ویدئوهای سوریلند با صدای گوینده آنها یعنی سروش رضایی این روزها مورد توجه بسیاری از کاربران فضای مجازی است. این ویدئوها علاوه بر تم طنزگونه شان به خاطر اینکه به مسائل اجتماعی روز نیز می پردازند، جالب توجه هستند؛ ویدئوهایی که بارها و بارها توسط مخاطبان شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند. ویروسی شدن ویدئوهای سوریلند باعث شده توجه برندها به آنها جلب شود و سعی کنند به نوعی در جهت اهداف تبلیغاتی شان از آنها بهره وری کنند.
یکی از برندهایی که این روزها به سراغ سوریلند رفته و ویدئوی تبلیغاتی را با همکاری آن ساخته و در فضای مجازی منتشر کرده، برند نت برگ است. حضور برند نت برگ تغییر آنچنانی را در حال و هوای ویدئوی سوریلند ایجاد نکرده و سازنده ویدئو مانند قبل موضوعی اجتماعی را محور قرار داده و نت برگ را نیز به نوعی در کانسپت اصلی خود گنجانده است.
«فرصت امروز» به بررسی زوایای مختلف همکاری تبلیغاتی سوریلند و برند نت برگ پرداخته است. در این بررسی گفت وگویی را با آرمان حسینی، کارشناس بازاریابی دیجیتال و جلال سمیعی، مشاور روابط عمومی و استراتژی محتوای دیجیتال داشته ایم که در ادامه می خوانید.
هر ویدئو در اینستاگرام حدود ۳۰۰هزار بار دیده می شود
آرمان حسینی، کارشناس بازاریابی دیجیتال درباره همکاری تبلیغاتی سوریلند و برند نت برگ می گوید: استفاده از فضای تبلیغی یک رسانه پرمخاطب کاری است که سالیان سال در دنیا انجام می شود و برندهای کشورمان نیز از وجود آن بی نصیب نیستند.
حالا این رسانه تبدیل به یک اکانت اینستاگرامی (در کنار تلگرام و سایر شبکه ها) پرمخاطب به نام سوریلند شده که در این چند سال با ساخت ویدئوهای طنز و دیالوگ هایی مرتبط با دغدغه رایج مردم، کاربران زیادی را به خود جلب کرده است و هر ویدئوی آن در اینستاگرام حدود ۳۰۰هزار بار دیده می شود (بدون در نظر گرفتن عدد به اشتراک گذاری توسط سایر کانال ها) و این عدد برای تبلیغات بسیاری از برندها جذاب است و علاقه دارند در چنین فضای جدیدی دیده شوند. از همین رو همکاری سایت هایی مثل نت برگ می تواند جذاب و درست باشد، به شرطی که اصول و استانداردهایی را رعایت کنند.
هدف برند از فعالیت تبلیغاتی باید شفاف باشد
حسینی در پاسخ به این سوال که آیا نت برگ رسانه تبلیغاتی مناسبی را انتخاب کرده و با این کار می تواند نظر مخاطبان را به خود جلب کند یا خیر، می گوید: انتخاب اکانت های تاثیرگذار در جایی مثل اینستاگرام برای ترفیع یک برند و محصولات آن قطعا تصمیم درستی است به شرطی که جامعه هدف آن برند در آن فضا فعال باشد و پیام به درستی به آنها منتقل شود.
نت برگ می تواند مخاطب را به سمت خود جلب کند به شرطی که هدف خود را از این فضا مشخص کند که آیا فقط می خواهیم روی آگاه سازی راجع به برند کار کنیم یا انتظار عمل خاصی از کاربر داریم؟ تعیین شفاف این موضوعات در موفق بودن کمپین بسیار تاثیرگذار است.
ویدئوهایی که مخاطبان را کنجکاو می کند
حسینی در پاسخ به این سوال که آیا درصد بالای ویروسی شدن ویدئوهای سوریلند به بیشتر دیده شدن برند نت برگ کمک خواهد کرد یا خیر، می گوید: کاربر در نخستین نگاه به ویدئوهای سوریلند، به دنبال سوژه های طنز همیشگی است و توجه زیادی به تبلیغات داخل ویدئو یا نام های استفاده شده در کپشن ندارد، مگر اینکه تبلیغ و نمایش پیام آن برند به شیوه جدیدی باشد که حداقل تعدادی از کاربران با آن برند تعامل برقرار کنند؛ کاری که در ویدئوی جدید سوریلند انجام شده و نت برگ بخشی از سناریوی طنز سوریلند شده است.
پیش از این نت برگ به عنوان اسپانسر ویدئوهای سوریلند قرار می گرفت که بعید می دانم به جز برندینگ و دیده شدن نام، ترافیک خاصی را به صفحه اینستاگرام و سایت نت برگ اضافه کرده باشد. اما در ویدئوی اخیر می توان امیدوار بود که عده ای از کاربران راجع به نت برگ کنجکاو شوند و به آن سر بزنند، اما در نهایت باید به نرخ بازگشت سرمایه در این کمپین ها توجه کرد.
شاخص های کلیدی عملکرد باید به درستی بررسی شوند
حسینی با ارائه راهکاری در جهت بهبود عملکرد تبلیغاتی برند نت برگ می گوید: باید پیام تبلیغاتی را طوری طراحی و به کاربر ارائه کرد که بیشترین میزان تعامل با آن برقرار شود. ما شاهد پروموت کمپین لبخندمهربانی نت برگ توسط سوریلند، دیرین دیرین و خانم بازیگر مشهور هستیم اما نتیجه به دست آمده کمتر از ۲۰۰ پست تولید شده توسط مردم (در مدت زمان یک ماه) برای نت برگ بوده است.
باید مشخص شود هدف از برگزاری این کمپین چیست و سرمایه گذاری در این بخش منطقی بوده یا خیر؟ آیا بهتر بود نت برگ روی کمپین های مرتبط تر کار کند؟ جدا از کمپین، با وجود تگ شدن صفحه اینستاگرام نت برگ در تمامی پست های صفحه های مشهور، نرخ تعامل کاربر با پست های تولیدی آنها بسیار پایین است.
با ۷۵ هزار دنبال کننده باید شاهد حداقل ۱.۲۵۰ لایک و چند کامنت به ازای هر پست باشیم که این مورد را در صفحه اینستاگرام نت برگ نمی بینیم. هر چند صفحه اینستاگرامی آن به نظر می رسد استراتژی محتوایی مشخصی ندارد. در کل بهتر است تمامی فعالیت ها به خصوص در شبکه های اجتماعی بر پایه استراتژی مشخص با تعریف KpI(key performance indicator) باشد تا بتوانیم بیشترین سودآوری را برای برند داشته باشیم و همه چیز قابل اندازه گیری باشد.
رسانه هایی که خود تبدیل به یک چهره یا سلبریتی شده اند
جلال سمیعی، مشاور روابط عمومی و استراتژی محتوا درباره همکاری سوریلند و نت برگ می گوید: به طورکلی استفاده برندها از رسانه هایی که خود برند پرمخاطب و مشهوری شده اند، کار جدیدی نیست. اگر پیش تر چهره ها این بار را به دوش می کشیدند، اکنون رسانه ها خود تبدیل به یک چهره یا سلبریتی شده اند و برای تبلیغات در جامعه هدفی که براساس تجربه، بخش هایی از ویژگی های سلیقه ای و نیاز آنان هم مشخص است، ابزار مناسبی اند.
انیمیشن های سوریلند امروزه با هر کیفیت و نقدی به یک برند پربیننده تبدیل شده و ابزار مناسبی برای القای پیام در کنار جاذبه سرگرمی و شوخی ا ست. از این رو، نت برگ مثل بسیاری از برندهای دیگر ترجیح داده است از نوعی کو-برندینگ با یک برند تبلیغاتی مبتنی بر سرگرمی سود ببرد و برای یافتن مخاطب هزینه کند تا ریسک کمتری در هدررفت پیام داشته باشد.
رسانه شوخی و انیمیشن، رسانه جذابی برای عامه مردم است
سمیعی در پاسخ به این سوال که آیا نت برگ با کمک سوریلند می تواند نظر مخاطبان را به سمت خود جلب کند، می گوید: اگر جامعه هدف نت برگ را عموم کاربران آنلاینی بدانیم که به دنبال تخفیف یا پیشنهاد تازه ای برای خرید و سرگرمی و هدیه هستند، همکاری با سوریلند همکاری موفقی در برندینگ می تواند باشد. دست کم رسانه شوخی و انیمیشن، رسانه جذابی برای عامه مردم است و قابلیت انتشار ویروسی خوبی دارد.اما برای برندینگ وجوه مختلفی هست که کار سوریلند می تواند برخی از آنها را پوشش بدهد و برخی دیگر را ممکن است تضعیف کند.
سمیعی می گوید: مفهوم مهمی در برندینگ وجود دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت؛ این مفهوم همان مجموعه ای از تصویر برند و هویت شفاهی آن است. در فرآیند برندینگ با بسیاری از استراتژی ها و ابزارها می توان نام و نشان برند را بر سر زبان ها انداخت، سال ها ممکن است طول بکشد تا یک برند به مرزهای راضی کننده ای از شناخته شده بودن در بخش های جامعه هدفش برسد.
نکته مهم، رعایت تعادل لازم بین میزان دیده شدن و چطور دیده شدن است! ممکن است با ترفندهای تهاجمی و جنجال و بازی با خط قرمزها، ناگهان برند خیلی دیده شود، اما پرسش همیشه خطرناکی هم هست با عنوان «که چی؟» که جوابش مهم است. دیده شوید به چه قیمتی؟ چه تصویری از شما برای مخاطب خواهد ماند؟ شما را با چه پدیده ها و نشانه هایی در گفته ها و رسانه ها یاد خواهند کرد؟ نت برگ توانسته است ریسک همکاری با سوریلند را که از بازی با خط قرمزهای عرفی و هنجاری باکی ندارد، با پرداختن به یک قصه خانوادگی و بدون محتوای ممنوع کم کند.
این در حالی است که هنوز بی ملاحظگی و قصه های ممنوع ممکن است برای یک برند، قوی ترین خاطره باشند. طبیعی است که کاربرها محتوای غیررسمی را با ولع بیشتری می بینند و بازنشر می کنند، اما مهم است که تصویر برند برای همان همگان که معلوم نیست دقیقا چه کسانی هستند، تصویری مناسب شخصیت برند در دراز مدت باشد.
رسانه های دارای برند را بیشتر دریابیم
سمیعی با ارائه راهکاری نسبت به استفاده بیشتر برندها از شبکه های اجتماعی می گوید: پیشنهادم این است که رسانه های دارای برند را بیشتر دریابیم؛ اگر بسیاری از آژانس های تبلیغاتی در این سال ها رسانه فروش بوده اند و حتی با ترفندهایی رسانه های خود را دائما به برندها اجاره داده اند، در شبکه های اجتماعی اما تولید و بازنشر محتوا درحال دگردیسی و با وسواس بیشتری در حال اتفاق افتادن است.
محتوا در شبکه ها و رسانه های اجتماعی کم کم به سمت تخصصی تر شدن در انتخاب پیام و رسانه و کانال دسترسی به مخاطبان هدف پیش می رود؛ نگاهی به رسانه های برندشده ای که حتی ممکن است رسانه یک برند هم باشند، نشان می دهد مخاطبان زیادی ممکن است آنها را نه به قصد دنبال کردن اخبار برند حامی که دقیقا برای محتوای آن رسانه دنبال می کنند! شانس بزرگ و کمیابی که فقط با شناخت درست مخاطبان و وقت و هزینه کافی برای طراحی محتوا و انتخاب کانال انتشار نصیب آن رسانه و برند خواهد شد.
ارتباط با نویسنده: nargesfaraji1389@yahoo.com