رهبر بودن کار آسانی نیست و اغلب برای کسب مهارت در این نقش، به وقت و حوصله نیاز است. بیشتر کارکنان قلبا خواهان کسی هستند که راهنمای شان باشد، نه اینکه به آنها امر و نهی کند. اگر افکار و انگیزه های شما به نفع شرکت یا گروه تان باشد، احتمال شکست خوردن بسیار کم است، اما حتی اگر رهبری گروه تان را به نحو احسن انجام می دهید، همواره امکان پیشرفت وجود دارد.
در اینجا به شش ایراد رایج رهبری و راهکار رفع آنها اشاره شده است.
1- عدم اطمینان به کارمندان
رهبران تازه کار اغلب یا به کنترل دائمی کارمندان شان مشغول اند یا بیش از توانایی خود کارها را برعهده می گیرند، چرا که به گروه شان برای انجام درست کارها اعتماد ندارند. کیشا ای. ریورز (Keisha A. Rivers)، بنیانگذار و رئیس هماهنگ کننده برآمدهای شرکت مسئولیت محدود گروه کارس (The Kars Group Ltd) گفت: این اتفاق زمانی می افتد که رهبران درک درستی از نقش خود ندارند و درعوض برای تضمین انجام کارها، همانند کارفرمایان یا مدیران عمل می کنند. بهترین رویکرد، کنترل همه جزئیات کار نیست، بلکه تمرکز بر پیامدهای خاص و اعتماد به گروه برای انجام کارهاست. بهترین روش برای تضمین پیشرفت، انجام بازرسی های دوره ای به جای خواندن تمامی ایمیل ها یا دستور دادن به گروه جهت ارائه گزارشات وضعیت روزانه است.
مطلب مرتبط:نکات کاربردی برای بهبود رهبری کسب و کار
هِثِر موناهان (Heather Monahan)، بنیانگذار گروه مشاوره شغلی باس این هیلز (Boss in Heels) افزود: بسیاری از مدیران، از ارائه اطلاعات شرکت به کارمندان واهمه دارند و از همین رو نمی توانند اسناد ارزشمند را در اختیار آنها بگذارند. جهت افزایش اعتماد در سرتاسر شرکت، تصمیم به در میان گذاشتن بخش های مهمی از اطلاعات و استفاده گروه از این اطلاعات، دستورالعمل خوبی ا ست.
2- ارتباط بیش ازحد
نیکلاس ثورن (Nicholas Thorne)، مدیرعامل پایگاه ارائه نشان دیجیتالی باسنو (Basno) گفت: برقراری ارتباط شبانه روزی، نماد نیروی کار مدرن و پویاست. ارتباط دائمی به مدیران اجازه می دهد هنگام سفر نیز بازخورد خود را ارائه دهند و کارکنان را به راحتی در زمان های مختلف اداره کنند. مسئله این جاست که نتیجه این کار، یک رویکرد ارتباط دائمی و حضور پررنگ در زمان رهبری است که به مدیران و اعضای گروه آسیب می زند.
تورن خاطرنشان کرد: در دسترس بودن همیشگی، در نهایت می تواند سبب سلب قدرت کارمندانی شود که احساس می کنند همیشه باید مانند مدیر خود آنلاین باشند یا معتقدند که لازم است مهر تایید رئیس شان را بر همه چیز داشته باشند.
ثورن به بیزینس نیوز دیلی (Business News Daily) گفت: رهبران باید در محول کردن وظایف به اعضای گروه جهت انجام قاطعانه کارها مشتاق باشند. تنها به این دلیل که ابزار مدیریت پروژه، پیام رسانی فوری، ایمیل و ...، به یک مدیر اجازه مشارکت در هر تصمیم گیری جزئی را می دهند، به معنای مناسب بودن این کار برای افراد دخیل نیست. با صراحت حرف بزنید تا انتظارات خود را به روشنی مشخص کنید و بی درنگ به مردم بگویید که من به قضاوت شما اعتماد دارم.
موناهان نیز در این مورد می گوید: رهبران بیش ازحد متعهد، اغلب در دسترس نیستند. شما باید تنها مسئولیت انتظارات منطقی را بپذیرید. مشغله زیاد، بیشتر خرابی به بار می آورد تا اینکه برای شما و تمامی شرکت مفید باشد. ایجاد مرز و درک این واقعیت که نمی توان همه کارها را به تنهایی انجام داد، به شما اجازه می دهد تعهدات اضافی خود را کم و بر اولویت ها تمرکز کنید.
3- رکود
تمامی رهبران سرانجام با خطر بروز مشکل در روش های کاری خود مواجه می شوند. نحوه کنونی انجام کار شاید موثر باشد، اما مهم این است که به خود یا گروه تان اجازه رکود ندهید.
لیز التینگ (Liz Elting)، مدیرعامل شرکت خدماتی زبان اقتصادی ترنس پرفکت (TransPerfect) گفت: بزرگ ترین تهدید برای یک کسب و کار موفق، درجا زدن و از دست دادن اشتیاق برای نوآوری ا ست.
التینگ گفت: بهترین کاری که می توانید به عنوان یک رهبر برای گروه خود انجام دهید، آن است که با کارمندان گفت وگو کنید تا دلیل انجام کارهای تان مشخص شود. بدون نوآوری مداوم، نمایندگان شرکت شما، احتمالا اعتبار خود را از دست خواهند داد. یادآوری اهداف به سازمان، به شما انگیزه مشارکت و ترقی خواهد داد.
همین طور لازم است رهبران برای انعطاف پذیر ماندن، به بازخورد هر شخصی که سهمی در کسب وکار دارد - ازجمله مشتریان- گوش فرا دهند.
التینگ گفت: بازخورد این اشخاص، ارزشمندترین قطعه اطلاعات برای موفقیت شرکت است. اولویت اول شما بعد از درخواست بازخورد از آنها، باید پی بردن به آن بازخورد و اقدام نسبت به آن باشد.
4- نیاز به محبوب بودن
دیوید اسکارولا (David Scarola)، افسر ارشد امور منابع کسب وکار شرکت دی آلترناتیو بورد (The Alternative Board)، می گوید: رهبران قبل از هرچیز انسان هستند و طبیعی است که بخواهند مورد علاقه باشند. اما نیاز به راضی نگاه داشتن همگان، گاهی اوقات می تواند بر قضاوت واقعی مربوط به کسب وکار سایه اندازد. اشتباه رایج مدیران تازه کار و صاحبان بی تجربه کسب وکار این است که آنها تصمیمات همه پسندی می گیرند که اغلب اوقات، بهترین تصمیم نیست. گاه لازم است رهبران تصمیم هایی بگیرند که موردپسند همگان نیست و این کار نتیجه طبیعی این جایگاه است.
به جای اینکه سعی کنید مورد علاقه کارمندان تان باشید، سعی کنید درک شوید و مورد احترام قرار بگیرید. روش برقراری ارتباط علنی و مکرر با کارمندان تان را بیاموزید و همواره دلیل همه تصمیمات پرطرفدار یا نامحبوب خود را با کارکنان در میان بگذارید.
اسکارولا می گوید: بهترین رهبران آموخته اند که اگر تصمیمات مناسبی برای کسب و کار خود بگیرند، حتی اگر موردپسند همگان نباشد و برای توضیح استدلال خود نیاز به صرف وقت داشته باشند، احترام کارمندان را به دست خواهند آورد. این کار در درازمدت، بهترین پیامدی است که یک رهبر می تواند آرزویش را داشته باشد.
براساس توصیه موناهان، زمانی که با ارزیابی عملکرد کارکنان سروکار دارید، به جای اعمال نظر شخصی خود، براساس معیارهای خاص به آنها رسیدگی کنید. نباید به این دلیل که قبل از رسیدن به این جایگاه با فردی دوستی داشته اید، به خود استرس وارد کنید.
5- ریاکاری
ذهنیت «کاری را انجام بده که می گویم، نه آنچه انجام می دهم»، برای محیط کاری شما خطرناک است. شما به عنوان یک رهبر باید برای گروه تان الگو باشید. اگر دوست دارید کارمندان تان به شما احترام بگذارند و به حرف تان گوش کنند، باید از قواعد خودتان پیروی کنید. اگر تمایل ندارید به سختی کارکنان خود کار کنید، نباید آنها را مسئول چیزی بدانید.
دنیل فرِشی (Daniel Freschi)، رئیس شرکت توسعه رهبری اِج (Edge) می گوید: اگر در اواسط هفته کار را زودتر تعطیل کنید یا درمورد یک همکار حرف نامربوطی بزنید، کارمندان شما احتمالا آن را تکرار خواهند کرد. برای اجتناب از این امر، رهبری لازم است که ارزش های خود را تصریح کند، آگاهی زیادی نسبت به رفتار خود داشته باشد و خود را به همان معیارهای زیردستان یا معیارهایی بالاتر، ملزم کند. رهبران اغلب می خواهند نوع خاصی از محیط را ایجاد کنند، اما واقعا تمایل ندارند در فرهنگی سهیم باشند که قصد ایجادش را دارند. اگر می خواهید محیطی مبتنی بر همکاری خلق کنید، ابتدا از خود بپرسید که آیا خودتان درحال همکاری و سهیم شدن با دیگران هستید یا خیر. خود را جای دیگری گذاشتن، منفعت زیادی دارد.
مطلب مرتبط:۷ گام تا رهبری خوب کسب و کار
براساس توصیه موناهان، شما نمی خواهید از سایر گروه تان جدا باشید، بنابراین کناره گیری نکنید یا رفتارتان طوری نباشد که گویی از دیگر کارمندان تان بهتر هستید. این کار تنها سبب ایجاد تنش و سرخوردگی آنها خواهد شد. بهتر است در رابطه با عیوب خود، با کارکنان تان روراست باشید. هرچه شفاف تر عمل کنید، گروه تان نیز قابل اعتمادتر خواهد بود.
او گفت: شما با درمیان گذاشتن تدریجی افکارتان با دیگران و سهیم دانستن آنها در شکست ها و چالش ها، کم کم واقعی تر به نظر خواهید رسید و کارمندان شما را باور خواهند کرد. وقتی انتقادپذیر باشید، مردم شما را بیشتر درک خواهند کرد.
6- عدم موفقیت در تعیین انتظارات مشخص
کارمندان ترجیح می دهند درمورد کارهای موردنظر راهنمایی شوند، نه اینکه به پرسش های شان پاسخ داده نشود و در بلاتکلیفی بمانند. مشورت دادن و طرح ریزی اهداف عمده، به گروه شما انگیزه می دهد و سبب پیشرفت آنها خواهد شد.
فرشی گفت: زمانی که یک رهبر انتظارات خود را مشخص نمی کند، کارمندان اغلب بدون داشتن دستورالعمل واضح، در کار روزانه خود به اشکال برمی خورند. کارمندان دوست دارند بهره ور باشند. آنها می خواهند بدانند کارشان معنایی دارد و بر عملکردی بزرگ تر تاثیر می گذارد. آنها بدون تعیین انتظارات یا اهداف، قادر به اولویت بندی کار خود نیستند. با اینکه مهم است به کارکنان خود برای انجام کارهای شان اعتماد کنید، این کار به معنای محول نکردن وظایف و تاکید نکردن بر اهداف، جهت پیشرفت کار نیست. رهبران باید اهداف فردی برای کارکنان تعیین کنند و توضیح دهند که این اهداف چگونه با فعالیت جامع تر سازمان هماهنگ هستند.
ریورز گفت: شما به عنوان رهبر مسئولیت دارید که تصویر واضح و مختصری از استنباط خود و پیامدهای دلخواه، برای گروه و سازمان ارائه دهید. مردم با پروژه یا کاری که سمت و سویش را بدانند، راحت تر ارتباط برقرار می کنند. چیزی را از آنها پنهان نکنید... مشخص کنید کدام اطلاعات اهمیت دارند و سپس دستورالعمل ها و انتظارات مشخصی ارائه دهید تا آنها را برای موفقیت و نه شکست آماده کنید.