مریم سراج احمدی، کارآفرین صنایع لبنی در منطقه تربت است و نخستین عضو خانم اتاق بازرگانی خراسان رضوی. کارخانه تولید لبنیات ارگانیک و تولید خوراک دام و احداث نخستین گاوداری صنعتی در این منطقه همگی محصول همکاری این بانوی 45ساله و همسرش است.
برای بیش از 320 نفر اشتغالزایی کردهاند که بیش از 50نفرشان زن هستند. این بانوی فعال اقتصادی داستان شروع کار، دغدغههای کسبوکار و تولید و اوضاع اقتصادی مردم در منطقه محل زندگیاش را با «فرصت امروز» در میان نهاده است.
سراج احمدی حرفهایش را با اشاره به عضویتش در اتاق بازرگانی خراسان رضوی آغاز میکند و میگوید: عضویت در اتاق اهمیت ویژهای دارد چون پیش از این هیچ خانمی حتی برای عضویت در این نهاد اقتصادی کاندیدا هم نشده بود.
میگوید با توجه به جو اجتماعی حاکم بر این منطقه این اتفاق برای تغییر رویکردها به زن و فعالیت اقتصادی زن بسیار مهم است.
وی در فرمانداری تربت جام هم در بخش اقتصاد مقاومتی فعالیت میکند و همچنین کمیسیون حمایت غذایی از سرمایهگذاری را راهاندازی کردهاند که میگوید موفق بوده و توانسته کمکهای زیادی به سرمایهگذاران در شرایط کنونی بکند و در این باره میگوید: عمده مشکلات سرمایهگذاران با بانکها و ادارات است و در این استان تا جایی که توانستهایم از تعطیلی واحدهای تولیدی جلوگیری کردهایم یا اگر تعطیل شدهاند، با تعامل با بانکها برایشان تسهیلات گرفتهایم.
تولید به قصد صادرات
مدیرعامل صنایع لبنی آفرین جام که نایب رئیس خوراک دام این منطقه هم است، میگوید: لبنیات تولیدی ما بیشتر صادر میشود و تحت عنوان لبنیات ارگانیک شناخته میشود. این بانو که بیش از 10سال است در بازار کار حضور دارد، پیش از آن به واسطه داشتن لیسانس روانشناسی، مشاور بوده است.
سراج احمدی در مورد سابقه خانوادگیشان در حوزه فعالیتهای اقتصادی میگوید: همسرم نخستین گاوداری صنعتی منطقه را تأسیس کرد و نیاز منطقه ایجاب میکرد که صنایع تبدیلی لبنی هم داشته باشیم، بنابراین نخستین کارخانه صنایع لبنی منطقه را احداث کردیم. وقتی برند ما به اصطلاح جا افتاد، در کنار آن خوراک دام ارگانیک را تولید کردیم. در حال حاضر تولید، صادرات و کلیه امور بازرگانی را خودمان انجام میدهیم.
اوضاع بازار و کسبوکار
7این فعال بازار در مورد اوضاع کنونی حاکم بر فضای کسبوکار میگوید: بازار از 10سال پیش تا همین دو سال پیش هم بد نبود. مثلاً در کارخانه ما بین 300 تا 320 نفر در سه شیفت کار میکردند اما طی سالهای اخیر یک شیفت داریم و بین 60 تا 70 نفر با ما کار میکنند.
البته در بعضی از فصول تعداد این افراد جابهجا میشود. مثلاً در فصل مدارس شیر استریل تولید میکنیم که در سالهای گذشته کل شیر استریل خراسان رضوی را تولید میکردیم و الان هم دوسوم شیر استریل مورد نیاز برای مدارس را تولید میکنیم.
وی در ادامه اضافه میکند: شرایط فعلی به نحوی است که من خودم بهعنوان یک فعال بازار خیلی روی ورود به بازار تأکیدی ندارم چون مهمترین موضوع در ارتباط با سرمایه و سرمایهگذاری امید به بازگشت و رسیدن به نقطه سر به سر و نقطه سود است، اما شرایط کنونی بازار چنین امیدی ایجاد نمیکند.برای جذب سرمایهگذاری جدید اول باید سرمایهگذاران قدیمی را نگه داشت. از راهکارهای ما این است که سرمایهگذاران قدیمی را نگه داریم و از فرار سرمایهگذاران جلوگیری کنیم.
مثلاً موسسه اعتباری میزان، تبرک و پدیده از جمله سرمایهگذاریهایی بودند که در این منطقه انجام شده بود ولی شرایط فعلیشان ناامیدکننده است. الان سرمایهها از کار و بخش تولید فرار کرده و به صورت سپردهگذاری در بانکها خود را نشان میدهند. در حال حاضر بازار، حتی سود 20درصد را برای تولیدکنندگان نمیتوان در نظر گرفت.
50نیروی کار زن جذب کردم
سراجاحمدی در مورد تأثیرگذاریاش در جذب نیروی زن در کارخانهاش میگوید: قبل از اینکه من به شرکت بیایم و بهعنوان مدیرعامل مشغول به کار شوم، حتی یک کارمند زن هم در اینجا شاغل نبوده اما الان با نیروی کار خانم همه اعضای شرکت موافق هستند و بیش از 50 نفر از نیروهای ما در حال حاضر خانم هستند.این خانمها در سطوح مختلف شرکت از کارگر ساده گرفته تا امور دفتری، امور فنی و. . . مشغول به کار هستند و تنها در بعضی شغلها مانند نگهبانی و رانندگی همیشه از مردان استفاده میکنیم.
حضور چندین ساله در بازار کار و فعالیت اقتصادی موجب شده تا بینش و نگرش ویژهای داشته باشد: حضور در محیط کار هم برای خودم و هم برای سایر خانمها باعث میشود هم به لحاظ شخصیتی و هم به لحاظ مالی رشد کنیم. استقلال مالی میتواند رشد شخصیت انسان را در پی داشته باشد. چنین انسانی صاحب رأی و نظر است هم در خانواده و هم در جامعه. هم برای تربیت فرزندان و هم برای حضور در اجتماع. مهمتر اینکه چنین انسانی کمتر ناامید میشود و ذهنش همیشه خلاق است. الان هر کسی به من بگوید کار نیست، سریعا چند زمینه کار را به او میگویم. کارهایی که به مهارتهایی نیاز دارند و اگر آموزشی باشد، کار همیشه هست. فقط زمان را باید غنیمت شمرد.
جوالدوزی به آینده کار زنان
آیا شما بهعنوان یک مدیرعامل حاضرید با کارمندی کار کنید که میتواند ساعت کاری کمتری داشته باشد و در عین حال حقوقی برابر با سایرین دریافت کند؟
سراج احمدی در پاسخ به این پرسش میگوید: این امر برای کارفرما شدنی نیست. چون هزینههای سرسامآور تولید چنین اجازهای نمیدهد. بنابراین چنین قوانینی سودی در بر ندارد. سابقه شاغل بودن زنان در کشورمان هم نشان نمیدهد که اشتغال خانمها به بنیان خانواده آسیب زده باشد بلکه فقر اقتصادی و اجتماعی همیشه آسیبزا است. از طرفی هر زن شاغلی به درستی بین خانواده و کارش تعامل و تعادل برقرار میکند.
وی اضافه میکند: بنابراین نیازی به ثبت قانونهای حمایتی اینچنینی نیست چون نتیجهاش به حاشیه رفتن زنان است و هیچ شرکتی حاضر نیست پستهای کلیدی را در اختیار زنان بگذارد کما اینکه در میان شرکتهای همکار ما هستند کسانی که میگویند بعد از وضع قوانین مربوط به زایمان، کاهش ساعت کاری و. . . پستهای مهم را به کارمندان زن نمیدهیم.
اوضاع کار زنان در تربت جام
در خراسان آمار اشتغال خانمها از آمار کشوری کمتر است. سراجاحمدی با بیان این جمله ادامه میدهد: مسائل مذهبی هم در این منطقه خانمها را محدود میکند. بهطور کلی همه جا فقر هست در خراسان هم وجود دارد، اما اتفاقی که طی چند سال اخیر روی زندگی مردم این منطقه تأثیرگذار بود، سرمایهگذاری در شرکتهای پدیده، تبرک و صندوق میزان بود که روند مثبتی در زندگی مردم ایجاد کرده بود.
در واقع هر کسی به نحوی در این شرکتها سرمایهگذاری کرده بود. دریافت تسهیلات و راهاندازی کسبوکارهایی مانند پرورش قارچ، تولید انواع سبزیجات و. . . زندگی افراد زیادی را نجات داده بود. همچنین کسبوکارهای خانگی زیادی مانند ساخت انواع زیورآلات در این منطقه رونق گرفته بود اما با شرایط فعلی همه سهامداران زندگیشان در شرایط بدی قرار گرفته و کسبوکارهایشان رو به نابودی است.
داستان پالم، صنایع کوچک لبنی را نابود کرد
سالها زحمت کشیدهام، ماشینآلات زیادی را وارد کردهام و مجوزهای لازم را گرفتهام اما در کنار ما لبنیات سنتی قارچوار میرویند بدون اینکه سختیهای کار ما را داشته باشند یا سلامتشان کاملاً تأیید شده باشد. از طرفی داستان پالم هم ضربات سنگینی به بدنه صنعت لبنیات وارد کرد.چون باید نام کارخانههای متخلف صراحتا اعلام میشد نه اینکه با ابهام بگویند و واحدهای کوچک تولیدی را نابود کنند.
چون کارخانههای بزرگ دولتی و نیمهدولتی در نهایت توان بازیابی دوباره بازار را دارند اما تولیدیهای کوچک نه. الان مردم از ترسشان به لبنیات سنتی پناه بردهاند که کسی روند استریل کردنش را نمیداند. به همین دلیل آمار تب مالت بهشدت در حال افزایش است و هیچ مرجعی هم این نکته را اعلام نمیکند.
همیشه ایده میگیرم
سراجاحمدی در مورد اینکه چقدر در تولیدشان به دنبال نوآوری و فکر جدید در تولید هستند، میگوید: کارخانه روی فکر من میچرخد و شاید 24ساعت به کار فکر میکنم. مطالعات زیادی میکنم و ایدههای زیادی از کشورهای دیگر در بستهبندی و طرحهای مختلف میآوردم و مثلاً از ترکیه 22نوع پنیر آوردم، از دوبی 15نوع شیر. با ایدهگرفتن از تولیدیهای سایر کشورها کار میکنم و شرایط تولید و خریدش در بازار ایران را بررسی میکنم.
در ایران به بستهبندی و ظاهر محصول اهمیت نمیدهند تا هزینه تمامشده کمتری داشته باشند، اما ما ارگانیکها سعی میکنیم با کیفیتمان در تولید و در بستهبندی رقابت کنیم تا بتوانیم در مقابل شرکتهای دولتی و شبهدولتی در بازار حضور بمانیم.
پدرم مانع تحصیلم شد
او را به صبوری میشناسند. ناامید نمیشود چون همیشه فردا را روز دیگری میداند و معتقد است که برای هر مشکلی راهحلی وجود دارد. در این باره میگوید: برای پریدن از روی دره، باید دو تا سه قدم عقبتر بیایید تا بهتر بپرید. این جمله را همیشه به فرزندم هم میگویم. به همین دلیل معتقدم در شرایط کنونی بازار باید عقبنشینی استراتژیک داشته باشیم که بتوانیم برنامهریزی دقیقتری بکنیم.
سراجاحمدی در پایان مروری دارد بر سالهای تحصیلش در تربت جام: با سختی زیادی درس خواندم. پدرم اجازه تحصیل به من نمیداد و حتی سال 57 کلاس اول را با هزار زحمت رفتم و سال پنجم که بودم دیگر اجازه تحصیل به من نداد. به همین دلیل اول راهنمایی و دوم را به صورت متفرقه و در خانه میخواندم و امتحان میدادم. سنم به شبانه نمیخورد اما شبانه میرفتم.
به خاطر تفکر سنتی خانواده دوم دبیرستان بودم که ازدواج کردم، با هزار سختی دیپلم گرفتم و همزمان با آن بچهدار هم بودم. دانشگاه آزاد روانشناسی خواندم و با دو بچه دوره کارشناسی را تمام کردم. در این میان تعامل خوبی بین درس و زندگی خانوادگیام برقرار کردم. بعد از 17 سال در کار اقتصادی سراغ ارشد مدیریت رفتم و این مدرک را هم گرفتم. الان به خانواده میگویم اگر این همه به من سخت نگرفته بودید، شاید موفقتر بودم. اما همه این کمبودها و سختیها را برای دخترم جبران کردم.