هنرمندان همیشه در ذهن مردم از جایگاه خاصی برخوردارند، زیرا اغلب این افراد کسانی هستند که عمر خود را در این راه صرف کرده اند و سرمایه اصلی شان پشتکار و تلاش بی وقفه بوده است. هنرمند نقاش شیرازی كه اهمیت فارسی بودن را همیشه چاشنی هنرش کرده، تمام این سالها با صرف هزینه شخصی، وقتش را به كشیدن چهرههای ماندگار عرصه فرهنگ و هنر گذرانده است.
«محمدعلی پرواز» در آستانه 66 سالگی چشمداشتی به مساعدت متولیان فرهنگی ندارد، اما كمتوجهی آنها را هم نسبت به این جایگاه والا برنمیتابد و گاهی خشم را با دریغ جملاتش همراه میكند.
او پس از خلق 400 تابلو با موضوع چهرههای ماندگار فارس، در این سالها كه مسئولان هنر توجه خود را به این مقوله جار میزنند، «تابلو به دوش» بوده است؛ مثل خانه به دوشی كه موردغضب صاحبخانه قرار گرفته باشد و اسباب و اثاثیهاش را كنار خیابان ریخته باشند.
دیگران بارها با تابلوهای او ژست موقت گرفتهاند و بعد، آنها را كنار خیابان ریختهاند یا به غبار انبارها سپردهاند و ندانستهاند كه او خود در این شهر صاحبخانه است.
گفتوگوی ایسنا با محمدعلی پرواز ضرورت داشت هرچند كه كلمات امانتداران مناسبی برای بروز نگرانی و اندوه او نیستند.
محمدعلی پرواز در این گفتوگو در پاسخ به اینكه وسوسه هنرمند بودن برای شما از كجا آغاز شد؟ گفت: دوران کودکی و جوانی را در محضر استاد عباس نقاش شیرازی در رشته نقاشی به سبک اسلیمی سپری کردم و در اماکن تاریخی، مساجد و حسینیههای شیراز مشغول به کار مرمت آثار نقاشی شدم. در دوران دبیرستان از وجود اساتیدی همچون ناصر نمازی، کاظم اردوبادی و نگارگر در زمینه طراحی بهره بردم و پس از اخذ دیپلم و گذراندن دوره نظام جهت تحصیل در رشته برق به اروپا سفر کردم. در آلمان با اساتید هنر نقاشی این کشور آشنا شدم و به تعمیر و مرمت کلیساها پرداختم. پس از انقلاب و بازگشت به ایران نیز نقاشی به سبک امپرسیونیسم را در کلاسهای استاد غلامحسین صابر
دنبال کردم.
پرواز با بیان اینكه از سال 80 تصمیم به نقاشی كردن چهرههای اثرگذار فارس گرفت، افزود: در همان سال هم نمایشگاهی در نگارخانه وصال با نمایش 110 تابلو برگزار شد. بسیاری از فرهیختگان استان كه تابلوی خودشان هم برای نمایش گذاشته شده بود برای دیدن كارها آمده بودند.
این استاد نقاشی در پاسخ به این سوال كه انگیزه خلق این مجموعه از كجا به ذهن شما خطور كرد؟ گفت: من بهعنوان یك شیرازی اصیل به شهر و همشهریانم علاقهمندی خاصی دارم و این امر انگیزه مناسبی شد تا نسبت به كسانی كه با هنر و همت خود توانستهاند در رونق شهر بكوشند، ادای دین كنم. فرصت ابراز ارادت به این عزیزان كه مایه افتخار این دیار هستند برای من كه در این شهر به دنیا آمده و رشد كردهام، بسیار مغتنم است. پرواز تصریح كرد: بسیار علاقهمندم كه این مجموعه دنبالهدار باشد، اما در حد توانی كه دارم.
این استاد نقاشی با یادآوری اینكه هیچ نهاد و سازمانی طی این سالها از من حمایت مالی نكرده و تمام امكانات را از درآمد شخصی خود از مشاغل گوناگون تامین كردهام، مهمترین مشكل خود را نداشتن محلی برای نگهداری از تابلوهایش عنوان و اضافه كرد: از پنج سال قبل كه بنا به توصیه یكی از دوستان تابلوها را به مركز اسناد و كتابخانه ملی سپردهام، راضی هستم، نحوه نگهداری آنان علمی و خوب است، اما پیشتر بارها توسط نهادهای متولی فرهنگ، تابلوهایم به خیابان ریخته شده! و تعدادی از آنها مفقود شده یا آسیب دید.
پرواز البته با بیان اینكه با میراث فرهنگی، شهرداری، فرهنگ و ارشاد و برخی نهادهای فرهنگی دیگر نیز قبلا در خصوص نگهداری از این آثار هنری تماس گرفته و رایزنی كرده است، گفت: التماس كردهام كه این تابلوها را در محل مناسبی نگهداری كنند. شهرداری مدتی در یكی از موزهها تعدادی از تابلوها را به نمایش گذاشت، اما پس از زمان كوتاهی تماس گرفتند كه مدیر عوض شده و یك روز فرصت دادند تا آنها را ببرم.
پرواز اضافه كرد: كجا را داشتم كه ببرم؟! تابلوها را ریخته بودند كنار پیاده رو كه تعدادی از آنها گم شد یا آسیب دید بعد سر از حافظیه درآوردند كه در آنجا هم مثل آشغال اینور و آنور میشدند. مدتی هم در ارگ كریمخان به نمایش گذاشته شدند كه با تغییر مدیریت در میراث فرهنگی به انباری منتقل شدند. جالب اینكه نمیگذاشتند تابلوها را پس بگیرم و میگفتند اموال دولت است!
این استاد نقاشی در پاسخ به این سوال كه علت نابسامانی در توجه به هنر و هنرمندان چیست؟ گفت: اغلب مسئولان فرهنگی و هنری طی این سالها سواد كافی را برای درك مسائل مربوط به این عرصه نداشتهاند. از طرفی هنرمندان نیز نسبت به هم كملطفی و بیمهری میكنند جوری كه به قول معروف چشم دیدن هم را ندارند.
پرواز در عینحال گفت: من بهعنوان نقاشی كه در گوشهای پرت از این شهر بزرگ زندگی میكنم و سالها بیهیچ درآمدی كار هنری را ادامه دادهام، توصیه میكنم از افراد كارشناس در ارزیابی هنر این دیار استفاده شود.