سدسازی به دلیل عدم برنامهریزی برای بهرهبرداری از آن، میتواند اثرات مخربی روی محیط داشته باشد، اما بهطور قطع سدسازی عامل بروز خشکسالی نیست. در یک دهه گذشته آمار بارندگی در کشور روند نزولی داشته است. وقتی آورد سالانه کم باشد، رودخانهها کم آب میشوند و تغذیه منابع آب زیرزمینی کاهش مییابد. مهمترین مشکلی که در بهرهبرداری از منابع آبی داریم، این است که ما در دورهطولانی مدیریت منابع آب را فراموش کردهایم. حاکمیت صنعت آب، فراموش کرد که سفره آب محدود است و با ابزارهایی که خارج از کنترل مدیران منابع آب بود، تعداد زیادی چاه غیرمجاز در کشور زده شد.
به این ترتیب تمام دشتها رو به خشکی گذاشت. اصلیترین دلیل بروز خشکسالی در کشور این است که ما بهرهگیری مناسب از میزان داشتههای خود انجام ندادیم. یعنی بیش از بارش سالانه از سفره برداشت کردیم. منابع آب زیرزمینی مثل حساب بانکی است. اگر کمتر پسانداز کنیم و بیشتر خرج کنیم بالاخره یک روز این منابع تمام خواهد شد.
جریان آب سطحی روی تغذیه منابع آب زیرزمینی تاثیرگذار است. رودخانهها یکی از منابع تغذیهکننده سفرهها هستند. سدهایی که روی رودخانهها زده میشود در یک دورهای بهعنوان مخزن عمل کرده و جریان آب پایین دست رودخانه را متوقف میکند اما بعد از آن، جریان پیوسته آب در آن رودخانه برقرار میشود. در روی کارون چندین سد زده شده اما رودخانه کارون تا دریا ادامه دارد زیرا در دوره کوتاهی ذخیرهسازی آب پشت سد برای اهداف خاصی مثل شرب و غیره انجام شده و سپس در دوره بهرهبرداری از سد این آب رها شده و دوباره به رودخانه بازمیگردد، بنابراین سدسازی عامل بروز خشکسالی در پایین دست نیست. اما جاهایی که آب پشت سدها برای مصارف دیگر مثل آب شرب، به حوضه دیگر منتقل شده به هر حال مخاطراتی برای پاییندست ایجاد شده است. البته این مخاطرات در مطالعات مورد توجه قرار گرفته و با طرحهای جایگزین سعی شده که جبران شود. یعنی اگر آب رودخانه کرج را برای تامین آب تهران منتقل کردیم، با اجرای طرحهای جایگزین مثل اجرای تصفیهخانه فاضلاب تلاش میکنیم آبرسانی به دشت رباط کریم و اسلامشهر انجام شود. اما اصل قضیه که باید بپذیریم آن است که ایران در دوره خشکسالی طولانیمدت به سر میبرد. بنابراین برای عبور از بحران باید منابع را مدیریت کنیم.
سدسازی یک پدیده منسوخ شده در دنیا نیست. سدسازی بهعنوان دستاورد مهندسی، در بسیاری از نقاط امکان مدیریت آب را به ما داده و بهعنوان دستاورد بشری از سالیان دور مرسوم بوده است. نخستین سد کشور مربوط به زمان هخامنشیان است. سدها سیلابها را کنترل کرده و در بسیاری از جاها بهعنوان متوازنکننده منابع بالادست و پایین دست عمل میکنند، البته ممکن است در مناطقی سدی ساخته باشیم که شکست خورده باشد، قطعا چنین پروژههایی را بهعنوان یک پروژه شکستخورده میپذیریم اما اینکه سدسازی در دنیا منسوخ شده قابل پذیرش نیست زیرا هنوز در دنیا بزرگترین سدها و نیروگاههای تولیدکننده برق روی رودخانهها مستقر شدهاند. این پروژهها علاوه بر تامین آب شرب، انرژی هم تولید میکنند.
سدها عامل خشک شدن تالابها نیستند بلکه نحوه تخصیص منابع آب، حقآبه محیطزیست را ضایع میکند. برای آب پشت سد مصارف مختلفی تعریف میشود. مصارف شرب قابل چشم پوشیکردن نیست. حقابه کشاورزی نیز به دلیل تاثیر بر اقتصاد خانوار معمولا در طرحها لحاظ میشود اما مظلومترین بخش حوزه محیطزیست است. حقآبه آن در نظر گرفته نمیشود اما تبعات آن بعدا در کشور دیده میشود. مثلا اقلیم عوض میشود، زیستبوم تحت تاثیر قرار میگیرد یا حیات وحش از بین میرود. معمولا در زمان تخصیص حقآبه محیطزیست در نظر گرفته نمیشود و تالابها خشک میشوند. آب ارزان را به شهرها میدهیم و این نیاز روزافزون را به قیمت درمخاطره افتادن حق طبیعت، پاسخ میدهیم. درصورتیکه بحث آب یک بحث حاکمیتی کامل است. باید به آب بهعنوان دستاوردی که تمدن بشر را تضمین میکند نگاه کنیم. راهحلهای بخشی یا موضعی در مدیریت منابع آب باید حذف شود. این منطقی نیست که به کشاورزی که مسائل را بخشی نگاه میکند آب بدهیم، تا در این روند محیطزیست با مخاطره روبهرو شود.
در شرایطی که در یک دشت 3هزار چاه غیرمجاز زده میشود، دیگر آبی برای برداشت باقی نمیماند. اگر به اقتصاد آب بهصورت جامع و پایدار توجه کنیم، بدونشک محیطزیست بهعنوان یک جزء موثر و واجب در تصمیمسازیها در نظر گرفته خواهد شد. مسائل شهری و غیره هم همینطور، اگر در تهران آب نداریم دلیلی ندارد از نقطه دیگری آب به تهران بیاوریم و دائم این شهر را با شهرکسازی در اطراف آن توسعه دهیم. قطعا این رفتار اثرات مخربی بر دشتهای مجاور تهران خواهد داشت. اگر به این مسائل توجه کنیم، از مخاطرات آینده میتوان پیشگیری کرد.
* مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور لار