اسامی مهم هستند. اینکه آدمی در میان جمع مثلا چنگیز خطاب شود یا کامی، البته فرق دارد. نوع برخوردی که دیگران با اسم یک آدم دارند، معنی آن و حسی که در اشخاص برمیانگیزد حتما در شکلگیری شخصیت و نهایتا نوع زندگی فرد اثرگذار است. در محیط کار و کاسبی از آنجا که نباید یک آب خوش از گلوی انسان پایین برود، یک مسئله مزید بر این هم پیدا میشود: عنوان.
این پدیده در فضاهای مختلف کاری و شغلی بنا به دلایل عدیده به اشکالی کثیره حضور دارد و به نوبه خود اثرگذار هم هست. در زیر نگاهی به چند رویکرد کلی این پدیده داریم. یکی از سادهترین رویکردها به کار بردن کامل عناوین است که در بعضی فضاهای کاری وجود دارد. همه خانمها و آقایان دکتر یا مهندس با عنوان کاملشان خوانده میشوند. این روش معمولا در محیطهای با مدیریتهای قدیمی و کلاسیک بیشتر مشاهده میشود، مثل شرکتها و موسسات تاسیس شده در زمانهای دور با اسامی تکسیلابی که همچنان به کار خود ادامه میدهند. در محیطهای درمانی و بیمارستانی هم این روش معمولا به طور کامل و به صورت سنتی اعمال میشود. در این مورد خاص دلیل مهمی را هم میتوان برای این امر اقامه کرد، قرار است بخشی از روند انجام وظیفه شغلی با همین به کار بردن عنوان طی شود. بیمار همین که ببیند طرفش آقا یا خانم دکتر خطاب میشود، تاحدودی اعتماد و تسلیم موردنیاز در روند درمان را پیدا میکند. حال این تسلیم و اعتماد او را اینوری ببرد یا آنوری، مسئله علیالحدهای است که بماند!
روش دیگر حذف کامل عناوین و به کار بردن آقا یا خانم در کنار اسم فرد موردنظر است. روشی که در رسانههای رسمی اینجایی و به ویژه صداوسیما بهجز برای اشخاص خاص و موارد ویژه استفاده میشود. به نظر میرسد این روش بیشتر برای محیطهای حکومتی و دولتی که بیم استفاده (یا سوءاستفاده) سیاسی یا مدیریتی از این عناوین وجود دارد، بیشتر به کار رود. خیلی هم عجیب نیست، با این مدرکگرایی فربه و افراطی موجود در جامعه امروز ما شاید این روش خیلی هم بد نباشد، شاید حداقل در مورد سیاسیون باعث شود که برای افزودن یک دکتر یا مهندس ناقابل در ابتدای اسم خود، دست به اقدامات محیرالعقول نزنند!
روش بعدی مورد استفاده، به کار بردن عناوین به نسبت سابقه شغلی و وزن و اعتبار رده سازمانی اشخاص است. یعنی یک شخص تازه وارد لازم است یک مدت زمان حداقلی را بدون عنوان سر کرده و بهاصطلاح پا بکوبد تا کمکم به دریافت عنوان مفتخر شده و از این افتخار ذوق زایدالوصفی کرده و همین باعث تشویق او در ارائه خدمات شغلی مناسبتر باشد. این روش هم حداقل برای خالی کردن باد متراکم در کله بعضی جوانان تازهفارغالتحصیل که خویشتن را قطب عالم دانش و جامع جمیع علوم میپندارند، بد به نظر نمیرسد!
یک روش خاص دیگر آن است که یک عنوان مخصوص مثل دکتر یا مهندس بهطور خاص به شخص اول مجموعه داده میشود و باقی افراد یا با خانم و آقای خالی یا خانم و آقای دکتر یا مهندس فلانی خطاب میشوند. یعنی اگر در این مکان کلمه مهندس یا دکتر را به صورت تنها به کار ببرید مستقیما به آن شخص ویژه اشاره کردهاید و اگر منظورتان دکتر، مهندس دیگری باشد باید نام او را هم کنار عنوان بگذارید. این نوعی بزرگداشت و تحویل گرفتن دائم شخص اول مجموعه از طرف حضار محسوب میشود. به هرحال رییس را یکجوری باید تحویل گرفت دیگر!
و اما روش آخر که بهتازگی و به تأسی از محیطهای کاری آنجایی کمکم در حال ورود به محافل شغلی اینجایی است؛ به کار بردن اسم کوچک اشخاص. حذف همه حواشی و آرایهها و رسیدن به سادهترین نوع خطاب. این روش هم باعث صرفهجویی در وقت و انرژی افراد میشود (تصور بفرمایید به جای من عرض کردم و شما فرمودید که همیشه در بدترین شرایط آنها را جابهجا به کار میبریم، یک فعل برای من و شما استفاده میشد، انصافا اقتصاد انرژی بهتر رعایت نمیشد؟) و هم نوعی صمیمیت و نزدیکی (هرچند تصنعی و زورکی مثل اسم کوچک خطاب کردن مجریهای تلویزیونی یکدیگر را!) در روابط تزریق میکند. به نظر فکر بدی نمیرسد، اما باید در نظر داشت که این شیوه ذاتا اینجایی نیست و باید صبر کرد تا عیب و هنرش آشکار شود. اینقدر هست که بیدردسر نخواهد بود، اما چه میشود کرد آنجاییها چنین میکنند و فریاد زافرنگ و دلاویزی افرنگ!