اقتصاد ایران طی سالهای اخیر با مشکلاتی مواجه بوده که در نهایت به رشد اقتصادی منفی منجر شد. یکی از متغیرهای مهم در تحریک رشد، سرمایهگذاری است که در دو بخش سرمایهگذاری داخلی و خارجی قابل بررسی است. سرمایهگذاری در کشور در سالهای اخیر حالوروز خوشی ندارد، موید این موضوع آمارهای بانک مرکزی در رابطه با تشکیل سرمایه ثابت است که طی چند سال اخیر وضعیت نامطلوبی را نشان میدهد.
در بررسی عوامل مختلف در این پدیده مسائلی از قبیل تحریمهای خارجی، هدفمندی یارانهها، افزایش نرخ ارز، افزایش هزینههای تولید در کشور، فضای بیثبات اقتصادی بیشترین تاثیرگذاری را داشته، از سوی دیگر، مجموعه این عوامل فضای نامطمئن و به دنبال آن ریسک سرمایهگذاری در کشور را افزایش داده است حرکت سرمایه به سمت بازارهای مسکن طلا، ارز و کالاهای سرمایهای یکی از دلایل ریسکپذیر بودن فعالیتهای تولیدی در فضای ملتهب تورمی اقتصاد ایران طی سالهای گذشته بوده که همین امر رکود عمیق اقتصاد را به دنبال داشته است. در این رابطه گفتوگویی با دکتر حسن سبحانی استاد اقتصاد دانشگاه تهران انجام دادیم که در ادامه پیش رو دارید.
***
روند کلی سرمایهگذاری در کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
براساس آمارهای بانک مرکزی رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در کشور به قیمت ثابت در سال 90 نسبت به سال 89 رقم 5/3 درصد بوده و در سال 91 نسبت به سال 90 این عدد به منفی 8/23 واحد درصد بوده، در سال 92 هم این رشد منفی ادامه داشته و منفی9/6 اعلام شده که تامل برانگیز است و حکایت از این دارد که این روند، روند مناسبی نبوده است.
عوامل موثر بر این کاهش سرمایهگذاری چه بوده است؟
در بخش دولتی عدمتحقق درآمدهای پیشبینی شده یکی از عوامل مهم در تشکیل سرمایه است. مثلا وقتی بانک مرکزی دولتی در تحریم قرارمیگیرد امکان استفاده از درآمدهای خارجی وجود ندارد، بنابراین در بخشدولتی تحریمها یکی از عوامل مهم در کاهش سرمایهگذاری است که بر درآمدهای نفتی تاثیرگذار بوده است. در بحث سرمایهگذاری در بخش کشاورزی هم این اتفاق رخ داده و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در سال 91 نسبت به سال قبل از خود 5/41 درصد افت داشته که بیشتر متاثر از عواملی نظیر کمآبی بوده، بنابراین دلایل در هر بخش متفاوت است و باید بررسی کارشناسی صورت گیرد.
در بخش صنعت هم وضع به همین منوال است، بنابراین اقتصادی که دولت سهم زیادی در آن دارد به این معنا که مردم یا بخشخصوصی از دولت دریافتیهای زیادی دارند و پیمانکاران بخشخصوصی بخش عمدهای از فعالیتهای شان به دولت وابسته است لذا وقتی درآمدهای دولت کاهش مییابد، بخشخصوصی هم از آن تاثیر میپذیرد، بنابراین کار کمتری به پیمانکاران بخشخصوصی سفارش داده میشود و رکود در آن بخش هم دیده میشود.
فضای نامطمئن در اقتصاد ایران را که یکی از عوامل موثر در کاهش سرمایهگذاری بوده است، چطور ارزیابی میکنید؟
همانطور که مطلع هستید، رشد اقتصادی متاثر از عوامل مختلفی است که سرمایهگذاریهای جدید هم جزئی از آن است، اما باید توجه داشته باشید که رشد تنها به سرمایهگذاریهای جدید معطوف نیست و بخش عمدهای از رشد اقتصادی به نیروی کار و سرمایههای موجود در کشور مربوط است که در گذشته سرمایهگذاری شده و هنوز مستهلک نشده، البته بنا به وسعت جغرافیایی کشور مسائل جوی، خشکسالی یا تر سالی و روحیه ملی هم در این مسئله موثر است، یعنی مردمی که روحیه سختکوشی داشته باشند و اهل کار و تلاش باشند یا کسانی که بتوانند با بهرهوری بیشتری کار کنند رشد اقتصادی بیشتری را رقم می زنند.
در سالهای اخیر، فضای سرمایهگذاری فضایی لغزان و نامطمئن است. از حیث عوامل خارجی ناامنیهایی به داخل تزریق میشود و از درون هم سیاستهای اقتصادی بهگونهای اتخاذ شده که لااقل مدافع رشد سرمایهگذاری نبوده است. برای مثال، سیاست هدفمندی یارانهها از آنجا که به تورم وسیع در فضای اقتصادی انجامید باعث کاهش سرمایهگذاری در اقتصاد ایران شد، زیرا تورم به دلیل اینکه در انتظارات افراد نسبت به آینده بازار موثر است، کاهشدهنده انگیزه سرمایهگذاری است. اگر این عامل را در کنار عوامل بیرونی مانند تحریمها قرار دهیم که هزینه تهیه سرمایه را افزایش میدهد، مشکلات سرمایهگذاری در کشور را دو چندان میکند.
مهمترین عوامل در شکلگیری این فضای نامطمئن برای سرمایهگذاری اقتصاد ایران چیست؟
همه این عوامل لزوما اقتصادی نیستند، چون اقتصاد ایران محیطی دارد که سیاست از جمله آن محیطهاست (در تعریف محیط معمولا میگویند محیط عنصر یا عاملی است که برمجموعه اثرگذار است، هرچند که عضو آن مجموعه نیست) بنابراین مسائل سیاسی در اقتصاد موثر است هرچند که ممکن است بهظاهر اقتصادی نباشند به لحاظ غیراقتصادی در سالهای اخیر دچار افت سرمایه اجتماعی در کشور شدیم و این از عواملی است که ممکن است در کمرنگ کردن امید به آینده موثر باشد و بر ذهنیت سرمایهگذار تاثیر داشته باشد.
علاوه بر این، مسئله تحریمهاست که بیش از آنچه به لحاظ واقعی اثرگذار باشد، به لحاظ روانی فضای اقتصاد را ملتهب میکند. بنابراین ممکن است بسیاری از فعالیتها مانند فعالیتهای بخش کشاورزی امکان شروع از داخل داشته باشد، اما به لحاظ روانی سرمایهگذاران در فضای اقتصادی احساس ناامنی میکنند، بنابراین در جریان سرمایهگذاری در اینگونه فعالیتها هم مشکل ایجاد میشود.
از لحاظ اقتصادی هم اتخاذ سیاستهای تورمزا از عوامل کاهش سرمایهگذاری یا عدمافزایش کافی سرمایهگذاریبوده، البته سیاستهای دیگری هم هستند که بهطور ایجابی سرمایهگذاری را دچار مشکل کردند. بهعنوان مثال، سیاستهای بانکی از این قبیل سیاستها هستند، بنابراین وقتی شما رابطه پول با بازار حقیقی کالا را قطع میکنید و وقتی برای تان مهم نیست که جریان سرمایه در بازار حقیقی کالا چقدر سودآور است و یک نرخ سودی از بازار پول گرفته میشود و به صاحبان سرمایه ارائه میشود اگر این موضوع را در کنار مسائل و مشکلات اقتصادی که از داخل و بیرون بر سرمایهگذاری تاثیر میگذارند، قرار دهید این پیغام به مخاطبان و سرمایهگذاران داده می شود که نرخ سود شما حاصل از قرض دادن پول شماست و هیچ کار دیگری مقرون بهصرفهتر از این کار نیست، بنابراین این سیاستهایی که درحال حاضر در سیستم بانکی در جریان است، به نوعی ضدسرمایهگذاری است، بنابراین نرخ سود باید در بازار حقیقی اقتصاد تعیین شود و یک نرخ متغیر باشد، یعنی هر اندازه که آن فعالیت اقتصادی سودآور بود، به سرمایهگذار تعلق گیرد و وقتی هم زیان در کار بود باید سرمایهگذار بخشی از زیان را تحمل کند.
به جز فضای نامطمئن چه عوامل دیگری باعث افزایش ریسک سرمایهگذاری در کشور شده است؟
سیاستهای اقتصادی که در درون اتخاذ میشود بیشتر از عوامل بیرونی مانند تحریم در افزایش ریسک موثر است و مانع سرمایهگذاری میشود مثلا ممکن است که شما با هدف افزایش درآمد دولت نرخ ارز را افزایش دهید یا با رویکرد حمایت از تجار و بازرگانان کشور نرخ ارز را افزایش دهید، این سیاست به معنای تضعیف و تنبیه تولیدکننده است، بنابراین این سیاست زیان بهمراتب بیشتری نسبت به تحریمها بر اقتصاد وارد میکند.
بنابراین سرمایهگذار تاحدودی زیادی مسئله تحریم را در درون مباحث خود وارد کرده و با این پیشفرض به سراغ سرمایهگذاری میرود، اما برخی از سیاستهای داخلی است که بسیار غیرقابل پیشبینی است و میزان ریسک را افزایش میدهد. بنابراین سیاستهایی از این قبیل روحیه کار مولد و بلندمدت را از جامعه سلب کرده و بازرگانی و تجارت یا به عبارت بهتر خدمات تجاری در اقتصاد رشد کرده و افراد به دنبال حداکثر بازدهی در حداقل زمان هستند که در فضای تجاری مهیاتر است. بنابراین فضای ریسکی در فعالیتهای اقتصادی موثر است، اما اینکه این ریسک بر چه طبقه یا بخشی از اقتصاد وارد شود مهم است که درحالحاضر بیشتر آن به فضای تولیدی و مولد اقتصاد تحمیل میشود.
اقدامات دولت برای حمایت از تولید و سرمایهگذاری را چطور ارزیابی میکنید؟
من معتقدم باید از تولید حمایت شود و بحثهایی مانند قرار گرفتن در فضای رقابتی را مشروط میپذیرم، بنابراین این دید گاه که معتقد است فضای تولید باید رها شود تا با رقابت در شرکتهای بزرگ دنیا رشد کند و اگر نتوانست غرق شود اصلا پذیرفته نیست، لذا باید مورد به مورد بخشها و صنایع مختلف بررسی شود و مشخص کنیم که هر بخشی مستعد دریافت چه حمایتهایی برای رشد و توسعه بیشتر است و در یک زمان مشخص این حمایتها ارائه شود تا صنایع با تعریف یک بازه زمانی مشخص رشد کنند. ادای حمایتی که درحالحاضر گفته میشود عملا اتفاق نمیافتد.
من معتقدم که حمایت از تولیدکننده در ایران صورت نمیگیرد، زیرا هزینههای تولید در اوج بحران برای تولیدکنندهها افزایش مییابد مثل اتفاقی که در هدفمندی رخ داد. بهطور کلی سیاستهای دولت در راستای حمایت از تجار و بازرگانان است نه تولیدکننده. وقتی تولید نباشد تجارت هم معنایی نخواهد داشت.
چه راهکارهای عملی برای رشد سرمایهگذاری در کشور پیشنهاد میکنید؟
در بحث سرمایهگذاری داخلی باید بازار سرمایه مشارکتی شکل گیرد، زیرا نرخهای سود بالا و ثابت را که همان نرخ بهره است مانع مهم سرمایهگذاری میدانم. افزایش ریسک در فعالیتهای غیرمولد یک راهکار دیگر است، اما در بعد جذب سرمایهگذاری خارجی هر اندازه تنشهای سیاسی ما با کشورهای دیگر کاهش یابد ریسک سرمایهگذاری در کشوری مثل ایران را پایینتر اعلام میکنند و جریان سرمایه به کشور افزایش مییابد، بنابراین مسیر سرمایهگذاری خارجی را از کانال سیاست میدانم.
باید در اقتصاد سیاسی کشور تصمیمی گرفته شود اینکه کاهش تنشهای سیاسی چه هزینههایی دارد و چه منافعی را نصیب کشور خواهد کرد، پس اگر منافع حاصل بیشتر بود باید در مسیر کاهش تحریمها گام برداشت.