هر چند شی جین پینگ، رئیسجمهور چین به صراحت از ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا حمایت کرده بود، تصویر تازه سیاست و اقتصاد در اروپا و بریتانیا پس از برگزیت چندان هم از منافع و خواستههای چین دور نیست. در واقع، چین احتمالا در بلندمدت در قالب یک برنده از آشوب در بازارها و بلاتکلیفی سیاسی در اروپا، سر برون خواهد آورد.
اقتصاد چین هم مانند بسیاری دیگر از اقتصادهای عمده در جهان، در کوتاهمدت از به هم خوردگی آرایشهای معهود اقتصادی و سیاسی در اروپا ضرر خواهد کرد. بلافاصله پس از آنکه اعلام شد بریتانیا از اتحادیه اروپا جدا شده است، ارزش یوان، به پایینترین سطح خود در پنج سال اخیر رسید. افزون بر این، یک اروپای ضعیف از نظر اقتصادی به معنای آن خواهد بود که صادرات چین به اروپا هم با مشکل رو به رو میشود و این برای اقتصادی با این ابعاد، یک بلا است.
فرار سرمایه از قاره سبز
سرمایهگذاران از بلاتکلیفی متنفرند و رهبران چین هم همینطور. اگر در رفراندوم تاریخی چند روز پیش رأی به ماندن بریتانیا در اتحادیه بهعنوان نتیجه اعلام میشد، چینیها میتوانستند از این مشکلات دور بمانند. بنابراین فهم این واقعیت سخت نیست که چرا رئیسجمهوری چین بر خلاف معمول در مورد برگزیت اظهار نظر میکرد و امیدوار بود بریتانیاییها او را با رأی به خروج از اتحادیه شگفت زده نکنند.
آنچه بنا به نظر برخی کارشناسان آزاردهندهتر است این است که اتحادیه اروپا یکی از اعضای مهم خود را از دست داده است. شیجین پینگ در ماه اکتبر در سفری که به بریتانیا داشت، قراردادی ۶۰ میلیارد دلاری با دیوید کامرون امضا کرد که به تقویت روابط میان چین و بریتانیا میانجامد. چین که امیدوار بود بریتانیا حامی قدرتمندی برای این کشور در امضای قراردادهای تجارت آزاد میان چین و اتحادیه اروپا باشد، حالا سرخورده به نظر میرسد.
با این همه، در عمق و ابعاد رویدادی که به وقوع پیوسته است نباید اغراق کرد. تحلیلگران میگویند اتحادیه اروپا همچنان از نظر اقتصادی و سیاسی قدرتمند باقی خواهد ماند هر چند بریتانیا را از دست داده باشد. با این همه، خروجی حیرتآور برگزیت، شیوع فراگیر پوپولیسم در اتحادیه اروپا و بریتانیا است که سریعتر از آن رخ داده که بسیاری پیشبینی میکردند. نتیجه برگزاری رفراندوم در بریتانیا تشویق احزاب راست افراطی در اتحادیه برای خروج کشورهای دیگر از اتحادیه هم شده است. همزمان با بالا گرفتن سروصدای این احزاب در کشورهای مختلف، در آینده نزدیک میتوان شاهد اتحادیه اروپایی اگر نه از هم فروپاشیده که غیرمتحد و تضعیف شده، بود و این همان زمانی است که چین میتواند «تفرقه بیندازد و حکومت کند.»
کشورهای اتحادیه اروپا زمانی که با هم باشند قدرت چانهزنی بالایی در زمینه قرارداد تجارت آزاد و فشار آوردن به چین در زمینه حقوق بشر دارند. اکنون که اتحادیه چندان متحد به نظر نمیرسد، هر یک از دولتهای اروپایی باید روی پای خودش بایستد و این در حالی است که برگ برنده چندانی هم در دست ندارد.
در دهه پیش رو، مذاکرات اختصاصی دوجانبه میان چین و تک تک دولتهای اروپایی، اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. هر چند برای چین مشکلتر است تا به جای یک شریک عمده با کشورهای مختلف به تنهایی وارد مذاکره شود، در مذاکرات دوجانبه این مطمئنا چینیها هستند که دست بالا را خواهند داشت.
قلمرو سودآور واحدهای پولی
به گزارش ساعت ۲۴ یکی دیگر از قلمروهای سودآوری که برگزیت برای چین به وجود میآورد واحدهای پولی هستند. از آنجا که بریتانیا یکی از اصلیترین مراکز تجمع رنمینبی (یا همان یوآن، واحد پولی چین) است، شکی وجود ندارد که با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، این اتحادیه از بینالمللی کردن واحد پولی چین باز خواهد ماند. اما در تصویر بزرگتر، بازار واحد پولی بینالمللی، یک بازی برد-باخت است.
برگزیت موجب شده است پوند استرلینگ، واحد پولی بریتانیا جایگاه خود را در نظام مالی بینالمللی از دست بدهد و این همزمان شده است با ورود رنمینبی، واحد پولی چین به سبد بانک جهانی در ماه اکتبر. این تصور البته واقعگرایانه نیست که رنمینبی بتواند تمام زمینهایی را که پوند استرلینگ از دست داده است تصاحب کند، چرا که بلافاصله پس از اعلام نتایج برگزیت ین، واحد پولی ژاپن، بهعنوان جانشینی قدرتمند برای پوند ظاهر شد. با این همه، در طول یک دهه آینده رنمینبی قادر خواهد بود جای خالی در بازار ارز را از آن خود کند.
در نهایت، آخرین فایدهای که برگزیت میتواند برای چین داشته باشد در پرسشی نهفته است که بسیاری از سرمایهگذاران این روزها از خود میپرسند: پول هایمان را کجا سرمایهگذاری کنیم؟
این روزها، اقتصاد چین از تلاطم بازار سهام که در سال گذشته مبتلا به آن بود خارج شده و به ثبات رسیده است. باوجود ترس همهگیر از ورود چین به بحران بدهی، بانکها و موسسات تجاری مختلفی مانند گلدمن ساکس و مکنزی، دیگر از لحن گستاخانه پیشین علیه چین استفاده نمیکنند، بلکه بسیاری از آنها میگویند چین با تغییر تمرکز اقتصادی خود از تولید به سمت خدمات، در جهت درستی قرار گرفته است. آنها میگویند این کار کلید گشایش مشکل طولانیمدت چین در اتکای بیش از حد به صادرات کالا است، در حالی که مصرف داخلی این کشور ناچیز به نظر میرسد.
اکنون آنچه محتملتر از هر چیز به نظر میرسد این است که آینده غمافزای قاره سبز موجب فرار سرمایه از آن خواهد شد و چه جایی امنتر و سودآورتر از چین؟ چین که هزاران مایل از مرکز زلزله تاریخی برگزیت فاصله دارد اکنون شاهد فروپاشی دژ اروپا است. برخی آوار این فروپاشی ممکن است صورت چین را بخراشند، اما واقعیت این است که این کشور، بدون آنکه تلاشی به خرج داده باشد، بهعنوان برنده این بازی سر برون خواهد آورد.