امروز صبح وقتی دیدم چیزی برای صبحانه در یخچال وجود ندارد، عزمم را جزم کردم تا برای نخستینبار پس از یک سال زندگی مشترک، به قصد خرید از خانه بیرون بزنم! در آن موقع صبح، سوپرمارکت سرکوچه بسته بود و مجبور بودم برای خرید به سوپرمارکت خیابان اصلی بروم. از یکطرف بهخاطر بیخیالی صاحب مغازه حرصم گرفته بود و از طرف دیگر برای خودم غصه میخوردم که باید بهخاطر یک صبحانه ناقابل، کلی راه بروم. یک عدد نان شیرمال، یک بطری شیرکاکائو، یک خامه عسل و یک بسته کوچک شکر برداشتم و از فروشنده خواستم قیمت نهایی را اعلام کند. فروشنده با بیتفاوتی گفت: «10هزارتومان.» من هم یک اسکناس سبز تقدیم کردم و برگشتم.
پیش خودم حساب کردم که اگر یک خانواده دو نفره، یک روز در میان همین مبلغ را برای خرید صبحانه پرداخت کند، میشود ماهی 150هزارتومان. حداقل روزی 10هزارتومان هم خرج ناهار و شام خواهد شد. (البته این مبلغ برای خانوادهای است که توقع خود را تا منتهای درجه پایین آورده باشد و هرازگاهی با نیمرو یا املت، دلی از عزا در بیاورد!) به هر ترتیب تا اینجای کار شد 450هزارتومان. با این وضعیت بنزین و کرایههای حملونقل، دستکم ماهی 100هزارتومان خرج رفتوآمد خواهد شد و از آنجایی که اکثر زوجهای جوان مالک خانه نیستند، باید حداقل ماهی 300هزارتومان برای یک لانه مرغ! هزینه کنند.
(ناگفته نماند که شانس با بنده یار بود و اجاره خانه به سراغم نیامد؛ خدا نگه دارد پدرم را! )در همین حین، صدای ناگهانی ترمز یک ماشین، مرا در جایم میخکوب کرد. وقتی به طرف صدا برگشتم، دیدم راننده سرش را از پنجره بیرون کرد و با عصبانیت گفت: «مرد حسابی! لااقل اگه به خودت رحم نمیکنی، به من رحم کن! میدونی الان دیه چنده؟» چون دلم نمیخواست افکارم از هم گسیخته شود، معذرت خواهی کردم و به راهم ادامه دادم.
به هر ترتیب، اگر 50هزارتومان هم برای خرید مایحتاج دیگر مانند میوه، شیر، شربت و غیره در نظر بگیریم، خیلی راحت 900هزارتومان ناقابل در طول یک ماه خرج کردهایم. اما داستان به همینجا ختم نمیشود چون که حداقل نفری 100هزارتومان برای پوشاک باید کنار گذاشت. از سوی دیگر، احتمال آمدن میهمان در روزهای پنجشنبه و جمعه بسیار زیاد است. هر میهمانی، با صرفهجوییهای مختلف و حذف انواع خوراکیها از سفره میهمان، دستکم 100هزارتومان خرج دارد. از آنجا که خوش نداریم زیاد پول خرج کنیم، به شعار «دوری و دوستی» اکتفا میکنیم و میهمان گرامی را ماهی یک بار بیشتر به خانه راه نمیدهیم!
شک ندارم که اگر 100هزارتومان هم برای تفریح ماهانه کنار بگذاریم، باز هم کم است ولی از آنجا که همگی آدمهای قانعی هستیم، قبول میکنیم. اما 200هزارتومان هم برای پسانداز و خرجهای غیرقابل پیشبینی لازم است. بنابراین با کلی خسیسبازی و حذف سر و ته مخارج اضافی، بهطور کلی یک خانواده دونفره کمتوقع، حداقل به ماهی یک میلیون و 500هزارتومان حقوق احتیاج دارد. داشتم به این فکر میکردم که آیا تمام خانوادههای دونفره از این حقوق حداقلی برخوردار هستند؟ تازه همه خانوادهها که دونفره نیستند؛ از سه نفره بگیر تا الی ماشاالله توی خانههای کوچه و پسکوچه پیدا میشود.
زنگ زدم... بعد از کمی انتظار در باز شد و با کلی حرف برای گفتن وارد خانه شدم. تا آمدم لب باز کنم، همسرم گفت: «چرا دست خالی برگشتی؟ پس چی خریدی؟»خیلی زور دارد وقتی مجبور باشی دوباره به مغازهای برگردی که تا چند دقیقه قبل فکر میکردی کار تو در آنجا به پایان رسیده است؛ آن هم با کلی فکر دخل و خرجی که هرچه تکرارش میکردی یک جای کارش میلنگید!