بیشترکسانی که ایده یا طرحی برای کارآفرینی یا تولید محصولی جدید دارند، بهندرت میتوانند پروژه خود را بهتنهایی به سرانجام برسانند و نیاز به سرمایهگذار یا شریک دارند. وقتی دونفر یا بیشتر تصمیم میگیرند برای پیشبرد منافع ودستیابی به هدف مشترکی (تجاری) با هم همکاری کنند، با هم شریک میشوند تا نفع و ضرر و کلیه امور و کارها را با هم تقسیم کنند. اما گاهی با هدف کمک و همکاری شریک شده اما درآخرنهتنها ایده و سرمایه بلکه گاهی روابط دوستی و فامیلی هم پایان گرفته و از بین میرود. وقتی پای تجارت و پول درمیان باشد، تنها اعتماد و شناخت افراد از هم برای شریک شدن کافی نیست.
برای شروع کسبوکارهای کوچک معمولاً تنها نیازبه «سرمایهگذار» نیست، بسیاری از ایدههای تجاری برای شروع نیاز به سرمایه مالی کم، اما همکاری زیاد دارند. معمولاً اگر طرح اولیه توجیه مالی داشته باشد، پیدا کردن افرادی که مشتاق مشارکت باشند سخت نیست.
وقتی صحبت از تجارت و کار نیاز است، بهتر است افرادی باهم شریک شوند که در امور متفاوتی مهارت داشته و توانایی درزمینههای گوناگون داشته باشند. اما وقتی مهارت و میزان دانش دو یا چند شریک و همکار با هم متفاوت باشد، یکی از مشکلات رایج، تعیین میزان مشارکت درکار و دستمزدهاست.
بسیاری از افراد بهاشتباه تصور میکنند با گفتن: «همهچیز نصف - نصف» جلوی همه مشکلات مالی کار را گرفتهاند. اما مهارت یا توانایی و میزان کار افراد در شاخههای مختلف و تخصصهای گوناگون را نمیتوان با یکدیگر مقایسه کرد. کار یک حسابدار پشت میز انجام میشود، کار یک مهندس معدن، خارج از شهر است. اگر هردو به میزان مساوی شریک مالی در یک شرکت استخراج سنگ باشند، هیچکدام نمیتوانند ادعا کنند کار من سختتر یا مهم تراست؛ اما عنوان، حقوق و دستمزد و ساعت وشرایط کاری آنها هم با هم یکی نیست اگرچه سود یا زیان مالی یکسانی ازمشارکت در کارببرند.
هرچه قبل از شروع کار بهجزییات بیشتری توجه شود و درباره موضوعهایی مثل: هدف از شراکت یا شرایط انصراف هریک از شرکا در هر زمان، میزان دارایی یا جزییات تقسیمکار و حدود مسئولیت شرکا و شرح وظایف هریک... کاملاً مشخصشده باشد، بهجز امورمالی از اختلافهای شخصی هم جلوگیری میشود. در کسبوکارهای کوچک و بهخصوص با اقوام و دوستان بایدهمهچیز دقیق وکامل نوشتهشده و با مشاورحقوقی و متخصص امورمالی قبل از شروع کار حتماً مشورت شود. قول و قرار شفاهی برای همکاری و شراکت کوتاهمدت هم اشتباه است.
فرض کنیم من و شما میخواهیم در خانه شیرینی پخته و بفروشیم. شاید میزان سرمایه اولیه و پول نقد هر دو نفرما یکسان باشد، اما قبل از شروع باید تعیین کنیم در خانه و آشپزخانه و با وسایل چه کسی شیرینی میپزیم، چه کسی سفارش گرفته، چه کسی شیرینیها را پخش کرده، از ماشین چه کسی استفاده میکنیم؟ قبل از شروع کار و بعد از تقسیم وظایف باید برای هر فعالیت هر یک از شرکا و هر کالا و دارایی که برای کار استفاده میشود مبلغی را محاسبه و تعیین کرد. اغلب اختلافها در وقت تقسیمکار و تعیین دستمزد یا وقت خروج و انصراف یکی از شرکا پیش میآید.
شرکا ممکن است تجربه یا سن و فرهنگ متفاوتی باهم داشته باشند اما باید بتوانند باهم درباره یک موضوع خاص کاری صحبت کنند. بسیار عادی است که با شریک یا همکارها اختلافنظر وجود داشته باشد. مثلاً یکی به دنبال ریسک بالا و دیگری محافظهکار باشد، اما وقتی دونفرشریک بتوانند باهم ساعتهای طولانی بدون توهین و مجادله و بحث و گفتوگوکرده و به نتیجه برسند، به مهمترین راز موفقیت یک شراکت موفق و پایدار دستیافتهاند.
بعد از انتخاب شریک باید به توانایی و مهارت او ایمان داشت تا کارها و مسئولیتها تقسیمشده ودرهمه امورکاری شریک و همکارشد. «متعهد بودن» یکی از بهترین خصوصیتهای اخلاقی یک شریک است. افرادی که مستبد و تکرو هستند نمیتوانند کار گروهی انجام دهند و شریک خوبی نیستند. اغلب اختلافهای شرکا، در تعیین و تعریف شرح وظایف و میزان مشارکت در کارهاست و نه در تقسیم سود و زیان.
* روزنامه نگار و جهانگرد