اگر بخواهیم تاثیرات رفع تحریمها را در این بازه زمانی کوتاه بررسی کنیم، به هیچ عنوان نمیتوانیم منکر تاثیرات مثبت آن شویم. در گام نخست باید به این نکته توجه کرد که اگر برجام روی نداده بود و ما همچنان در شرایط تحریم به سر میبردیم چگونه شرایطی را متصور بودیم! دوران پیش از برجام دورانی بود که حالت دینامیکی داشت و مدام حلقه محاصره را تنگتر میکرد و اگر برجام به نتیجه نمیرسید در این سه سال ما در چه نقطهای قرار میگرفتیم. نقطهای که ممکن بود قابل مقایسه با شرایط کره شمالی یا حتی بدتر از آن میبود. بنابراین اگر نتایج برجام را نادیده بگیریم به نوعی کم لطفی است.
اما اگر توقع و برآورد ما از نتایج برجام تغییرات اقتصادی و بهبود شرایط معیشتی مردم است، طبیعی است که این تغییر را شاهد نباشیم. به این دلیل که در این سالهای طولانی که تحریمها در حال اجرا بود قواعد بازی در کشور ما تغییر کرد. سیاستهای دولت قبل و به نحوی شرایط تحریم بهگونهای در اقتصاد رفتار کرد که بسیاری از فعالان اقتصادی را خانهنشین کرد، تولید را به حاشیه راند و دلالی و واسطهگری را باب کرد.
متاسفانه در آن دوران افرادی صاحب ثروت شدند که استحقاق آن را نداشتند و کسانی که فعال و متخصص حوزه تولید و کسبوکار بودند بیتقصیر از ادامه فعالیت محروم شدند؛ بنابراین تا دوباره این موازنه تغییر نکند و صحنهداران اصلی اقتصاد وارد عرصه نشوند و میدانداری نکنند و افرادی که در این حوزه تخصصی ندارند و به ناحق وارد آن شدهاند به حاشیه رانده نشوند، بیشک تغییراتی که انتظار میرود روی نمیدهد.
برای رسیدن به این هدف نیز زمان لازم است و تا تعادل برقرار شود نیاز به تغییراتی است که در نتیجه رسیدن به مطلوب در بازه زمانی کوتاه روی نمیدهد و آهستگی تغییرات اقتصادی طبیعی و منطقی است.
شرایط تحریم متاسفانه با سیاستهای پوپولیستی و سیاستهای مقطعی و غیرکارشناسانه دولت وقت همراه شد که متاسفانه بیش از شرایط تحریم به اقتصاد کشور آسیب وارد کرد. البته نمیتوان منکر آن شد که شاید بخشی از آن سیاستها متاثر از شرایط تحریم بود که دولت را ناگزیر به تصمیمهای مقطعی میکرد اما آسیبهای تحریم و آن سیاستها به قدری عمیق و جدی بودهاند که تا درازمدت اثرات آن در اقتصاد ملی ما مشهود خواهد بود.
شاید به شکلی بتوان گفت که شرایط تحریم حتی اثرات مخربتری نسبت به دوران جنگ بر اقتصاد داشت. در دوران جنگ اقتصاد ما محدود نبود اما در شرایط تحریم تمام دنیا در مقابل ما بودند و تنها تعداد محدودی کشورها به تعداد انگشتهای دست با ما با در نظر گرفتن همه جوانب مراوده اقتصادی داشتند؛ بنابراین این یک اصل است که تولید وقتی در کشوری آسیب ببیند و رشته کار از دست کارفرما و کارآفرین و تولیدکننده خارج میشود اثراتش محدود به همان زمان نمیشود و تا تثبیت شرایط دوباره این اثرات قابل لمس است.
در حوزه صادرات هم اگر بخواهیم صحبت کنیم صادرات کالاهای سنتی ما همواره اتفاق میافتاد اما هنر در این است که ما کالاهایی با ارزش افزوده و کالاهای صنعتی خود را بتوانیم صادر کنیم. متاسفانه در حوزه تولید به دلیل بیتوجهی، مشکلات و فشارهایی که بر عرصه تولید رفت، راندمان و بهرهوریمان کاهش پیدا کرد و به دلیل گران تمام شدن تولیدات مقوله رقابتپذیری با مشکل رو به رو شد و مجموع این مسائل سبب شد که ما بازارمان را از دست بدهیم و رقبا بازارهای ما را تصاحب کنند.
باید به این نکته توجه داشت که در عرصه جهانی شرایط تغییر میکند و شرایط تحریم آسیبهای جدی به اقتصاد و تولیدات ما زد. متاسفانه به دلیل اثرات منفی تحریمها در بسیاری از کشورها ما همچنان از سهم حقیقی خودمان بهعنوان بخش صادرات محروم میشویم. بخش خصوصی در فضای کسبوکار فعالیت میکند.
بخشی از بهبود شرایط بخشخصوصی به مسائل درون بنگاهی باز میگردد که در آن مسائل فعالان بخش خصوصی میتوانند با افزایش راندمان و برنامهریزی بهتر میتواند رو به تعالی و بهبود گام بردارد اما مسائل محیط کسبوکار که خارج از بنگاه است مدام بر کار بنگاهها تاثیر میگذارد.
اقتصاد کشور ما نه یک اقتصاد با ثبات مانند اقتصاد کشورهای پیشرفته است که دولت نقشش بسیار کمرنگ است و فقط بهعنوان ناظر نقش دارد و نه اقتصادی غیرسیاسی است که مسائل سیاسی بر آن اثر نگذارد. در بسیاری مواقع کلیت حاکمیت و نه فقط دولت با اتخاذ تصمیمها و سیاستهایی که در پیش میگیرند فعالان اقتصادی را نیز متاثر میکنند.
حتی شرایط دولتی منظور کلیت نظام با ایجاد فضای مناسب برای برخی بنگاههای دولتی، نگرفتن مالیات، پرداخت سوبسید و دیگر امتیازات نه تنها از بخشخصوصی حمایت نمیکنند، بلکه حتی برخی از این مراکز به رقابت با بخش خصوصی مشغول هستند.
اما با وجود همه موانع و شرایط نباید منکر این شد که بخش خصوصی نیز نیاز به تغییرات اساسی دارد. لازم است در بنگاهها و تشکلها جراحیهای جدی صورت بگیرد. در نهایت با جراحی جدی در فضای اقتصادی از بخشخصوصی تا کل حاکمیت با این تغییرات میتوان فضای اقتصاد را تعالی بخشید که متاسفانه هنوز این اراده در حاکمیت دیده نمیشود.
من نگران هستم که برای این اتفاق دیر شود و روزی به خود بیاییم که هزینه آن جراحی از آنچه امروز ممکن است بسیار بالاتر باشد. لازمه اصلی تغییرات در وهله اول اراده کل حاکمیت و پس از آن تعامل زیرمجموعههای حاکمیت است که متاسفانه امروز میان این جریانی که باید تحولساز و زمینهساز باشد برای فعالیت بخش خصوصی این تعامل و همصدایی وجود ندارد و تا این اتفاق روی ندهد نمیتوان انتظار تحول اقتصادی که فضای پسا برجام در اختیار ما گذاشته، باشیم.
رئیس اتحادیه صادرکنندگان خراسان رضوی