بیان موثر داستان برند و سرگذشت آن در حین فرآیند برندسازی کاری است که در عمل تاثیر بسیار زیادی بر نتیجه نهایی فعالیتهای برند داشته و در کل میتواند تفاوت بسیار زیادی در نتیجه نهایی ایجاد کند. از ابتدای تاریخ، انسانها عموما از طریق بیان داستان با یکدیگر ارتباط برقرار کردهاند.
این داستانها همواره بهگونههای مختلف جلب توجه کرده و مخاطبان از حکایات و پندهای پنهانشده در آنها درسهای بسیار زیادی فراگرفتهاند. بنابراین نباید تعجب کرد که بیان موثر داستان یک مهارت مشترک در بین سخنرانان بزرگ، رهبران و کارآفرینان باشد که البته برندهای بزرگ همیشه محصول کارآفرینان بزرگ بوده و هست. چرا؟ چون همیشه برندهای بزرگ و مطرح داستان برند خودشان را بهصورت استادانه و زیبا بیان کرده و میکنند.
قدرت داستان برندهای بزرگ
شرکتها و برندها بهطورکلی در چند سطح به سرگرم کردن و ایجاد تعامل با مخاطبان خود میپردازند. همیشه یک پیام تبلیغاتی که متمرکز بر بازاریابی و فروش است، بلافاصله پس از پخش شدن با یک عکسالعمل منفی یا مثبت از طرف مخاطبان روبهرو میشود و البته بسیاری از این مخاطبان هم پیام آن را تنها پس از گذشت چند ساعت از یاد میبرند.
با اینوجود تبلیغات برند که داستانی زیبا و جذاب برای مخاطبان ارائه میکند، به ایجاد تعامل با آنها در سطحی بسیار عمیقتر میپردازد، چراکه داستان عموما ماندگاری بیشتری داشته و به خاطر سپرده میشود.
یک مشتری بالقوه هم در نخستین برخورد با برند تحت مدیریت صاحبان آن با بررسی این داستان تصمیم میگیرد که آیا باید داستان ارائهشده را بپذیرد یا آن را رد کند و پساز آن است که در مورد ادامه تعامل با برند و همچنین دنبال کردن باقی محتوای تولید و منتشرشده توسط برند تصمیم میگیرد.
3گام موثر برای نوشتن داستان برند
1. از یک یادداشت ساده استفاده کنید و داستان گذشته، حال و آینده برندتان را مکتوب کنید.
داستان شرکت و برند با داستان موسس آن و چرایی آغاز این کسبوکار در وهله اول آغاز میشود. برندها در این داستان از هیچ نکته جزئی نباید چشمپوشی و این داستان را از ابتدا همانند یک روایت تاریخی مکتوب کنند و حقایق جالب، حکایتها، شواهد و دلایلی را که موجب رسیدن شرکت به وضعیت کنونی شده مکتوب کنند.
داستان هر برند بزرگی در درون خود هدف و رویایی را مدنظر دارد که موجب شکلگیری و تولد آن شرکت شده است و در واقع درک این نکته که شرکت به چه سویی رهنمون است و چه چیزی باعث رسیدن آن به این نقطه شده بسیار عالی برای شروع بهحساب میآید. پس از این مرحله برند، آماده وارد شدن به گام بعدی میشویم.
2. بیانیهای آماده کنید که بیانگر دلیل وجودی برند باشد.
بیانیه برند که از آن صحبت میشود درواقع چیزی است که برند بهصورت برونسازمانی بیان میکند و ارتباطی با رسالت و چشمانداز سازمان ندارد؛ درواقع در ارتباط با چیزی است که با مشتریان و سهامداران و هدف اصیل شرکت در ارتباط است. براساس ارزشها آیندهای را ترسیم میکند که در این ارتباط مشتریان خواهان دستیابی به آن هستند. به عبارتی در ارتباط با مشتریان به این دو سوال پاسخ میدهد: «چرا ما اینجا هستیم؟» و «چگونه قصد داریم جهان را به فضایی بهتر برای مشتریان خودمان تبدیل کنیم؟»
3. داستانی را حولوحوش آن بیانیه آماده کنید.
بیانیهای که در گام دوم تهیه شد، نقطه آغازی برای داستان برند بهحساب میآید که برای تقویت آن باید یک متن یکصفحهای تهیه شود. یک داستان برند فوقالعاده عموما موجز و مختصر بوده و سرگذشت برند شما را تعریف میکند که شامل نقطهای میشود که برند از آن آغاز کرده است و نقطهای که در آینده قصد رسیدن به آن را دارد.
داستان برند باید زیبا، صادقانه و صحیح باشد. این داستان هرگز نباید ساختگی و کپی شده از جای دیگری باشد، چراکه مصرفکننده و مخاطب برند خیلی سریعتر از آنی که تصور میشود به آن پی میبرد و مطمئنا با رفتارش برند را تنبیه میکند. این داستان باید هدف داشته باشد که اگر هدف داشته باشد، مخاطب با آن بهتر ارتباط برقرار میکند.
داستانی آماده کردهاید! حالا باید چکار کرد؟
هر برندی بهنوبه خود نیاز به فعالیت در بازار دارد. ما باید بدانیم که چگونه میتوانیم داستان برند خود را به اشتراک بگذاریم، کجا آن را به اشتراک بگذاریم و چگونه از آن بهعنوان یک سکوی پرتاب برای نوآوری استفاده کنیم.
برند قبل از همه باید محتوای خود را مرور کند و ببیند آیا واقعا داستانی که بیان کرده با روندی که برند طی کرده همخوانی دارد و آیا مسیری که در آینده برای آن پیشبینی کردهاید با گذشته آن در تطابق است؟ دوم اینکه داستان برند میتواند بهعنوان سکوی پرتابی برای ایدههای مختلف در نظر گرفته شود و سنگ بنایی برای کار و فعالیت اعضای جدید تیم آن باشد. این داستان باید موجب جرقه زدن ایدههای جدید برای کمپینهایی باشد که در راستای اهداف و چشمانداز برند شما تعریف شدهاند.