دیروز بعدازظهر برحسب عادت از خانه بیرون آمدم تا به سمت خودپرداز بروم و ببینم چه خبر است. از چند خیابان گذشتم تا به پاتوق خودپردازی خودم رسیدم. خبری نبود. منتظر ماندم تا سر و کله یک نفر پیدا شود.
شخصی میانسال به همراه پسر نوجوانش به خودپرداز نزدیک شدند. سعی کردم با لبخندی که بر لب داشتم فضا را صمیمی و دوستانهتر کنم تا به مقصودم برسم. خطاب به پدر داستانمان گفتم: «خسته نباشید! خبر دارید که منابع آب تهران داره به پایان
می رسه!»
گفت: «خب به تو چه!»
گفتم: «خب بالاخره این قضیه میتونه رو زندگی تکتک ماها تاثیر بذاره!»
گفت: «خب به من چه!»
گفتم: «ول کن آقا، مرگ من عین آدم جواب بده، توی این چرخه باطل وارد نشو! دقت کردید خیلی چیزها هست که فکر میکنیم تا ابد وجود دارند؟»
گفت: «مثلا چی؟!»
گفتم: «مثلا هوا! آب! نفت! و... هیچ برنامهای نداریم برای اینکه از این محصولات بهینه استفاده کنیم که خدای نکرده بعدها به گل نشینیم. شما صرفهجویی در مصرف آب رو بلدید؟»
گفت: «بله بلدم. مگه می شه بلد نباشم. فکر کردید همه مثل شما بیبرنامه و بیپرستیژ هستند؟!»
گفتم: «می شه برای ما هم توضیح بدید چه جوری؟»
گفت: «صرفهجویی در مصرف آب بر پنج
قسم است.
بخش اول
کمتر آب بخوریم. من به بچههای خودم توصیه کردم که نهایت روزی یک لیوان حق خوردن آب دارند. تنها در صورت پریدن غذا در گلو و موارد اضطراری حق خوردن یک لیوان دیگر را دارند. من در این راه همسرم و برادرم را به دلیل خفگی از دست دادم!
بخش دوم
خوردن چای و نوشابه به هر میزان که خواسته شود مجاز است. تنها در صورتی خوردن نوشابه ایراد دارد که به خاطر رفع تشنگی باشد. چون در این صورت مانند آب عمل میکند و خوردنش موجب عدم صرفهجویی در آب است.
بخش سوم
شستن اتومبیل در خانه پدری و خانه اقوام و حتی خانه همسایه مجاز است. بنده در طول 20 سال اخیر اتومبیلم را یا در خانه اقوام یا در کارواش شستهام و هیچ بار در خانه شخصی خودم این کار را نکرده ام.
بخش چهارم
من و همه اعضای خانواده، زمانی که احساس نیاز به حمام پیدا میکنیم به حمام عمومی یا استخر میرویم و به هیچ عنوان از حمام داخل خانه خودمان استفاده نمیکنیم.
بخش پنجم
یکی دیگر از دلایل عدم صرفهجویی همین باران است. شما میدانید با هر بار بارانی که میآید چند میلیون لیتر آب هدر میرود. پس باید طوری عمل کنیم که باران نیاید.
بخش پنجم را که تمام کرد، حرکت کردم و از خودپرداز دور شدم. اگر گفتید الان کجا هستم؟! بلی درست حدس زدید، در افق در حال گمیدن هستم.