چرا باید خانمها دائم در آشپزخانه نشان داده شوند؟ چرا شستن ظرفها همیشه به عهده خانمها است؟ و هزاران چرای دیگر که در تبلیغات ایران بهصورت دغدغهای لاینحل برای بسیاری از فعالان این عرصه تبدیل شده است. بارها در مطالب مختلف برخی گله میکردند که نقش خانمها به نسبت چنددهه قبل تغییر کرده و باید این تغییر نیز در آگهیهای تبلیغاتی دیده شود. دیگر نباید خانمها را در تبلیغات فقط بهعنوان خانمهای خانهداری نشان داد که با حوصله در حال سرویس دادن به همسر و فرزندانشان هستند. باید به آنها نقش جدید داد. پس قرارها و تلاشها بر این بود که نقش تازهای به خانمها داده شود نه اینکه حضورشان روزبهروز کمرنگتر شود و جایشان را در آشپزخانه آگهیهای تبلیغاتی عموسبیلوهای آشپزی بگیرند که نه حوصله آشپزی و نه وقت این کار را دارند. حال اینکه علت این تغییر چیست و چرا این سیاست در حال اجراست جای بررسی بیشتری دارد اما بههرحال اتفاقی است که افتاده و این طور برداشت میشود که خانمها یا باید در تبلیغات به جای دیگری نقل مکان کنند یا اینکه بیخیال حضور در تبلیغات داخلی شوند.
گریمهای یکسان آشپزها در تبلیغات
از حضور آشپزهایی در تبلیغات حال حاضر شرکتهای تولیدکننده موادغذایی و شوینده گفتیم که به نظر، اکثر آنها توسط یک گریمور گریم شدهاند. تقریبا همگی آنها لباس و کلاهی مانند آشپزهای فرانسوی به سر و تن کردهاند و بیشتر آنها مانند این آشپزهای فرنگی سبیلهای کلفتی پشت لبشان کاشته شده است. سبیلهایی که بیشتر مواقع توسط روغن چرب و قوس خاصی به آنها داده میشود. ویژگی مشترک دیگر این آشپزهای فرانسوینما، نوع بازی آنها است. اگر دقت کنید سعی بیشتر آنها این است که دقیقا حرکات آشپزهایی را به خود بگیرند که بینندگان بارها در فیلمهای سینمایی خارجی دیدهاند.
علاوه براین موارد، نکته دیگری نیز وجود دارد که به نظر سازندگان داخلی آگهیهای تلویزیونی، هر چه تلاش کردهاند، نتوانستهاند آن را هم شبیه آشپزهای فرانسوی کنند تا بینندگان با دیدن آگهی دقیقا فضای یک آشپزخانه فرانسوی را در ذهنشان تداعی کنند. نکته کلیدی شکمهای فربهای است که آشپزهای آگهیهای داخلی همگی از موهبت آن برخوردارند. بهخصوص این شکم در آگهی شرکتهای تولیدکننده روغن بیشتر به چشم میآید. آگهیهایی که این آشپزها با این نوع شکم صحبت از سلامتی و مغذی بودن محصول تبلیغ شده میکنند.
آشپزهایی که وقت و حوصله ندارند
دیالوگ مشترک آشپزهای آگهیهای تلویزیونی اخیر اکثرا حول چند جمله مشخص میچرخد. دیالوگ مشترک این است: آشپزها به خاطر اینکه وقت و حوصله کافی ندارند از محصول مورد نظر در آگهی استفاده میکنند برای مثال آشپزی که در تبلیغات شرکت تولیدکننده مایع ظرفشویی بازی میکند، میگوید: وقت و حوصله ندارد که ظرفها در آشپزخانه مدتی برای شستوشوی راحتتر خیس بخورند به همین خاطر از این مایع ظرفشویی استفاده میکند یعنی مایع ظرفشویی مورد نظر بدون صرف وقت ظرفها را تمیز میکند. نکته جالب این است که آشپز ظرفی را به منظور نشان دادن استفاده و قدت پاککنندگی مایع نشان میدهد که همه خانمهای خانهدار میدانند که تمیز کردن آن وقتی غذا بسوزد به همین راحتی نیست و کاملا اغراق آشپز را متوجه میشوند و میدانند که شاید حرف او به واقعیت نزدیک نباشد.
علاوه بر این نکته دیگر این آگهی پایین آمدن موقعیت یک سرآشپز در حد یک کارگر ساده است. درواقع سوال بزرگی در ذهن مخاطب با دیدن این آگهی شکل میگیرد، مگر سرآشپزها هم در آشپزخانه ظرف میشویند که این بازیگر دلنگران ظرفهایی است که غذا براثر سوختن به آنها چسبیده است؟ به هر حال چنین نکاتی شاید برای سازندگان اهمیت نداشته باشند ولی برای مخاطبان مهم است که چرا در آگهی آنها در نظر گرفته نمیشوند. علاوه براین آشپز، آشپزی که در آگهی شرکت تولیدکننده روغن نیز ایفای نقش کرده باز از این دیالوگ استفاده میکند و میگوید: خانواده جمع است و من فرصت و وقت آشپزی ندارم و به همین منظور از روغنی استفاده میکنم که در حرارت بالا هم میتوان در آن پخت غذا کرد، در این حالت روغن هیچ تغییری نمیکند.
آشپز در این آگهی با حرارت و دود بالا غذاها را سرخ میکند و مخاطب را به یاد فلافلفروشیهای سرچهار راهها میاندازد که از دیگهای پر از روغن برای سرخ کردن استفاده میکنند. واقعا این همه روغن برای پخت غذا برای کدام بیننده جالب است که در این آگهی استفاده شده است؟ همچنین مگر این روغن برای مصرفکننده ایرانی عرضه نمیشود، پس چرا برای تبلیغش در طرز تهیه پخت غذاهای خارجی استفاده میشود؟ به هرحال این آگهی چرب نیز که قلب هر مخاطبی با دیدنش میایستد، همان حال و هوای آگهیهایی را دارد که در آنها از آشپزهای کلاه به سر فرانسوی استفاده شده است. آگهیهایی که به نظر همچنان ادامه دارند و باید منتظر ماند تا شاید رویکردشان رفته رفته تغییر کنند و به مخاطبان ایرانی نزدیکتر شوند.