مهمترین و حیاتیترین دارایی هر سازمان، نیروی انسانی آن سازمان است. كیفیت و توانمندی نیروی انسانی، مهمترین عامل بقا و حیات سازمان است. نیروی انسانی توانمند، سازمان توانمند را به وجود میآورد. از نظر «دراكر» رشد اقتصادی مرهون توانمند كردن كاركنان فرهیخته است. سازمان توانمند محیطی است كه كاركنان در گروههای مختلف، در انجام فعالیتها با یكدیگر همكاری میكنند. توانمندسازی كاركنان، محوریترین تلاش مدیران در نوآفرینی، تمركززدایی و حذف دیوان سالاری در سازمانهاست.
توانمند كردن افراد موجب میشود تا مدیران و سازمان سریعتر و بدون اتلاف منابع به اهداف خود نائل شوند. توانمندسازی موجب میشود كه كاركنان، سازمان و شغل را از آن خود بدانند و از كار كردن در آن به خود ببالند. بدون توانمندسازی، نه مدیران و نه سازمانها نمیتوانند در درازمدت كامیاب باشند.
مدیر سازمان، مهمترین عامل در تواناسازی كاركنان است، زیرا مدیر به طور مستقیم و غیرمستقیم، تمام عوامل محیط سازمانی را تحت تاثیر قرار میدهد. مدیر با تفویض اختیار و قدرت بیشتر به كاركنان، دادن استقلال و آزادی عمل به آنان، فراهم کردن جو مشاركتی، ایجاد فرهنگ كار گروهی و با حذف شرایطی كه موجب بیقدرتی كاركنان شده است، بستر لازم را برای توانمندی افراد فراهم میكند.
معنویت در محیط کار و رهبری معنوی را میتوان بهعنوان یک بخش جزئی و مقدماتی از فرآیند توسعه سازمانی در نظر گرفت. در واقع تحقیقات چندی پیش نشان داده است که قبل از ایجاد اعتبار نظریه رهبری معنوی باید از آن بهطور گسترده بهعنوان یک مدل توسعه شغلی/ سازمانی در ایجاد تغییر و تحولات سیستمی استفاده کرد. در واقع طرفداران معنویت در محیط کار میگویند همه افرادی که وارد سازمان میشوند دارای ویژگیها و روحیات منحصربهفردی هستند، ولی همگی آنها در جستوجوی تعالی روحی و همبستگی در محل کارند. در این میان نقش رهبران معنوی تحریک و برانگیختن کارکنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی است تا کارکنانی فعال، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت کنند.
امروزه توانمندسازی بهعنوان یكی از ابزارهای سودمند ارتقای كیفی كاركنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی میشود. به منظور كسب موفقیت در محیط در حال تغییر كسبوكار امروزی، سازمانها به دانش، نظرات، انرژی و خلاقیت كلیه كاركنان، اعم از كاركنان خطمقدم تا مدیران سطح بالا نیازمندند. جهت تحقق این امر، سازمانها از طریق توانمندسازی كاركنان مربوطه به منظور تشویق آنان به ابتكار عمل بدون اعمال فشار، ارج نهادن به منافع جمعی سازمان با كمترین نظارت و انجام وظیفه بهعنوان مالكان سازمان اقدام میکنند. توانمندسازی مخصوصا در محیطهای كاری مجازی كه اعضای سازمان از تعاملات چهره به چهره محروم هستند و مجبورند به طور مستقل عمل کنند، بسیار مهم است.
همچنین توانمندسازی جهت حفظ امید و وابستگی كاركنان باقیمانده در طی زمانهای كوچكسازی سازمان حائز اهمیت است. توانمندسازی، كاركنان را قادر میسازد تا در مواجهه با مشكلات و تهدیدها، از مقاومت و انعطافپذیری بیشتری برخوردار باشند، لذا میتواند بهعنوان منبعی كه از آسیبپذیری كاركنان جلوگیری میکند و بذر امید را در شرایط بحرانی از جمله انهدام سرمایههای مالی و از بین رفتن زندگی انسانی در دل آنان میکارد، مفید واقع شود.با ورود معنویت به عرصه سازمان و مدیریت، به عنوان چالش قرن بیستویکم، مدیران و رهبران سازمانها بهخصوص نهادهای آموزشی باید الزاما با این پدیده نوپا دست و پنجه نرم کنند.
نقش رهبران معنوی تحریک و برانگیختن کارکنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی است تا کارکنانی توانمند، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت کنند و پرورش دهند. یافتههای تحقیقات حاکی از آن است که بین رهبری معنوی در سازمانها و توانمندسازی کارکنان رابطه مثبتی وجود دارد.