها بازدیدکنندگان فراوانی پیدا میکند، نمایشگاه
«ایراننوشت» است.
این رویداد برای سومین سال متوالی برگزار شد تا اسطورههای بومی را به کودکان و نوجوانان بشناساند تا شاید شخصیتهای بومی و محبوب ایرانی مقبول طبع این گروه سنی قرار گیرند.
برگزارکنندگان این نمایشگاه بیان میکنند که نوشتافزارهای ایرانی- اسلامی در سال نخست فعالیت خود (دو سال پیش) یک میلیون دفتر تولید کرد و به فروش رساند، سال گذشته این عدد به 7 میلیون دفتر که چیزی معادل 5 درصد سهم بازار بود تبدیل شد و امسال انتشارات توانستند 14 میلیون دفتر تولید کنند و سهم خود را از بازار نوشتافزار، به 10 درصد برسانند که البته این عدد به لحاظ اقتصادی در بازاری که تا گذشته فقط سهم لوازم التحریر چینی بوده است، ارزشمند به نظر میرسد.
نمایشگاه «ایراننوشت» با توجه به حرکتی که بر مبنای تولید آثار ایرانی و اسلامی در کشور آغاز شده شکل گرفت و به نوعی میتوان گفت نمایشگاه تولید آثار بومی و اسلامی کشور است.
منتشرکننده این نوشتافزارها با به کارگیری تصاویری از شخصیتهای آشنا مانند رستم و سهراب ، مرتضی آوینی و قیصر امینپور سعی بر آن داشتهاند تا از طریق نوشتافزار - که در واقع نوعی رسانه برای جوامع به حساب میآید- این اسطورهها را به کودکان بشناسانند تا آنها به سمت شخصیتهای کارتونی مثل باب اسفنجی و بِنتِن و مرد عنکبوتی نروند.
اما مسئله اینجاست که در آغاز چنین حرکت بزرگی، چقدر کارشناسی صورت گرفته است؟ چقدر به علایق و سلایق مقاطع سنی کودک و نوجوان توجه شده است؟ چقدر به اینکه کاراکتر مورد نظر از قبل توسط کودک شناخته شده باشد
دقت میشود؟
مسئله اول این است که به نظر نمیآید هیچ کودک شش سالهای که با شور و هیجان کودکانه منتظر رسیدن روزهای شروع مدرسه است به شناختن اسطورههای آدم بزرگها علاقهای نشان دهد. دلیل این مدعا را میتوان در نتایج فروش این نمایشگاه بررسی کرد.
آن طور که عنوان شده «آزاده» تولیدکنندهای که حق انتشار تصاویر مربوط به شخصیتهای عروسکی و کارتونی چون سنجد و مجموعه عروسکهای کلاه قرمزی و شکرستان در انحصار اوست بیشترین فروش را در این نمایشگاه از آن خود کرده است.
کلاه قرمزی در کنار سعید معروف!
با بررسی جزییات، مشخص شده است که تصاویر مربوط به مجموعه عروسکهای کلاه قرمزی و همچنین سعید معروف - کاپیتان تیم ملی والیبال ایران- پرطرفدارترین طرحهای نقش بسته بر جلد دفترها در نمایشگاه ایران نوشت بودند.
سپس شخصیتهای آشنایی چون دارا و سارا که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سال هاست منتشر میشود و بعد از آن هم که شخصیتهای مجموعه «پایتخت» و تصاویر ورزشکاران، فروش خوبی در این نمایشگاه داشتهاند. این آمار میتواند به کارشناسان بازاریابی شرکتهای فعال در این عرصه کمک قابل توجهی کند. این مسئله حاکی از آن است که کودکان امروزی فقط به سمت شخصیتهای کارتونی و عروسکی جذب نمیشوند و به قهرمانهای ملی هم توجه ویژهای دارند.
موضوع دوم این است که اگرچه ما نوشت افزار را در دنیای کودکان به چشم یک رسانه برای فرهنگسازی یا شناساندن مفاخر ملی و مذهبی به کودکان میشناسیم، اما باید در نظر بگیریم که این ابزار تنها میتواند در نقش یک مکمل برای رسانههای قویتر مانند صداوسیما عمل کند و زمانی تاثیرگذار است که با نگاه رسانه دوم به آن بنگریم.
کودکان امروز جامعه تا زمانی که کلاه قرمزی و سعید معروف و سنجد و دارا و سارا را به خوبی نشناسند رغبتی به خرید و نگهداری این شخصیتها نخواهند داشت، پس قبل از تلاشهای بیثمر برای معرفی مفاخر ملی از طریق این رسانه، لازم است ابتدا حرکتهای بنیادیتری برای معرفی ذهنیتی مثبت، نسبت به کاراکترهای مدنظر در ذهن کودکان فراهم شود.
اگر کودک ما شهید بابایی ، قیصر امینپور و شهید باکری را نشناسد، از نقش رستم و سهراب و آرش کمانگیر در تاریخ بیخبر باشد، چاپ تصویر این شخصیتها روی نوشتافزارها هیچ تاثیری در افزایش سهم بازار تولیدکنندگان آن ندارد. امروز بازاریابان میتوانند با یک بررسی مختصر و بهرهگیری از قابلیتهای موجود، فروش خود را به
حداکثر برسانند.
راهیابی به قلب مشتری کار دشواری نیست، فقط کمی نکتهسنجی و ریزبینی لازم است. همچنین باید در نظر داشت که برای معرفی مفاخر ملی و مذهبی ابتدا باید از طریق رسانههای قویتر دست به کار شویم، سپس از طریق رسانهای چون نوشت افزار تاثیر آن را تثبیت کنیم.