وین هویزنگا (Wayne Huizenga) کارآفرین و تاجر آمریکایی و کسی است که سه شرکت از فهرست 500 شرکت فورچون را تاسیس کرده است. این فهرست سالانه توسط مجله فورچون تهیه و منتشر میشود و در آن 500 شرکت بزرگ آمریکا و مجموع درآمدهای سال مالیشان به چاپ میرسد.
او همچنین مسئول بورس اوراق بهادار نیویورک است و سهامی نیز در تیمهای ورزشی دارد. او در سال 1956 در دانشگاه کالوین ثبتنام کرد، اما در سال دوم درس و دانشگاه را رها کرد.
وین هویزنگا سپس کسبوکار پدربزرگش را که در زمینه تخلیه زباله بود ادامه داد و با یک ماشین حمل زباله در سال 1968، شرکت مدیریت زبالهها را برای ارائه خدمات زیستمحیطی گسترش داد. هویزنگا با جدیت شروع به خرید شرکتهایی کرد که در این زمینه فعالیت داشتند تا اینکه در سال 1972 صاحب 133 شرکت شده بود.
در سال 1983، او شرکتش را به بزرگترین شرکت دفع زباله در آمریکا تبدیل کرده بود. او همچنین فعالیتش را در زمینه خودرو آغاز کرد تا اینکه در سال 1996 اوتونیشن (AutoNation) را شکل داد که توانست آن را به بزرگترین نمایندگی اتومبیل در آمریکا تبدیل کند. وین هویزنگا 5درصد از سهام تیم فوتبال آمریکایی میامی دلفینز را دارد، همچنین 5درصد از ورزشگاه سانلایف به او تعلق دارد.
هیچ چیز مهمتر از علاقه نیست
وین هویزنگا به عنوان یک مدیر و کارآفرین موفق این توانایی را دارد که به موفقیت دست پیدا کند، زیرا کارش را دوست دارد.
او اشتیاق فراوانی دارد تا ایدهای را در سر بپروراند و سعی کند آن را به واقعیت تبدیل کرده و به دیگران بفروشد. اما در پس اعتماد به نفس هویزنگا برای دستیابی به ایدههایش چه چیزی وجود دارد؟ چه چیزی باعث میشد که او با قدرت تمام در زمینهای پیش برود که پیش از آن دیگران در به اجرا درآوردنش شکست خورده بودند؟ پاسخ به این سوال کاملا ساده است، نیروی غریزه و هوشی که در وجود او بود.
او به هوش و غریزهاش تکیه کرد و با باوری که به ایدههایش داشت آنها را از یک مرحله به مرحله بعد رساند. وقتی غریزهاش به او میگفت که میتواند کاری را به سرانجام برساند، هویزنگا تمام تلاشش را میکرد تا آن ایده را به واقعیت تبدیل کند. او میخواست مرد ایدهها باشد، کسی که اجازه میدهد تصوراتش به اجرا دربیاید. همین شعور و غریزه این امکان را برایش فراهم کرد کسبوکارهایی را انتخاب کند که دیگران از آن اجتناب میکردند.
در عین حال همین شعور بود که به او میگفت مشتریهایش چه میخواهند. فراتر از قیمت و المانهایی که یک محصول دارد، هویزنگا میدانست که آنچه مردم را وادار به خرید میکند، تجربه خرید و رفتاری است که کارکنان یک مجموعه با آنها دارند. او معتقد بود به مشتریها فقط آنچه را که میخواهند نباید داد، بلکه یک رفتار دوستانه و موثر باعث میشود که آنها خیلی زود بازگردند.
تعریف خودتان را از موفقیت داشته باشید
«تمام تلاشم در زندگی برای ساختن شرکتهایم بود.» با وجود ثروت زیادی که وین هویزنگا داشت هرگز برای شروع کسبوکار جدیدش به پولی که داشت فکر نمیکرد. او یک کارآفرین بود و زمانی که میخواست کسبوکار جدیدی را راهاندازی کند از حس به وجود آوردن آن و به رونق رساندنش لذت میبرد.
«بر سختیها غلبه کنید، کار کنید و از موانع بگذرید تا به یادگیری برسید، چیزی که من آن را موفقیت واقعی مینامم.» موفقیت از نگاه هویزنگا کاری بود که او انتخاب میکرد تا اطرافش را احاطه کند و از انجام دادن آن نهراسد.
باور او نسبت به ثروتش درست همان باوری بود که نسبت به کسبوکارش داشت؛ کارها را همانگونه که دوست دارید انجام دهید تا پاداشاش را دریافت کنید: «من واقعا چیزی را تغییر ندادم. داشتن اشتیاق برای کاری که انجام میدهم، سخت کار کردن، داشتن همکارانی با شخصیتهای خوب و در نهایت لذت بردن از همه اینها.» این کارها را انجام دهید تا بتوانید به موفقیت او دست یابید. تعریف خودتان را از موفقیت داشته باشید.
ارتباط با نویسنده: mona.ashrafzade@gmail.com