این روزها مهندسی ژنتیک در حوزههای گوناگون کاربرد دارد. این علم نو در حالی در برخی مصارف پزشکی جای خود را باز کرده که مصرف آن در کشاورزی با شک و تردیدهایی همراه شده است. میزان خطر مهندسی ژنتیک در بخش کشاورزی براساس کارکرد خواص گیاه تغییر یافته، بسیار متفاوت است. گیاهان اصلاح شده از لحاظ ژنتیکی از سال 1985 در شکل تجاری کشت میشوند. کشت جهانی این نوع گیاهان در اختیار هفت کشور آمریکا، برزیل، آرژانتین، کانادا، هند، چین و پرتغال است. این کشورها 94درصد کشت گیاهان اصلاح شده از لحاظ ژنتیکی را در اختیار دارند.
اما در زمینهای کشاورزی کشورهای اروپایی تاکنون از مهندسی ژنتیک بسیار کم استفاده شده است. تنها 13/0درصد از سطح زمینهای قاره سبز به کشت گیاهان اصلاح شده از لحاظ ژنتیکی اختصاص دارد. تنها یک گیاه وجود دارد که اصلاح ژنتیکی آن از سال 1998مورد تأیید قرار گرفته و آن هم ذرت MON810 است که در شرکت آمریکایی و چندملیتی صنایع کشاورزی و بیوتکنولوژی مونسانتو تولید میشود.
سیب زمینی اصلاح شده BASF نیز در سال 2010 مورد تأیید قرار گرفته و تولید آن از سال 2011 شروع شد. این نوع سیب زمینی به بازار فروش راهیافت اما با استقبال مواجه نشد. در دسامبر سال 2013، مجوز کاشت این نوع سیبزمینی به دلیل یک اشتباه در روش کار از سوی دادگاهی در اتحادیه اروپا لغو شد. براساس قانون اتحادیه اروپا یک گیاه اصلاح شده از نظر ژنتیکی باید از یک سری شرایط سخت سربلند بیرون بیاید تا برای کشت در ابعاد تجاری تأییدیه دریافت کند. این تأییدیه بدان معناست که گیاه اصلاح شده نباید اثرات آسیبزایی برای انسان، حیوان و محیطزیست خارج از GVP یا مراقبتهای خوب دارویی داشته باشد.
از این گذشته، باید فرآیندی وجود داشته باشد که بتواند گیاهان اصلاح شده از نظر ژنتیکی را در هر زمان شناسایی کرده و در دانهها، غذاها و مواد غذایی قابل اثبات باشد. ممکن است آسیب احتمالی در فرآیند اصلاح خارج از اقدامات مذکور در GVP وجود داشته باشد. در واقع آسیبهای زیستمحیطی و اکولوژیکی پیش بیاید که برای نمونه حاصل استفاده از مواد شیمیایی باشند. بنابراین بسیار ضروری است که تمامی گیاهان پیش از تصمیم برای استفاده از ژنتیک مورد مطالعه قرار گیرند و مشخص شود که چه نهادی مسئولیت این کار و عواقب آن را بر عهده خواهد گرفت.
در سال 2014 تنها 10 زمین در تقسیمات اتحادیه اروپایی با گیاهان اصلاح شده از نظر ژنتیکی آزمایش شدند. این روند ادامه شرایط سالهای گذشته است. از سال 2009 تعداد ثبتنام برای GVP در بروکسل 90درصد کاهش یافت. برخی آزمایشها که حدود چندین دوره برای کاشت در سالهای گذشته انجام شده بود، در سال 2014 هم ادامه پیدا کرد. در این سال در آلمان زمینی با گیاهان اصلاح شده از لحاظ ژنتیکی وجود نداشت تا آزمایش شود.
این کاهش استفاده از مهندسی ژنتیک در کشاورزی و تولید غذا پیامدهایی با خود به همراه دارد. نخست اینکه گیاهان اصلاح شده از لحاظ ژنتیکی مانند برنج و ذرت بهصورت کنترل نشده تولید میشوند. این توسعه گیاهان که میتواند بر سلامت انسان و وضعیت محیطزیست اثر بگذارد، توقفناپذیر است. همچنین از دست رفتن تنوع زیستی و زیاد شدن حشرات مزاحم نتیجهای است که از کنترل زیاد حشرات به دست میآید. بسیاری از کارشناسان میگویند که مصرف این نوع گیاهان میتواند بر سیستم ایمنی بدن نیز اثرگذار باشد.
یک مطالعه آلمانی در سال 2008 نشان داده که کشت ذرت BT (باسیلوس تورنجینسیس) سودآور نیست چون برداشت از این زمین با 1127 یورو در هکتار کمتر از برداشت از زمینهای معمولی با 1142 یورو در هکتار است. همچنین استفاده از حشرهکشها برای کشتن حشرات الزاما به معنای نفع اقتصادی نیست. از کشور آمریکا هم مورد مشابهی در کشت پنبه گزارش شده است.
* استاد بیوشیمی دانشگاه برلین و شانگهای