«نبود زیرساختهای مناسب همچون جاده و صنایع تبدیلی، نبود تعادل در ارائه خدمات بین مناطق شهری و روستایی، نبود برنامههای استراتژیک بین بخشی، پایین بودن درآمد کشاورزی و عدم توفیق طرحهایی همچون طرح هادی باعث مهاجرت روستاییان به شهرها و فرار سرمایه از بخش کشاورزی است.»
حامد قادرزاده - کارشناس کشاورزی - در گفتوگو با ایسنا، ضمن بیان این مطلب اظهار کرد: توسعه کشاورزی قبل از هر چیز مستلزم توسعه روستایی است. توسعه روستایی صرفاً ایجاد برخی امکانات همچون خانه بهداشت، احداث مدرسه و ایجاد خدمات ارتباطی نیست.اگرچه اینها بهعنوان الزامات هر مکان سکونتگاهی هستند اما زمانی توسعه روستایی اتفاق خواهد افتاد که زیرساختهای روستایی همچون زیرساختهای شهری از استحکام و ساختار مناسبی برخوردار باشد. وی افزود: قریب به اتفاق روستاهای کشور فاقد جاده دسترسی مناسب به مراکز شهری هستند. مراکز جمعآوری محصولات در قریب به اتفاق مناطق کشور یا وجود ندارد یا بسیار ناکارآمد است. راه بین مزارع در روستاها بسیار کمعرض، کارشناسی نشده و تابع کشاورزی سنتی است که بیشتر راه مالرو است تا راه مناسبی برای انتقال محصولات به مراکز جمعآوری یا انتقال نهادهها به زمینهای کشاورزی.
این کارشناس کشاورزی ادامه داد: عدم توجه به ایجاد زیرساختهای روستایی، نبود تعادل در ارائه خدمات به مناطق شهری و روستایی، تبعیضهای شدید فرهنگی و اختصاص منابع مالی بیشتر به مناطق شهری، نرخ مبادله به زیان محصولات کشاورزی، نبود سیستم ارتباط روستا و شهر بهویژه درخصوص برونسپاری فعالیتهای کارخانهای و قطعهسازی به مناطق روستایی که خود از نبود زیرساخت بیشتر نشأت میگیرد، همچنین وجود جاذبههای مناسب اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در مناطق شهری و اثر دیرینه تقسیم اراضی طی دو دوره در سالهای 1340 و پس از انقلاب باعث شده است اقتصاد روستایی قابلیت رقابت با اقتصاد شهری را نداشته باشد.
به گفته قادرزاده طبیعی است که در چنین فضایی، مردم با توجه به اهداف بلندمدتی که دارند و نمیخواهند دیگر نسلهای بعدیشان سختیهای گذشتگان را تجربه کنند، حتی با تحمل معضلات بسیار مزمن حاشیهنشینی، حاضر به ترک مناطق روستایی و سکونت در حاشیهها به امید ورود به مرکز هستند. این کارشناس کشاورزی با بیان اینکه مناطق روستایی پتانسیل بالایی در کاهش هزینههای فعالیتهای غیرکشاورزی دارند، تصریح کرد: به دلیل نبود برنامههای استراتژیک بین بخشی، اختصاص سرمایههای ملی به توسعه این مناطق، نهتنها کافی نیست بلکه بهشدت ناکارآمد مورد استفاده قرار میگیرد. اجرای طرحهایی مانند طرح هادی در مناطق روستایی، بدون فراهم کردن جادههای ارتباطی مناسب با مناطق مرکزی که موجبات تسهیل سرمایهگذاری را فراهم میکند و ارتباطدهنده سکونتگاههای شهری و روستایی میشود نمیتواند موجبات توسعه روستایی را فراهم کند.
وی ادامه داد: در روستاهایی که طرح هادی اجرا شده است، تقابلی بین خانوادههایی که فاقد فعالیت کشاورزی و دامداری هستند با کسانی که در این فعالیت حضور دارند به وجود آمده است. بهطوری که مانع تردد احشام در روستا میشود. چنانچه طرحهای مناسب کشاورزی در هر منطقه در اندازههای مناسب اجرایی شود و بازدهی اقتصادی نه فقط برای خانوادهای که به کشاورزی اشتغال دارد بلکه برای خانوادههایی که در امتداد فعالیت آنها میتوانند منفعتی به دست آورند، وجود داشته باشد لزومی به مهاجرت به مناطق شهری دیده نمیشود.
قادرزاده افزایش هزینه فرصت نیروی انسانی در مناطق شهری را از جاذبههای این مناطق عنوان کرد و گفت: افزایش سطح مدرک تحصیلی نسلهای جدید روستایی و نبود بازدهی مناسب و قابل رقابت با فعالیتهای بخشهای غیرکشاورزی، تمایل نیروهای انسانی جوان را برای ادامه فعالیت در این بخش به حداقل رسانده که مهاجرت نیروهای زبده بخش کشاورزی به شهرها و تعمیق روند توسعهنیافتگی روستاها را فراهم کرده است.