شهروندان ایرانی در یکصد سال اخیر تلاش گستردهای داشتهاند تا راهی برای توسعه مادی جامعه ایرانی و به ویژه خودشان پیدا کنند. تجربه نشان میدهد ایرانیان توسعهخواه هستند و برای درآمد و سعادت مادی بیشتر حاضرند ساعتهای بیشتری کار کرده و حتی مهاجرت کنند. مهاجرت دهها هزار دانشجوی نخبه ایرانی برای درآمد بیشتر و شغل بهتر دلیل خوبی برای این مدعاست. ایرانیان همانند هر جامعه دیگری برای رسیدن به این هدف خود تجربه سرزمینها و جامعههای دیگر را در کانون توجه قرار میدهند و خود را با آنها مقایسه میکنند.
مدیران دولت و نهادهای قدرت در ایران نیز از یک طرف به دلیل مسئولیت اداره جامعه و از سوی دیگر به دلیل اینکه مشمول ایرانی بودن به معنای اعم هستند، این مقایسه را انجام میدهند. ایران در حال حاضر علاوه بر اینکه خود تجربههای طولانی از مراحل توسعه دارد و در شرایطی که میخواهد آیندهای درخشان داشته باشد شاید نیاز به نوعی مدل دارد.
مدل و الگویی که محمود احمدینژاد برای توسعه ایران انتخاب کرده بود ونزوئلای تحت مدیریت هوگو چاوز بود. بیشترین دادوستد تجاری ایران و سرمایهگذاریها و نوع رفتار اقتصادی دولتهای احمدینژاد با ونزوئلایی بود که با ایران مشابهتهایی داشت و دارد. هر دو کشور از موسسان اوپک بودهاند، هر دو کشور در مقاطعی درآمدهای رویایی از صادرات نفت به دست آوردهاند و دولتهای هر دو کشور در شرایط وفور ارزی شروع به بذل و بخشش بیحد و حساب کردهاند. در حال حاضر اما ونزوئلا در بدترین وضع اقتصادی تاریخ معاصر خویش قرار دارد و اگر انتخابات خرداد 1392 نبود، شاید ایران نیز همین وضع را داشت.
در مقابل کرهجنوبی که در دهه 1360 یکی از تهیدستترین کشورهای جهان بود اکنون با درآمد سرانه 25هزار دلار در سال و صادرات شگفتانگیز یکی از نیرومندترین اقتصادهای جهان به حساب میآید. خبر عقد قرارداد 17میلیارد دلاری کرهجنوبی با ایران که در سفر رئیسجمهور این کشور به ایران بسته میشود نشان از تواناییهای کرهجنوبی دارد. سامسونگ، هیوندایی و یوهانگ که هرکدام یکی از غولهای تکنولوژی، خودروسازی و فولاد دنیا شدهاند از دل اقتصادی با ماهیت مترقی برمیخیزند و همپای بزرگترین غولهای دنیا برای کشورشان آبرو و ارز میآورند. ایران باید مسیر کرهجنوبی را انتخاب و تا جایی که میتواند از روشها و رویکردهای ونزوئلای تحت امر هوگوچاوز دوری کند.
* عضو «شورای سردبیری» روزنامه «فرصت امروز»