عدالت سازمانی، به احساس و ادراک کارکنان از میزان انصاف و برابری در رفتارها و روابط کاری اشاره دارد. پژوهشهای گوناگون نشانگر آن است که افزایش احساس عدالت بر جنبههای متفاوت رفتار سازمانی تاثیرگذار است. برای شناخت نحوه اثرگذاری عدالت سازمانی بر رضایت شغلی و سازمانی کارکنان، باید به بررسی تاثیر ابعاد عدالت سازمانی (عدالت توزیعی، عدالت رویهای و عدالت مراودهای) بر جنبههای گوناگون رضایت شغلی و سازمانی کارکنان (رضایت از سازمان (تعهد سازمانی)، رضایت کلی از شغل، رضایت از کار، رضایت از سرپرستان، رضایت از همکاران، رضایت از حقوق و دستمزد و رضایت از ترفیع)بپردازیم.
عدالت توزیعی
طبق مطالعات انجام شده افراد تمایل دارند در قبال انجام کار پاداش منصفانهای دریافت کنند یا به اندازه همکارشان از پاداشهای پرداختی بهرهمند شوند. طبق نظریه برابری که توسط روانشناسی به نام جی استیسی آدامز در حدود 40 سال پیش ارائه شده است، کارکنان انتظار دارند که نسبت ورودیها (تلاشها و فعالیتها) به خروجیهایشان (هرگونه پاداش دریافتی) با همان نسبتها در همکاران شان برابر باشد. بدیهی است کارکنانی که احساس برابری نداشته باشند با واکنشهای منفی از جمله کمکاری، رفتارهای ضعیف شهروندی سازمانی و در مراحل حادتر استعفا و ترک سازمان به این نوع نابرابری پاسخ داده و سعی در برابرسازی میکنند.
در واقع میتوان گفت که نظریه برابری بر عدالت درک شده از مقدار پاداش توزیعی دلالت دارد. به بیان سادهتر عدالت توزیعی به عدالت در توزیع پاداشها تاکید بیشتری دارد. این نوع عدالت در محیط سازمانی کاربرد زیادی داشته و محققان نیز رابطه آن را با متغیرهای متعددی مانند کیفیت و کمیت مطالعه کردهاند. هرگاه یک پیامد ناعادلانه درک شود این تبعیض و بیعدالتی احساسات شخصی مانند عصبانیت، رضایتخاطر و احساس غرور یا گناه و شناختن مانند شناخت تحریض ورودیها و خروجیهای خود با دیگران و در نهایت رفتار مثل عملکرد و ترک سازمان را نیز تحتتاثیر قرار میدهد.
عدالت رویهای
در برخی موارد تاکید بر اینکه توزیع پاداشها عادلانه صورت گیرد جوابگو نخواهد بود. از این رو عدالت رویهای با تعریف دیگری نسبت به عدالت توزیعی مطرح میشود. آیا ممکن است کارمندی که پاداش کمتری را نسبت به دیگر کارمندان و کارکنان دریافت میکند، احساس عدالت کند؟ با درنظرگرفتن عدالت توزیعی جواب منفی است ولی تحقیقات نشاندهنده مطلب دیگری است و آن اینکه پاسخ میتواند مثبت باشد. کارشناسان و محققان در این خصوص علت مثبت بودن پاسخ را با نوع دیگری از عدالت به نام عدالت رویهای توجیه میکنند و معتقدند که عدالت رویهای نوعی از عدالت درک شده است که از فرآیندی که برای توزیع پاداشها استفاده میکند بهره میبرد.
برای درک بهتر موضوع میتوان مثالی مطرح کرد. فرض کنید دو نفر کارمند با شایستگی یکسان و توان برابر برای انجام یک شغل وجود داشته باشند. سیاستها و مقررات سازمان طوری است که با مورد نظر قرار دادن عوامل قانونی متعدد و شرایط کاری متفاوت مانند شیفت کاری و مدتزمان انجام کار و غیره پاداشهای متفاوتی به افراد پرداخت شود. در این گونه موارد همانگونه که در بحث عوامل ایجادکننده بیعدالتیها مطرح میشود هیچگونه بیعدالتی و تبعیض توسط کارکنان احساس نمیشود. بدین ترتیب مشاهده میشود که عدالت رویهای اگر بهصورت کامل توسط کارکنان درک شود کارکنان با دید مثبت به بالادستان و سرپرستان خود مینگرند و از این نابرابری به بیعدالتی و تبعیض تعبیر نمیکنند.
عدالت تعاملی
عدالت تعاملی نوع دیگری از عدالت است که در آن عدالت سازمانی از مدیران و سرپرستان به کارکنان و زیردستان منتقل میشود و با جنبههای فرآیند ارتباطات بین فرستنده وگیرنده عدالت مانند ادب، صداقت و احترام مرتبط است. به این خاطر عدالت تعاملی از طریق بررسی رفتار مدیر تعیین و مشخص میشود. اگر چنانچه مدیر نتواند در اجرای این عدالت بهصورت مطلوب عمل کند کارکنان از سرپرست مستقیم خود نسبت به کل سازمان بیشتر احساس نارضایتی میکنند. بدیهی است که نگرشهای منفی اینگونه کارکنان نسبت به سرپرست خودشان سهم عمدهای خواهد داشت و قسمت اندکی از این نگرش منفی به سازمان بازخواهد گشت.
هر سه نوع عدالت توزیعی، رویهای و تعاملی وابسته به هم و هرکدام از اینها جنبههای متمایزی از عدالت سازمانی هستند و به دیگر سخن عدالت سازمانی بهصورت مجموع هر سهنوع عدالت توزیعی، رویهای و تعاملی تعریف میشود. تعهد سازمانی عامل مهمی جهت پیشبینی تمایل افراد به بقای سازمان است و از اتلاف سرمایهها جلوگیری میکند و تحقیقات نشان میدهد که هرچه التزام به رعایت عدالت سازمانی در میان مدیران بیشتر باشد، بهتبع آن تعهد سازمانی کارکنان نیز افزایش خواهد یافت. تاثیر ابعاد گوناگون عدالت سازمانی بر جنبههای متفاوت رضایت شغلی و سازمانی، متفاوت و با درجات گوناگون بوده است. در عینحال همواره هر نوع احساس عدالت بر تعهد سازمانی، رضایت کلی شغلی و رضایت از سرپرستان تاثیر معناداری خواهد داشت.
* کارشناس ارشد مدیریت