فرش و مسائل مرتبط بهفرش در طول شبانهروز بارها و بارها روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد و در صفحات روزنامهها جابهجا میشود. خبرهایی بعضا خوب و البته بعضا منفی. رونق دوباره صادرات فرش از جمله خبرهای خوب است که البته دستاندرکاران واقعی فرش آن را اتفاق خارقالعادهای نمیدانند و برای حرفشان هم دلایل زیادی ذکر میکنند که در متن این گزارش اشاره خواهد شد. اما خبرهای منفی هم در این حوزه کم نیست؛ در ابهام ماندن بیمه قالیبافان، نبود کارگاههای متمرکز بافت قالی برای صادرات مدون، وارداتی بودن مواد اولیه و افزایش چندین برابری قیمتها، استاندارد نبودن بافت، دوری از سلیقههای جهانی و... .
در این گزارش در گفتوگو با عبدلله بهرامی، رئیس اتحادیه کشوری تعاونیهای تولیدی فرش دستباف ایران، به مسائل روز فرش و بازار فعلی آن پرداختهایم.
فرش ایران که مهمترین کالای صادراتی غیرنفتی ایران به شمار میرود، در سالهای اخیر به کمایی عمیق فرورفته است و ارزآوری آن در سراشیبی تندی افتاده و کاهش چشمگیری را بهخود میبیند. اما دلایل این امر چه بوده است؟ پاسخی که بهرامی میدهد، در مورد هر کالای صادراتی دیگر هم صدق میکند؛ یعنی هر کالایی که به نوعی سر وکارش با سوییفت و السی و... افتاده باشد.بنابراین ضربههای کاری تحریمها بهشدت هرچه تمامتر در تاروپود قالی ایرانی رخنه کرده و صادرات آن را از رنگ و رو انداخته است.
بهرامی دلیل عمیق بودن تاثیر تحریم و عدم صادرات را این مسئله میداند که فرش دستباف ایران تنها 5درصد آن در بازار ایران بهفروش میرسد و 95درصد از تولیدش راهی بازارهای صادراتی میشود. بنابراین وقتی راههای صادراتی مسدود باشد، هم بازارها از دست میرود و هم بازیگران جدید جای ایران را پر میکنند و بازگشت دوباره به بازارهای سابق بسیار سخت است.
هزینههای بافت
وی مهمترین دلایل برگشت سخت به بازارها را گرانی مواد اولیه در ایران میداند و میگوید: الان پشم و ابریشم از مهمترین مواد اولیه برای تولید قالی بهشمار میروند و برای هر متر مربع فرش بین سه و نیم تا پنج و نیم کیلو پشم یا ابریشم نیاز است. پشم هم بیشتر وارداتی است و از کشورهای استرالیا، نیوزیلند و کره وارد میشود. ابریشم هم از چین وارد میشود. پشم بسته به کیفیت و کاربردش هر کیلو بین 16 تا 54هزار تومان قیمت دارد.
ابریشم که سال 92 هر کیلو 45هزار تومان بود، در حال حاضر هر کیلو 300هزار تومان است. به این دو رقم باید نخ چله، پود، رنگ و. . . را هم اضافه کرد. دستمزد بافندهها را هم باید به این هزینهها اضافه کرد. دو سال هم شده که بیمه قالیبافان را قطع کردهایم و ریزش میلیونی بافنده را در سطح کشور شاهد بودهایم. از طرفی فرش ایران براساس نیاز روز بازار بافته نمیشود. کیفیتها در همان چنددهه پیش باقی مانده و بهروزآوری نشده است. همچنین از نوقانداری و تولیدکننده پشم و فرآوریکننده هیچ حمایتی نمیشود.
آمار تولید قالی در ایران
در دهه 90 بهطور تقریبی در ایران سالانه بیش از 6میلیون متر مربع قالی بافته میشد که در حال حاضر تولید فعلی به 50درصد این رقم هم نمیرسد. این مسائل در حالی رخ داده است که تعاونیهای تولیدکننده فرش دستباف بهعنوان تولیدکننده بیشترین قالیهای ایرانی، به صورت خودانگیخته و بدون هیچ چشمداشتی بیش از 3240تعاونی در سراسر کشور تشکیل دادهاند و به تولید مشغول بوده و برای بیش از 450هزار نفر اشتغالزایی ایجاد کردهاند.
اگر به آمار سراسر کشور و خارج از تعاونیها هم بخواهیم اشارهای داشته باشیم باید به رقم دومیلیونی تعداد بافندهها در کشور اشاره کنیم که اشتغالزایی ملی به حساب میآید، درحالیکه دولت هیچ دخالتی در آن نداشته است. اما هر جا که کارمان به دولت بند شده، کارمان لنگ مانده است. بیمه قالیبافان کوچکترین مطالبه حال حاضر اهالی فرش دستباف است که هیچ توجهی به آن نمیشود و ریزش مداوم بافندهها را در پی داشته درحالیکه رقم بافندههای کشور تا همین چند سال گذشته دوبرابر رقم فعلی بوده است.
بهرامی معتقد است فرش کالایی است حاصل کل مناطق ایران و در تمام شهرها و روستاهای ایران جایگاه دارد. مثلا مانند زعفران نیست که مختص دو شهر باشد بنابراین لزوم توجه به این حوزه مسئلهای غامض و پیچیده نیست و با یک حساب دودوتا چهارتا هم میتوان به اهمیتش پیبرد.
در حالی که مهمترین برند ملی ایران، فرش دستباف است و در تمام دنیا ایران را به فرشش میشناسند.اما در ایران قدر منابع انسانی آموزشدیده را نمیدانند. فرش در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاهها بهعنوان یک رشته مستقل تدریس میشود اما نیروی انسانی ما به افغانستان، هندوستان و پاکستان میرود و طرحها و نقشهای نوین خود را به آنها میدهد، چون در ایران خریداری ندارد.
70درصد دارهای قالی غیراستاندارد است
کمبودهای حوزه فرش دستباف ایران داستان مفصلی دارد. درحالیکه نگاه از بیرون تنها طرحهای خوشرنگ را میبیند اما این هزارتوی نقشهای قالی ایران گرههای کور کم ندارد. از یک طرف نیروی آموزش دیده دارد و از طرف دیگر مواد اولیه باکیفیت ندارد، رنگهای گیاهی که بازار جهانی خواهان آن است در ایران تولید قابل توجهی ندارد و مهمتر از همه نکتهای است که رئیس اتحادیه کشوری تعاونیهای تولیدکننده فرش دستباف ایران به آن اشاره میکند. نکتهای که شاید کمتر به آن توجه شده.
بهرامی میگوید: در حال حاضر بیش از 70درصد از دارهای قالی ایران غیراستاندارد و چوبی هستند و به علت خمیدگیهایی که در طول زمان به آن دچار میشوند، فرشی بیکیفیت و نامتناسب تولید میکنند که در کیفیتسنجیهای جهانی جایی ندارد. درحالیکه دارهای فلزی با استانداردهای روز باید استفاده شوند ولی در ایران هنوز 90درصد تولید و عرضه و خریدوفروش سنتی و ناکارآمد است. مثلا طرحهای بهروز هم نداریم و کسی هزینهای برای استفاده از طراحان ماهر و کارآزموده در نظر نمیگیرد.
وی در ادامه اضافه میکند: تنها دو استان یعنی آذربایجان شرقی و قم تا حدودی طرحهای تلفیقی و نوآورانه ارائه و رنگآمیزیها را تا حدودی تغییر دادهاند و به همین دلیل قالیهای این دو استان در بازارهای جهانی با استقبال مواجه میشوند اما استانهای دیگر همچنان بدون توجه به سلیقه خریدار براساس طرحهای قدیمی و تکراری تولید میکنند و در نتیجه مشتری نخواهند داشت.
بهرامی در ادامه اضافه میکند که هر چند بازارهای سنتی خود مانند بازار آمریکا را از دست دادهایم و حضور دوباره در آن مستلزم رعایت مسائل زیادی است اما اگر اراده لازم وجود داشته باشد، میتوانیم روی بازار کشورهایی چون چین و روسیه حساب کنیم. چون در این کشورها بر جمعیت طبقات ثروتمند افزوده شده و فرش دستباف را بهعنوان یک کالای لوکس خریداری میکنند.
این مقام مسئول دلیل حضور موفق کشورهایی چون نپال و ترکیه در بازارهای جهانی فرش را وصل کردن بدنه علمی و بهروزشان به بدنه سنتی میداند. کاری که در ایران همچنان حلقه مفقوده عرصه فرش است. وی همچنین بازاریابی، تولید باکیفیت و ایجاد کارگاههای متمرکز برای تولید مداوم و انبوه را از دیگر دلایل موفقیت بازیگران جدید بازارهای جهانی فرش میداند.
بهرامی معتقد است تولیدکنندههای جدید قالی دستباف هر ششماه یک بار کاتولوگهای جدیدی از محصولات خود را به نمایشگاههای بزرگ دنیا عرضه میکنند و براساس سفارش مشتری تولید میکنند یا کارگاههای متمرکز آنها قابلیت سفارشپذیری را دارند اما در ایران چنین کارگاههای متمرکزی را نداریم.درحالیکه ما فرشهایمان را با بدترین حالت ممکن به نمایشگاهها میبریم. مشتری یا میخرد یا نمیخرد و انتخاب دیگری ندارد.
قیمت فرش هم مسئله دیگری است که بهرامی به آن اشاره دارد: فرش سایر کشورها از فرش ایرانی ارزانتر است چون در کشور تورم ندارند، مواد اولیه ثبات قیمت دارد، نرخ ارز و دلار ثبات دارد و معادلات سیاسی پیچیدهای با جهان ندارند. همه این عوامل در کنار یکدیگر قرار میگیرند و سرنوشت یک کالای تولیدی را رقم میزنند اما در ایران سرنوشت فرش که اعتباری ملی است، به این نحو رقم خورده است.
ارتباط با نویسنده: t.khajehgiri@gmail.com