هم تماشاگران فوتبال و هم کارشناسان مدیریت بر این باورند که حضور قابل قبول تیمملی فوتبال ایران در بازیهای جامجهانی و به زانو درآمدن برندهای بزرگ عرصه فوتبال جهان مقابل ایران را میتوان به حساب مدیریت هوشمندانه کــارلـوس کی روش، سرمربی تیمملی فوتبال گذاشت. او بهعنوان یک مدیر موفق توانست بحرانهای موجود را به خوبی مدیریت کند و حداکثر توان بازیکنان (بخوانید کارمندان) خود را در میدان رقابت به نمایش بگذارد. در ادامه نظر دو کارشناس مدیریت را درباره شیوه مدیریت کارلوس کی روش میخوانید
.
سلطان حسين فتاحي، كارشناس مديريت و مديرعامل شركت امرسان
شناخت رقبا ، رمز موفقيت تيم ملي
کارلوس کی روش، سرمربی تیمملی ایران بهعنوان یک مدیر در این دوره از بازیهای جامجهانی عملکرد بسیار موفقیتآمیزی داشت. راز موفقیت کی روش این بود که برای مقابله با رقبا آمادگی کامل داشت و استراتژیهای دقیقی را به کار گرفته بود. او به بازیکنان خود که میتوان آنها را بهعنوان کارمندان یک سازمان در نظر گرفت، آموزش داده بود که داشتههایشان را بشناسند و آنها را باور داشته باشند.
یک تیم فوتبال هم مانند یک شرکت تولیدی باید ظرفیتها، قابلیتها و پتانسیل هایش را بشناسد و بر مبنای آنها در بازار یا زمین فوتبال رقابت کند. کاری که کی روش بهعنوان یک مدیر موفق در زمین بازی انجام داد، این بود که داشتهها و نداشتههای بازیکنان را به خوبی به آنها معرفی کرد و آنان را به خودباوری رساند. مرحله بعدی، شناخت دقیق رقبا بود. از نحوه مدیریت کی روش مشخص بود که او به خوبی مزایای رقابتی تیم مقابل را میشناسد و استراتژی خود را براساس آن تنظیم میکند. تیم ایران مقابل هر یک از تیمهای آرژانتین و نیجریه عملکرد کاملا متفاوتی داشت. از آنجا که نیجریه یک تیم قدرتی بود، یک سیستم دفاعی قدرتمند را مقابل آنها چید و چون تیم آرژانتین از سرعت و تکنیک بالایی برخوردار بود، نوع چینش و مدیریت بازیکنان کاملا در این بازی تغییر کرد. به عبارت دیگر، رمز حضور قابل قبول ایران در جامجهانی برزیل، برنامهریزی متناسب با قابلیتهای رقبا بود. دلیل اینکه تیم ایران در نیمه دوم بازی مقابل آرژانتین بهتر ظاهر شد، این بود که شناخت تیم ایران در 45 دقیقه اول از تیم رقیب بیشتر شد و اعتماد به نفس بازیکنان بالاتر رفت. کی روش سیاست حریف را به خوبی تشخیص داده و سیاستگذاری خود را براساس آن تغییر داد. گذشته از این کی روش در مدیریت استرس بازیکنان نیز بسیار خوب عمل کرد و با افزایش خودباوری بازیکنان، از آنها خواست تا از رقیب نترسند. گاه بازیکنان در غوغای بازی (بخوانید بازار) دستورالعملهای مربی را فراموش میکردند که در این زمان لازم بود با برخورد شدید و حتی داد و فریاد، این دستورالعملها را به آنها یادآور شد. کی روش کاملا مراقب بود که هر گاه بازیکنان از برنامه و هدف تعیین شده فاصله گرفتند، برنامه اصلی را به طریقی به آنها یادآور شود
مسعود رشیدیان، کارشناس مدیریت
مدیر خوب ابرمشکل را به مشکل تبدیل میکند
همانطور که میدانید نیمه دوم بازی نیمه مربیان است؛ نیمهای که مربیان با ادبیات ونوع رفتار بازیکنان حریف آشنا میشوند و براساس آن تصمیم میگیرند. حتی اگر مربی قبل از شروع بازی تیم را مورد تجزیه وتحلیل قرارداده باشد، باز هم نیمه دوم بازی نیمه سرنوشتسازی است. کی روش در بازی مقابل آرژانتین باشرایطی بحرانی روبهرو بود؛ هم حریف بزرگ بود و هم فشار افکار عمومی وجود داشت که هیچ امیدی به برد تیم محبوبشان نداشتند. این افکار ناخودآگاه روی بازیکنان این مربی نیز تاثیرگذار بود. درنتیجه یک تصمیم خوب مدیریتی دراین زمان میتوانست راهگشا باشد. او درابتدا باید به بازیکنان اعتمادبه نفس میداد تا استرس آنها را کم کند. این موضوع فقط ازطریق موشکافی تیم حریف و تشریح آن برای بازیکنان امکان پذیر شد. کی روش با ابرمشکلی روبهرو بود که باید آن را به مشکل تبدیل میکرد. زمانی که مشکلات بزرگ را تبدیل به مشکلات کوچکتر کنید، راحتتر میتوانید با آنها روبهرو شوید. کی روش برای شروع، چیدمان ذهنی بازیکنان را عوض کرد؛ یعنی غولی که درذهن بازیکنان از آرژانتین ایجاد شده بود به یکباره فروریخت و تیم مقابل دربرابر بازیکنان خرد شد. حالا بازیکنان با مشکلاتی کوچکتر روبهرو بودند و حل کردن آنها نیز راحتتر بود. در نتیجه در نیمه دوم شکل بازی بازیکنان کی روش کاملا تغییر کرد، چون هم اعتمادبه نفس بالاتری پیدا کردند و هم مشکل را خوب شناختند؛ درست مانند مدیری که در بازاری با برندهای رقبای بزرگ روبهرو است و ناچار است با آنها مقابله کند. تکتک بازیکنان تیم مقابل کشورمان برندهای بنامی بودند که نباید آنها را در کنار هم دید و باید برای رفع و مقابله با آنها به صورت تکتک وارد میدان شد. کی روش راهکار دفاع را پیش نگرفته بود؛ چون در این صورت فقط مشکل را دور میزد. او بازیکنان را چنان آماده کرده بود که بدون هیچ ترسی مقابل مشکل قرار بگیرند. درنتیجه نه باید مشکل را بزرگ و نه خیلی کوچک در نظر گرفت؛ فقط کافی است آن را به درستی بشناسید تا آسانتر با آن مواجه شوید.