فریال مستوفی، عضو هیأتمدیره اتاق بازرگانی ایران و چین و رئیس کمیسیون سرمایهگذاری اتاق بازرگانی ایران و چین و فارغالتحصیل رشته آمار و اقتصاد در مقطع فوق لیسانس از انگلستان است. پس از اتمام تحصیلاتش به ایران بازگشته و حدود پنج سال در دانشگاههای ایران تدریس کرده است و بعد از مدتی تصمیم میگیرد که فعالیت تجاریاش را آغاز کند. با اینکه علاقهمند بوده نقطه آغاز فعالیتهایش ایران باشد اما با توجه به اقامت چندین ساله و آشنایی با اصول و قواعد زندگی و کار در انگلستان، تصمیم میگیرد که فعالیتهای اقتصادیاش را در اروپا آغاز کند؛ بنابراین نخستین شرکتش را در انگلستان و سپس در فرانسه تأسیس میکند.
تولید انرژی خورشیدی یکی از فعالیتهایی بود که در ابتدا به آن میپردازد و اجرای پروژههایی در این زمینه را با چندین شرکت بزرگ اروپایی از جمله AEG بررسی میکند که برخی از آنها نیز به نتیجه میرسد. نشانههای رونق کسبوکارش، پس از چند سال تلاش مستمر پدیدار میشود در نتیجه انتقال کسبوکارش به ایران را وظیفهای مهم دانسته و در دوران سازندگی پس از جنگ، به کشور برمیگردد.
پس از بازگشت به ایران اقدام به تأسیس شرکتهایش میکند. اکنون پس از گذشت 22سال در کنار هلدینگ شرکتهای ایرانیاش (KDD Group)؛ با همراهی همسرش، چندین شرکت دیگر در چین و هنگکنگ نیز تأسیس کرده و معتقد است به فعالیتهایش در ایران هم کمک میکنند. میگوید، زمینه فعالیت شرکتهای تأسیس شده مدیریت و انجام پروژههای صنعتی و معدنی و امور بازرگانی است و تاکنون گروه ما با همکاری و مشارکت با مجموعهها و شرکتهای بزرگ صنعتی، معدنی، مالی و تجاری و بازرگانی داخلی و خارجی موفق به عقد قرارداد و انجام پروژههای متعدد در ایران بوده است.
پروژه ککسازی زرند در استان کرمان، پروژه باتری شماره 1 ککسازی ذوبآهن اصفهان، پروژه فولادسازی 800هزار تا یک میلیون تنی شرکت آهن و فولاد ارفع در استان یزد، پروژه گندلهسازی 5میلیون تنی سه چاهون بافق در استان یزد، پروژه گندلهسازی 5میلیون تنی فولاد کاوه جنوب بندرعباس در استان هرمزگان، پروژههای هفتگانه فولادسازی استانی (نیریز، سبزوار، سپیددشت، شادگان، بافت، قائنات و میانه)، معدن سرب و روی مهدیآباد مهریز در استان یزد، معدن سنگ آهن سنگان خواف در استان خراسان رضوی و پروژه زغالشویی پابدانا در زرند استان کرمان از جمله فعالیتهای اقتصادیاش محسوب میشوند.
***
با توجه به رزومهای که درباره شما مطالعه کردهام، بیش از 22سال سابقه حضور در عرصه تجاری و اقتصادی دارید؛ چه در ایران و چه در عرصه بینالمللی. بهعنوان یک کارآفرین روند کارآفرینی در ایران را در این سالها چگونه دیدهاید و اصولاً کارآفرین چه جایگاهی در برنامههای بلندمدت و کوتاهمدت دولت دارد؟
اصولا و به دلیل نوع ساختار و کالبد حاکم بر اقتصاد کشور که مبتنی بر مدل رانتی با تمرکز بر اعمال اقتدار دولت شکلگرفته و رشد و نمو یافته، باید گفت که متأسفانه روند کارآفرینی با توجه به تعاریف علمی آن واجد ارزش و منزلت کافی در کشور نبوده و دولتها هیچگاه بهره مناسبی را از ظرفیتهای موجود استعدادهای خلاق داخلی نبردهاند. پدیده رو به تزاید مهاجرت مغزها از کشور نمونه تلخ و بارز مطلب پیشگفته است. البته باید اذعان داشت که تنها در سالهای اخیر و با کاهش مفرط درآمدهای نفتی، دولتها توجه مضاعف به موضوع کارآفرینی مبذول داشته و بر ضرورت تبیین و توسعه فرهنگ کارآفرینی اهتمام ورزیدهاند. با این رویکرد امید است که بهویژه با توجه به طی روند تدوین برنامه ششم توسعه، اقدامات جدیتری از این حیث در دستور کار حاکمیت قرار گیرد. تأسیس و تقویت پارکهای فناوری و حمایت از اقتصاد دانشبنیان از جمله مثالهای موفق و مؤثر صورت گرفته در سنوات اخیر است که امیدواریم تداوم هم داشته باشد.
بهعنوان یک کارآفرین چه تعریفی از کارآفرینی دارید و مهمترین خواسته یک کارآفرین از برنامهریزان دولتی چیست؟
از آنجا که کارآفرینی روند هوشمند تبدیل منابع، فرصتها، استعدادها و ظرفیتها به ثروت و ارزشافزوده با هدف توسعه پایدار اقتصادی - اجتماعی در زمینههای متنوع و گوناگون است، بنابراین مسیری پر پیچ و خم در مقابل کارآفرین قرار دارد که برای عبور از آن باید تسهیلگریهایی وجود داشته باشد. تسهیلگریهایی که حاکمیت باید مدنظر داشته باشد. همچنین باید این نکته را هم اضافه کنم که بیتردید مهمترین خواسته و مطالبه کارآفرینان برخورداری از ارزش و احترام لازم به همراه بها دادن به منزلت و تأثیر اقدامات آنان، از طرف حاکمیت است. بهعلاوه باید توجه داشت که ایجاد فضای لازم برای تنفس و تحرک کارآفرینان بدون دخالت یا رقابت دولت به همراه ضرورت تقویت تشکلها و نهادهای حرفهای و صنفی مرتبط از مکملهای مطالبه اصلی پیشگفته است.
با توجه به اینکه شما تجربه همکاری با فعالان اقتصادی خارجی را هم دارید، کمی در باره دیدگاه آنها در مورد کارآفرینی صحبت کنید و اینکه چه امتیازاتی در کشور خود دارند؟
اساساً مدتهاست که کشورهای دنیا اعم از توسعهیافته و در حالتوسعه بهضرورت قائل شدن اولویت نخست بر تقویت جایگاه بهبود رویکردهای کارآفرینی تأکید دارند و مدل پیشرفت و توسعه اقتصادی خود را بر آن محور بنیان نهادهاند. بر این اساس بالاترین سهم سرانه پژوهش و اعطای امتیازات و مشوقهای گوناگون در اختیار کارآفرینان، مبتکران و مخترعان اینگونه کشورها قرار داشته و مورد استفاده قرار میگیرد، پیشرفت خارقالعاده کشورهایی همچون آلمان و ژاپن در سطوح توسعهیافته و چین و مالزی در سطوح کشورهای در حال توسعه نمونه بارزی از این رویکرد است.
گریزی هم بزنیم به جنبههای فرهنگی و اجتماعی کارآفرینی. در واقع اگر کارآفرینی را دارای بعدی اجتماعی-فرهنگی هم بدانیم، مهمترین رویکرد اجتماعی یک کارآفرین به معنای واقعی چیست؟ بهعبارتدیگر میخواهم این سوال را مطرح کنم که بهعنوان یک کارآفرین چه راهکارها و پیشنهادهایی دارید برای اینکه زنان ایرانی را از سریالهای ترکی جدا کنیم و به حوزه کار و فعالیت اقتصادی بکشانیم؟ آیا زمینههای اشتغال برایشان فراهم نیست یا نانآور بودن مرد در فرهنگ ایرانی موجب شده تا زنان از فعالیتهای اقتصادی برکنار بمانند و به این مسئله عادت کنند؟ برای تغییر این روند چه باید بکنیم؟
بیتردید مهمترین دلیل عدم مشارکت کافی زنان کشور در روند کارآفرینی را میتوان از منظر فرهنگی ارزیابی و در آن ریشههای تاریخی و حاکمیت سنتها را جستوجو کرد. این مسئله وجوه متعددی دارد و نمیتوان تنها به تقویت مدل زنانه کارآفرینی پرداخت و آن را اولویت دانست. تقویت تشکلهای حرفهای با رویکرد توسعه و توانمندسازی بانوان و در اختیار قرار دادن فرصتهای لازم به آنان بهخصوص در سطوح دانشگاهی را میتوان از مؤثرترین ابزارهای متصور در این روند دانست. اما در هر صورت بسترهای زیادی اعم فرهنگی و اقتصادی باید مهیا شود و تعاریفمان از ارزشمندی نیز باید تغییراتی به خود ببیند. داشتن جایگاه اقتصادی و عدم انفعال و انفصال از فعالیتهای تجاری باید به نکتهای ارزشمند برای زنان تبدیل شود.
یعنی بهواسطه زن بودن در انجام فعالیتهای اقتصادی در ایران محدودیتی وجود ندارد؟ خود شما برخوردی از این دست داشتهاید؟
شخصا از این بابت احساس محدودیت و مانع نداشتهام و اساساً به تقسیمبندی جنسیتی در خصوص مقوله حضور زنان در حوزه کارآفرینی اعتقادی ندارم. از اینرو بر این باور هستم که امروزه بانوان کشور ما از توان و قابلیت علمی و اجرایی کافی برای دفاع از حقوق و مطالبات خود به میزان کافی برخوردار هستند. محدودیت هم در هر کسب وکار و در هر کشوری ممکن است وجود داشته باشد اما نمیتواند مانعی برای فعالیت تجاری باشد. کما اینکه حضور زنان در عرصههای مختلف اقتصادی نشان میدهد که اگر محدودیتی هم وجود داشته باشد، میتوان آن را حل کرد.
این نکته را هم اضافه کنم که بانوان به دلیل بهره ذاتی هوشی و برخورداری از ویژگی «خلاقیت» قاعدتاً از توان لازم و مضاعف برای پیشبرد برنامههای اقتصادی برخوردار هستند؛ بنابراین نباید فراموش کرد که اساساً توسعه پایدار را در نگاهی طبیعی میتوان مفهومی زنانه و چندوجهی دانست و تلقی کرد. سیر رشد و نمو و به ثمر رسیدن حیات فردی و اجتماعی فرزندان مثالی گویا در تبیین مفهوم «توسعه پایدار و متوازن است».
بهعنوان سوال آخر بفرمایید شیوه برخورد شما با چالشها و شکستها چگونه است و چه ویژگی شخصیتی خود را محصول فعالیت اقتصادی و کارآفرینی خود میدانید؟
حفظ روحیه استقامت، مقاومت و پایداری به همراه ممارست مستمر در جهت یافتن راهحلهای مؤثر برای کاهش آثار منفی چالشها ونیز یافتن و خلق فرصتهای جدید از شکستهای ظاهری از طریق حفظ تعامل سازنده با عموم ذینفعان با کاربرد قواعد بازی برد-برد از شیوههای کاربردی در این خصوص است. در مورد قسمت دوم سوالتان هم باید بگویم که صبوری، استقامت و پایداری در برابر مشکلات از مهمترین ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان کشور ما در استمرار فعالیتهای اقتصادی خود است که من هم از این قاعده مستثنا نیستم.