اكت و حركت بازیگر روی صحنه به خودی خود جذاب است و بازی خوب میتواند بیننده را مدتها مجذوب صحنه كند. حالا اگر چاشنیهایی مثل نور، دكور، لباس و موسیقی در كنار حركتهای بازیگر قرار بگیرد حتما مخاطب لحظات دلچسبتری در پیش خواهد داشت. در این میان موسیقی از اهمیت ویژهای برخوردار است، چرا كه احساسات مخاطب را از راه شنیداری برمی انگیزد و مخاطب را وا میدارد تا حس مورد نظر كارگردان را تجربه كند. هم آمیختگی هنری مثل موسیقی كه خود از انواع ساز و تفكر آهنگسازی بهره برده با تئاتری كه از جزءهای مختلف هنری تشكیل شده قدمتی تاریخی دارد. امروز در تئاتر ما موسیقی به دو روش استفاده میشود؛ یا اینکه موسیقی بهصورت از پیش ضبط شده برای مخاطبان پخش میشود یا بهصورت زنده پشت یا روی صحنه اجرا میشود.
ارتباط استفاده از یکی به جای دیگری مستقیما به مشکلات مالی تئاتر وصل میشود. مشکلات مالی بعضا باعث میشود تا این دو عنصر جداییناپذیر به ناچار از هم دور بیفتند. این هم باعث افت در کیفیت اجرا و هم باعث جذب حداقلی مخاطب میشود. موسیقی تئاتر از بدو پیدایش این هنر وجود داشته است. نمیتوان گفت موسیقی و تئاتر وجههای جداگانهای بودهاند و بعدا به هم ملحق شدهاند، بر همین اساس نمیتوان آنها را به بهانه مشکلات مالی از هم جدا کرد. در دوران باستان از موسیقی در تئاتر استفاده میکردهاند برای آنکه روند داستان را پیش ببرند و احساسات تماشاچی را بهتر برانگیخته کنند. کاتارسیس یعنی پالایش روح از طریق موسیقی در کنار تئاتر میسرتر است.
حالا شما این دو را از هم جدا کنید. مشخص است که تاثیرگذاری آن در جامعه کمتر میشود. دو رکنی که در تمام طول تاریخ پیوستگی و همراهی با یکدیگر را بهگونههای مختلف رعایت کردهاند. در گذشته ما در کشور خودمان نیز موسیقی را در تعزیه داشتهایم.
موسیقی در تعزیه شباهت به موسیقی در تئاتر برشت دارد و همین باعث میشود تا این ادعا وجود داشته باشد که برشت به نمایه تئوری خود را از تعزیه گرفته است. یعنی یکی از سبکهای تئاتر دنیا جایگاه موسیقی را از آیین نمایش ایرانی وام گرفته است، اما متاسفانه در حال حاضر موسیقی در تئاتر جایگاه کمرنگی دارد.