امتحان کردن را امتحان کنید

بازاریابی برخلاف تصور ما یک بازی ساده نیست. در بازی بازاریابی باید مدام انتظارات تازه‌ای خلق کرد تا بتوان به تدریج به یک استراتژی بی‌نقص نزدیک‌ و نزدیک‌تر شد. آن هم در حالی که هیچ‌گاه واقعا نمی‌توان به آن رسید. تنها راه بهتر شدن در این بازی، آزمودن است. اینکه چیزهای تازه‌ای را امتحان و استراتژی‌های جسورانه‌ای اتخاذ کنید تا بفهمید کدام نتیجه می‌دهد و کدام نه.

فرهنگ تجربه اندوزی در محیط کار و داشتن فضایی برای آزمون و خطا برای بسیاری از مدیران ظاهری غول‌آسا و غیرقابل دسترس دارد و چنین مدیرانی تصور می‌کنند هرگونه خطایی از جانب زیر دست‌شان به سادگی کسب‌و‌کارشان را به باد می‌دهد.

حقیقت این است که مدیرانی می‌توانند موفق‌تر باشند و کسب‌و‌کار خودشان را بهتر هدایت کنند که فضایی برای آزمون و خطا برای خود و کارمندان‌شان فراهم کنند اما مسئله این است که فراهم‌سازی چنین فضایی هم نیازمند مقدمات و هم دانستن یکسری اطلاعات و استانداردها است. اگر فعالانه دست به آزمون و خطا نزنید نمی‌توانید پیشرفت کنید و این یعنی در مسیر درازمدت خود راکد خواهید ماند.

هیچ‌گاه یک استراتژی را از برنامه خود حذف نکنید مگر آنکه برای عدم اثربخشی آن داده‌ای در اختیار داشته باشید. فرصت یادگیری پیرامون برند و مشتریان خود را نیز تحت هیچ شرایطی نباید از دست بدهید. فرصت اشتباه کردن به دیگران دادن از جمله بهترین راه‌ها برای افزایش اعتماد به نفس افراد به شمار می‌آید.

اگر کارمند به هر دلیلی کاری را اشتباه انجام دهد، همه چیز را به هم نریزید. با کمی صبر و حوصله و دادن فرصت به کارمندان خود در واقع نوعی سرمایه‌گذاری بلند‌مدت انجام می‌دهید و باعث می‌شوید تا کارمندان‌تان هم تلاش بیشتری به کار گیرند تا کمتر اشتباه کنند. خود مختار نباشید. این یعنی اینکه شما فضا را برای ایده‌های جدید باز می‌گذارید و مثل دیکتاتورها رفتار نمی‌کنید که حرف، حرف خودشان است.

گوش شنوا برای شنیدن ایده داشته باشید و سعی کنید با پردازش بهتر از آنها در صورت امکان استفاده کنید. توفان مغزی ایده‌ای است که براساس آن به اصطلاح عامیانه افراد عقل‌هایشان را روی هم می‌ریزند و بهترین راهکارها را برای مشکلات پیدا می‌کنند تا کامل‌ترین ایده را ارائه کنند. توفان مغزها به نوعی همان خرد جمعی است که در صورت تحقق می‌تواند یک تیم منسجم و قوی را شکل دهد.

کسی که از تغییر می‌پرهیزد ترسو است و کسی که شجاع نباشد نمی‌تواند مدیریت خوبی داشته باشد. کسانی که جرات ریسک کردن ندارند، از تغییر هم استقبال نمی‌کنند و همین نقطه ضعف بزرگی است که می‌تواند در خوش‌بینانه‌ترین حالت باعث درجا زدن کسب‌و‌کارشان باشد. خبر خوب این است که اگر این موانع را به موقع شناسایی کنید می‌توانید جلوی ضرر بیشتر را بگیرید و استراتژی خود را برای رسیدن به حالتی اثربخش‌تر بازآفرینی کنید. اگر در این مرحله بتوانید آنها را در خود شناسایی کنید، نیمی از مشکل را حل کرده‌اید.