امروز قرار است در حوزه نساجی سرمایهگذاری کنیم. قرار است بزنیم به دل تار و پودهای خاردار پر از ریسک سالهای اخیر این صنعت. دل و جرات زیادی میخواهد، اما اخیرا برنامههایی از طرف دولت اعلام شده مبنی بر حمایت از تولید داخلی و اختصاص تسهیلاتی به سرمایهگذاران که همین امر هم کافی بود تا ما که اصولا ملتی ریسکپذیر هستیم، بار دیگر چشممان را ببندیم و عشقمان را به کار بیندازیم تا برای شما از فرصتهای سرمایهگذاری در حوزه تولید نخ نساجی بنویسیم.
با ما همراه باشید البته قبل از هر چیز، عابربانک اصلیتان را در جیب سمت چپ کتتان بگذارید!
این مسیر، ورود ممنوع نیست
صحبت از نساجی که به میان میآید، نامهای بزرگی رخ مینمایانند؛ چون نساجی مازندران که روزگاری برای خودشان آقایی میکردند اما در حال حاضر با چند کیلومتر واژههایی از این دست همراه شدهاند: ورشکسته، عدم سوددهی، ریسک سرمایهگذاری و...
به هر حال ورود به حوزه نساجی به خاطر نیاز به قدرت مالی بالا، همیشه با کمی ترس و لرز همراه است. اما همانطور که ذکر شد اعلام حمایت دولت از صنایعی مانند نساجی و اختصاص دادن تسهیلات ویژه به تولید داخلی، نور امیدی به دنیای تاریک این صنعت تابانده است. بنابراین اگر حمایت واقعی در میان باشد، میتوان همه ریسکهای سرمایهگذاری در وضعیت کنونی کشور را به جان خرید.
میزان سرمایه اولیه
صنعت نساجی به خاطر رستههای شغلی متنوعی که دارد و میزان تولید ماهانه و سالانه، سرمایهگذاری در حوزههای مختلف آن متفاوت است. اما اگر فرض را بر این بگذاریم که کسی بخواهد مثلا کارخانه ریسندگی نخ احداث کند، بسته به اینکه حجم تولید خود را به چه میزان در نظر بگیرد، مقدار سرمایهگذاریاش نیز متفاوت است. مثلا اینکه قرار را بر این بگذارد که روزی 10 تن نخ تولید کند یا مثلا 20 تن، داستان کاملا متفاوتی خواهد داشت.
اگر خط تولید ریسندگی الیاف مصنوعی یا پنبه با ظرفیت 10تن نخ در روز را در نظر بگیریم، سالی 3500 تن نخ تولید میشود. این میزان تولید به امکانات و تاسیساتی نیاز دارد که تحت عنوان سرمایهگذاری ثابت تعریف میشود و خرید زمین، تاسیسات، احداث سوله و خرید وسایل مورد نیاز راهاندازی خطوط تولید را در بر میگیرد. علیرضا حائری، دبیر انجمن صنایع نساجی ایران در این مورد به «فرصت امروز» میگوید: «سرمایه ثابت اولیه برای تهیه و تدارک زمین، احداث سولهها و سالنها حدود 20میلیارد تومان است.»وی همچنین اشاره میکند که زمین مورد نیاز برای این حجم تولید بین 4 تا 5 هکتار است. همچنین اگر قرار باشد که سالهای آینده طرح توسعه داده شود، میتوان از همان ابتدا زمین را مثلا شش هکتار در نظر گرفت. انبار محصولات، مهمانسرا، انبار مواد اولیه از جمله ساختمانهایی است که باید ساخته شوند.
دبیر انجمن نساجی ایران در ادامه اضافه میکند: «علاوه بر اینها ماشینآلات مورد نیاز برای راهاندازی کارخانه ریسندگی هم هزینه قابل توجهی را به خود اختصاص میدهد که باز هم در زمره سرمایه ثابت قرار میگیرند. در این زمینه دو نوع خرید میتوانید داشته باشید. ماشینآلات هندی و چینی و ماشینآلات اروپایی که معمولا کیفیت بالاتر و قیمت بیشتری نسبت به نمونههای چینی و هندی دارند. برای خرید ماشینآلات چینی و هندی باید 5میلیون دلار یعنی حدود 15میلیارد تومان هزینه کنید. ماشینآلات اروپایی تقریبا با 8 میلیون دلار قابل خریداری هستند که چیزی حدود 24 میلیارد تومان میشود.»
نیروی انسانی
اما همه موارد یاد شده با نیروی انسانی معنا مییابند. برای چنین کارخانهای حدود 110 نفر نیروی انسانی لازم است. 70 تا 80 نفر حقوقی بین یک میلیون تا یک میلیون و 500هزار تومان دریافت خواهند کرد. 20 تا 30 نفر هم حدود 3 میلیون حقوق ماهانه خواهند داشت. سر جمع میتوان گفت که تنها برای پرداخت حقوق نیروی انسانی بهصورت ماهانه حدود 200 میلیون تومان سرمایه لازم است.
سرمایه در گردش
هزینههای یاد شده مربوط به سرمایه ثابت است، اما کارخانه که به اصطلاح استارت بخورد، هزینههای در گردش شما روی خود را نشان میدهند. این هزینهها را میتوان به این صورت دستهبندی کرد؛ برای سه ماه باید مواد اولیه خریداری و ذخیره کنید. سه ماه هم باید برای تولید صبر کنید و سه ماه هم باید منتظر فروش محصولات خود باشید. فروش هم که همیشه نقد نیست. تا چک پاس شود هم معمولا چند ماه طول میکشد. یعنی حدود 9 ماه بعد از راهاندازی کارخانه، ممکن است شما هیچ درآمدی نداشته باشید، همه هزینهها را هم دارید. زیرا در این مدت نیروی انسانی شما، حاملهای انرژی، مواد اولیه و هزینههای ایاب و ذهاب و بیمه و مالیات را دارید که بسیار سنگین است.
علاوه بر این در حال حاضر پنبه هر کیلو 6هزار تومان است. برای تولید روزانه 10 تن نخ، روزی 11 تن پنبه لازم است. 11 ضربدر 6 هزار، 66میلیون تومان میشود. برای سه ماه باید از جیبتان چنین هزینهای را بپردازید. یعنی 90 روز هر روز 66 میلیون تومان که حدود 6 میلیارد تومان میشود. سه ماه باید حقوق نیروی انسانی خود را که حدود 200 میلیون تومان است، بپردازید که تا 6 میلیارد تومان میرسد. هر ماه بین 100 تا 150 میلیون تومان هم هزینه آب و برق و ایاب و ذهاب و سرویس و نگهداری ماشینآلات را دارید. یعنی چیزی بین 8 تا 10میلیارد تومان هزینه در گردش دارید. سرمایهگذاری ثابت هم که حدود 34 میلیارد تومان بود و سرمایهگذاری در گردش هم نزدیک به 10 میلیارد تومان که سر جمع باید روی 40 میلیارد تومان برای ورود به کارخانهداری در حوزه ریسندگی نخ حساب کنید. همه این هزینه مربوط به راهاندازی یک کارخانه متوسط است. کارخانههایی هم هستند که روزی 25 تن نخ تولید میکنند که ترجیح میدهیم قبل از آمپر سوزاندن شما از این بحث بگذریم!
تسهیلات
با توجه به سرمایه اولیه بسیار زیادی که ورود به این بخش نیاز دارد، برای شروع چنین کاری حتما باید به دنبال گرفتن تسهیلات باشید. این تسهیلات دو نوع است. حائری در مورد تسهیلات و شرایط اعطای آن میگوید: «بخشی، ارزی است و بخشی، ریالی. بخش ارزی را که برای مواد اولیه و ماشینآلات مورد نیاز شماست، باید از صندوق توسعه ملی دریافت کنید. شیوه کار هم به این صورت است که طرح خود را به این نهاد ارائه میدهید و اگر کارشناسان این سازمان بازده سرمایهگذاری در حوزه کاری و طرح شما را تایید کنند یعنی مشخص شود که این طرح در بازه زمانی بین سه تا سه و نیم سال بازدهی لازم را خواهد داشت، تسهیلات لازم را در اختیار شما قرار میدهند.»
وی میافزاید: «در این طرح همه هزینهها باید ذکر شود. هیچ عدد و رقم غیرواقعی هم نباید در این طرح وجود داشته باشد، زیرا کارشناسان این حوزه به راحتی میتوانند صحت و سقم آمارهای شما را رد یا تایید کنند. یعنی نباید به زور آمار و ارقام غیرواقعی طرح را اقتصادی و به صرفه جلوه داد. همچنین بخش ریالی را که برای خرید زمین و احداث سوله و خرید دیگ بخار و کمپرسور و غیره لازم دارید، باید از بانکها دریافت کنید.از طرفی سرمایهگذار هم باید بین 30 تا 50درصد از کل هزینههای طرح را بهعنوان آورده تقبل کند. مثلا زمین را بخرد و سولهها را بسازد. این تسهیلات را بانک براساس پیشرفت کار و طی چندین قسط در اختیار سرمایهگذار قرار میدهد.»
بازگشت سرمایه
بازگشت سرمایه در این زمینه صورت میگیرد البته با گذشت زمان. اگر موانع خاصی تولید را تهدید نکند چون نیاز به نخ برای تولید پوشاک به اندازه نیاز به غذا اهمیت دارد، هیچگاه یک تولیدکننده با انباشت محصولش مواجه نمیشود. البته این امر در صورتی رخ میدهد که کیفیت لازم را در محصولاتش رعایت کرده باشد و قیمت مناسبی هم روی لیبل محصولش درج شود.
ریسکها و تهدیدها
سرمایهگذاری در هر زمینه بهویژه اگر تولید باشد، ریسک بالایی دارد، بهخصوص وقتی پای میلیاردها تومان پول در میان است. هر چند دولت تعدادی از صنایع را در اولویت سرمایهگذاری قرار داده و حمایتهایی را برایشان در نظر گرفته است که چندین رشته در حوزه نساجی و از جمله ریسندگی و تولید نخ را شامل میشود اما حضور در چنین صنعتی تنها با جیب پر از پول ممکن است. فراهم کردن زمینههای سیاسی و بسترهای همکاری اقتصادی با سایر کشورها، راههای صادراتی را باز میکند و همین امر میتواند موجب پایین آمدن ضرردهی احتمالی سرمایهگذار باشد، زیرا صادرات میتواند حجم زیادی از هزینههای سرمایهگذاری را برگرداند. رویکرد دولت تدبیر و امید نیز بر همین منوال بوده و این خود میتواند تا حدودی امیدبخش باشد. حائری اما بزرگترین ریسک سرمایهگذاری را از طرف رقبا میداند.
وی اضافه میکند: «ترکیه و چین در حال حاضر بزرگترین تولیدکنندگان در این حوزه هستند که محصولات باکیفیت و ارزان قیمتتری نسبت به نمونههای ایرانی ارائه میکنند. هندوستان و ازبکستان هم تولیدکننده بزرگ نخ هستند. البته اگر رقابت تنها اقتصادی باشد، میتوان بر حریفان غلبه کرد اما وقتی پای مسائل سیاسی هم در میان باشد و به نوعی رقابت سیاسی هم وجود داشته باشد، مشکلات بیشتری به وجود میآید.»
یکی، دو سال اخیر اوضاع بهتر شده است
دبیر انجمن نساجی ایران در پایان اشاره میکند که هزینههای نقل و انتقال پول و زمانی که در این میان میسوزد، سرمایهگذاران ایرانی را از رقبا عقب نگه میدارد اما با رویکردهای آشتیجویانهای که دولت تدبیر و امید در پیش گرفته است، فضاهای اقتصادی و بازارهای مساعدی نصیب سرمایهگذاران و بازرگانان ایرانی شد.»بنابراین جا برای سرمایهگذاری در این حوزه وجود دارد. البته به شرطی که تحریم سیستم بانکی برداشته شود، زیرا الان در مبادلات جهانی کیفیت بالا و قیمت پایین محصول است که میتواند رقیبان را از میدان به در کند.