سیدفرهنگ حسینی، مشاور سرمایهگذاری و کارشناس بازار سهام با تشریح دلایل شکلگیری روند فعلی در بورس و ارتباط آن با ریسکهای موجود، میگوید: عملکرد شرکتها در بازار سهام را میتوان در دو بخش بازدهی سهام و همچنین عملکرد و فعالیتهای عملیاتی شرکت دستهبندی کرد؛ بخش اول ناشی از انتظارات و رفتار بازار سهام است که در رشد برآوردی، بازده مورد انتظار سهامداران و ریسکهای سیستماتیک خودنمایی میکند. اما بخش دوم عملکرد مدیریت شرکت و ریسکهای مختص شرکت است.
از این جهت بخش اول در P/E خودنمایی میکند و بخش دوم در افزایش فعالیت، سودآوری و رشد است؛ در بخش واقعی شرکتهای بازار سهام با وجود کنترل شدید قیمتها، با رشد سودآوری مواجه شدهاند؛ پس آنچه در بازار شاهد هستیم یا انتظار رشد بالاتر از واقعیت رخ داده یا خوشبینی بازار بودهاست.
حسینی علاوه بر وضعیت بورس درباره بررسی تحلیلی وضع بازار سرمایه و نقش آن در اقتصاد ملی، تاثیر متغیرهای بیرونی و درونی بر بورس ایران به فارس گفت: شرکتهای بازار سهام بهعنوان بخش شفاف اقتصاد ایران فعالیت میکنند و از شفافیت اطلاعاتی بالایی در مقایسه با بسیاری از شــرکتهای غیربورسی برخوردار هستند. از این حیث لزوم توجه بسیار بیشتر به شرکتهای سهامی عام را نشان میدهد، این مزایا باید بیش از معافیت مالیاتی فعلی باشد؛ شفافیت اقتصادی و مالی و پاسخگویی به سهامداران و گزارشدهی هزینههای قابل توجهی دارد که باید به نحوی جبران شود و حتی منافعی برای شرکتها داشته باشد تا انگیزه ورود به بورس وجود داشته باشد؛ علاوه بر این، برگزاری مجامع و پرسش و مـطـالـبـهگری سهامداران، شرکت را به سمت بهبود سوق میدهد.
در حالی که بسیاری از بخشهای اقتصادی یا مالیات نمیپردازند یا فرار مالیاتی قابل توجهی دارند، باید حمایتهای لازم از شرکتهای سهامی عام انجام شود و مزایا و امتیازاتی قائل شوند تا لزوم شفافسازی و عرضه در بورس ایجاد شود، زیرا بسیاری از تخلفات اقتصادی از جمله تخلف بزرگ اقتصادی سالهای قبل، با ورود این مجموعهها به بخش شفاف اقتصاد شناسایی شد.
علاوه بر ریسکهای خاص هر شرکت و هر صنعت، مسائل دیگری نیز وجود دارد؛ در این خصوص باید روابط متناسب بین حقوق سهامداران ایجاد شود. به طور مثال، برخورد بازدارنده و مناسب با سهامداران عمده یا مدیران متخلف صورت گیرد، معاملات مدیران با خود یا شرکتهای تحت مدیریت خود یا سهامدار عمده که در قالب ماده 129 قانون تجارت است، شفاف اعلام شود و در راستای منافع سهامداران خرد و جزء بررسی شود و اگر زیانی وارد شده یا منفعتی کسب نشده به سرعت جبران شود و برخورد قاطع با متخلفان صورت گیرد، سیستم پرداخت سود نقدی که تلاشهای زیادی از سوی سازمان بورس در خصوص تقسیم سود از طریق سپردهگذاری مرکزی صورت گرفت، اما با مقاومت شرکتها روبهرو شد و حتی بخشنامههای سازمان بورس در خصوص پرداخت سود نقدی رعایت نمیشود. بسیاری از شرکتها سالهاست که سود نقدی خود را پرداخت نکردهاند و لازم است تا سازمان بورس بهعنوان مدعیالعموم، از حقوق سهامداران و اعتبار بازار حمایت کند.
تجربه موفق سرمایهگذاری و تولید فولاد و سیمان از مواردی است که نشان داده نقش بازار سرمایه و مردم در حل مشکلات اقتصادی بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از کارخانههای سیمان با مشارکت سهامداران در افزایش سرمایه و تامین مالی از محل آورده نقدی ساخته شد؛ هر چند سهم بخش خصوصی واقعی کم بود، اما پرسشگری و مطالبهگری از مدیران صنعت را به سمت افزایش تولید و ظرفیت سوق داد. باید گفت اگر صنعت سیمان یا فولاد خصوصیسازی نمیشد، اکنون در این محصولات کمبود داشتیم.
سـقـوط قـیمت نفت و محصولات دیگر، در عمل به بسیاری از اقتصادها آسیب رسانده است؛ هر چند اثر مثبت بر اقتصاد جهانی و رشد اقتصادی در کشورهای واردکننده دارد. این شوک، لزوم توجه واقعی به عدم خام فروشی و ایجاد ارزش افزوده بیشتر را نشان میدهد؛ با این حال، این روند میتواند ناشی از سیکل تجاری عرضه و تقاضای کالاها باشد. رشد قیمت جهانی بسیاری از محصولات از نفت گرفته تا سنگ آهن و فولاد در چند سال اخیر، سبب سرمایهگذاری قابل توجه در تولید این محصولات شد. اثرات این افزایش سرمایهگذاری، در سال اخیر با افزایش عرضه خودنمایی کرده است؛ پروژههای استرالیا در سنگ آهن و نفتهای نامتعارف در ایالات متحده از جمله این موارد بود. هر چند در برخی از محصولات، قیمت به کمتر از بهای تمام شده رسیده که در این شرایط برخی از شرکتهای چندملیتی در تلاش برای مدیریت و کاهش بهای تمام شده هستند و در صورت ادامه افت قیمت، احتمالا سمت عرضه تحت تاثیر کاهش بهای تمام شده با کاهش سود مواجه میشود. در نتیجه لازم است تا با رشد اقتصادی در سالهای آتی، این مازاد عرضه از طریق افزایش تقاضا مصرف شود.
کاهش قیمت جهانی در بخشهایی که صادرکننده هستیم، مانند نفت، برخی محصولات پتروشیمی و سنگآهن اثر کاهشی درآمد دارد، اما در مواردی که واردکننده هستیم، مانند کائوچوی طبیعی، روغن خوراکی و برخی محصولات دیگر که کاهش قیمت همزمان با بازارهای جهانی داشتهاند مانند لوبکات، سبب کاهش بهای تمام شده شرکتها میشود. زنجیره کاهش نرخ در محصولات میانی وجود خواهد داشت، بهعنوان مثال، کاهش نرخ وکیوم، قیمت قیر را تحتتاثیر قرار داده، اما در محصولات نهایی، کاهش رسمی نرخ بعید است، اما قطعا در محصولاتی که رقابتی هستند، امکان رقابت برای فروش بیشتر و افزایش سهم بازار و در نهایت به کاهش نرخ از طریق اعطای تخفیفات منجر خواهد شد.