سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر چه در رویكرد و شیوه برگزاری و چه در كیفیت فیلمها، نشان از رشد و اعتلای این رخداد سینمایی داشت. جشنواره فیلم فجر از همان دوره اول برگزاری صفت بینالمللی بودن را یدك میكشید ولی آنچه در عمل مشاهده میشد، نمایش بیضابطه و بیبرنامه تعدادی فیلم خارجی بود كه حتی سازندگانش نیز از حضور فیلمشان در جشنواره فجر و اساساً موجودیت داشتن چنین فستیوالی اطلاع نداشتند.
جشنواره فجر از همان ابتدای برگزاریاش از بخش مسابقه سینمای ایران هویت و اعتبار گرفت و همواره یك رخداد داخلی بود و میتوان گفت مهمترین رخداد هنری بود كه در سال برگزار میشد ولی هنگامی كه صحبت از بینالمللی بودنش بود، به هزار و یك دلیل نمیشد جدیاش گرفت. اگر در دهه 60 با توجه به كمبود امكانات برای دیدن فیلمهای خارجی، استقبالی از جشنواره به عمل میآمد، دستكم در یك دهه اخیر كمتر مخاطبی علاقهمند به دنبال كردن و تماشای فیلمهای این بخش بود.
سالها بود كه بخش بینالملل در سایه بخش مسابقه سینمای ایران قرار داشت و تنها كاركردش این بود كه برخی فیلمهای ایرانی كه در سودای سیمرغ جایزه نمیگرفتند، در بخش بینالمللی سیمرغ كسب كنند تا با تقسیم جوایز همه راضی و خوشحال به خانه بروند! اینكه فیلمهای خارجی چگونه انتخاب میشدند و چه مخاطبانی به تماشای این فیلمها مینشستند، اهمیت چندانی نداشت و براساس یك توافق نانوشته همه پذیرفته بودند كه بخش بینالمللی جشنواره را نباید جدی گرفت.
دو سال پیش اما علیرضا رضاداد، دبیر وقت جشنواره فجر و مشاور ارشد رئیس سازمان سینمایی خبر از تفكیك بخش ملی از بخش بینالملل داد. اگر به رسانههای سینمایی در آن مقطع مراجعه كنید، با انبوهی از اظهارنظر مثبت از اهالی سینما درباره جدا كردن بخش بینالملل مواجه میشوید. هرچند وقتی پارسال برای اولین بار جشنواره بینالمللی فجر به صورت مستقل برگزار شد، تقریباً هیچ كس نتوانست از آن دفاع كند.
اولین تجربه تفكیك جشنواره چنان شكست خورد كه علیرضا رضاداد از دبیری فجر (چه ملی و چه بینالملل) بركنار شد و كلا به حاشیه رفت. جشنواره آشفته، بینظم و بیبرنامه پارسال بدون اغراق یكی از بدترین فستیوالهای هنری بعد از انقلاب بود. وقتی اعلام شد رضا میركریمی قرار است دبیری جشنواره بیست و چهارم را عهدهدار شود، خیلیها فكر میكردند وقتی مدیر باتجربهای چون رضاداد از عهده برگزاری آبرومند فجر بینالمللی برنیامده، یك كارگردان سینما كه فاقد تجربه مدیریت است چگونه میخواهد این كشتی به گل نشسته را به ساحل برساند؟ جشنوارهای كه میركریمی دبیریاش را به عهده داشت، دوشنبه شب به پایان رسید و اکنون میتوان درباره عملكرد او به قضاوت نشست.
آنچه برخی سایتهای زرد درباره جشنواره نوشتهاند فراموش كنید. اینكه عدهای براساس پیشفرضهایشان تحلیل و خبر بنویسند در آشفتهبازار رسانه وطنی، كاملا قابل درك است. جدا از غرضورزیهای شخصی اما، اگر بخواهیم جشنواره امسال را منطقی ارزیابی کنیم نمیتوانیم به رشد چشمگیر این رخداد در برنامهریزی و شیوه برگزاری اشاره نكنیم. جشنوارهای كه از همان ابتدا اهداف و مخاطبان معین و مشخص برای خود تعریف كرده بود، بر همان اساس حركت كرده بود و الگویی شد برای دیگران كه یك جشنواره سینمایی را چگونه باید برگزار کنند.
میركریمی جای اینكه چرخ را از نو اختراع كند، به شكل اصولی و قاعدهمندی به الگوبرداری از جشنوارههای مهم و معتبر دنیا پرداخت و در حد مقدور و ممكن تلاش كرد تا یك فستیوال جهانی آبرومند برگزار كند. فستیوالی كه كوچك و جمعوجور بود اما با برنامه و با هویت كه كاملا میتوان انتظار داشت در دورههای بعدی بتواند در مسیر اعتلا و رشد بیشتر قرار گیرد.
میركریمی به درستی متوجه شد كه جشنواره جهانی فجر نمیتواند مخاطب عام داشته باشد و به جایش باید سراغ تماشاگر فیلمبین و علاقهمند به سینمای جدی برود. راهاندازی باشگاه هواداران و حضور هنرجویان برای شركت در وركشاپها به جشنواره رونق داد و این مخاطب هدف، موجب گرمشدن فستیوال میشود.
* منتقد سینما