فاصله و نزدیکی؛ مشکلی جدید برای مدیران نوین

براساس آنچه در ایده های قبلی بیان شد، سلسله مراتب سنتی موجود در شرکت ها تا حدود زیادی جای خود را به سلسله مراتب های نوین داده است. این سلسله مراتب های جدید، برخلاف نمونه های سنتی، کمتر روی تمایز آشکار میان مدیران و کارمندان تمرکز داشته و بیشتر از هر زمان دیگری به روابط انسانی و القای حس فرا سازمانی به مشتریان توجه نشان می دهند.

به منظور تأیید چنین نظریه ای کافی است نگاهی به انتظارات مشتریان عصر حاضر انداخته و اختلاف آن را با انتظارات مشتریان چند دهه پیش مقایسه کنیم. تغییرات ساختاری در شرکت ها که به همراه تغییر ماهیت تقاضای مشتریان بوده است، به رغم مزیت هایی که به همراه دارد، دردسرهایی را نیز برای مدیران شرکت ها به ارمغان خواهد آورد.

در واقع مشکل اساسی که مدیران مدرن با آن مواجه اند، تنظیم فاصله شان با مشتریان است. شاید در نگاه نخست این مشکل اندکی عجیب به نظر برسد، با این حال باید توجه داشت که در حال حاضر رابطه میان شرکت ها و مشتریان به گونه ای میان دو الگوی سنتی و مدرن قرار دارد.

در الگوی سنتی فاصله معناداری میان شرکت و مشتری برقرار بود و رابطه این دو گروه تنها در بازار برقرار و پس از آن بسته می شد. برخلاف روش سنتی، شیوه مدرن براساس خواست مشتریان مبنی بر نزدیک تر شدن رابطه شرکت ها با خریداران سامان یافته است. بر این اساس و با توسعه تجارت جهانی، ارتباط مشتریان و شرکت ها پس از انجام فرآیند خریدوفروش به پایان نخواهد رسید. به عبارت ساده، در روش مدرن پایان یافتن فرآیند خریدوفروش به معنای آغاز فاز جدیدی از رابطه شرکت و مشتری است.

ایده

شارل دوگل، ژنرال و رئیس جمهور سابق فرانسه، نمونه جالبی از افراد مشهوری است که شهرت و مقبولیت خود را از طریق روش مخصوص خودشان کسب  کرده اند. دوگل در یک جمله مشهور به نکته ظریفی اشاره کرده است که می تواند الهام بخش بسیاری از مدیران تازه کار در زمینه نحوه کسب محبوبیت در محیط کاری باشد: «قدرت و خوشنامی بدون اعتبار به دست نخواهد آمد. همچنین اعتبار نیز بدون حفظ فاصله مناسب از افراد، قابل دستیابی نیست.»

بدون شک ژنرال فرانسوی به دلیل قدرت دیکتاتوری اش مشهور شده است. با این حال باید توجه داشت که دوگل با استفاده از روش خاص خود (حفظ فاصله مناسب با مردم) توانست به چنین جایگاهی دست  یابد. به این ترتیب استبداد وی در زمینه های مختلف به میزانی که ما امروزه تصور می کنیم، برای فرانسوی های آن زمان دشوار نبوده است.

اگر شارل دوگل در زمینه سیاست روش دوری از افراد را به کار گرفته است، در زمینه کسب وکار نیز دو تن از مشهورترین نویسندگان و اساتید دانشکده کسب وکار لندن چنین توصیه  ای را مطرح ساخته اند. راب گافی و گرت جونز معتقدند که یک مدیر مدرن باید فاصله مناسبی با کارمندان و به طور کلی تمامی افراد مرتبط با شرکت اش داشته باشد. چنین فاصله ای به وی اجازه خواهد داد نحوه فعالیت شرکت و جایگاه واقعی اش را بهتر مشاهده کند.

البته باید توجه داشت که نظرات گافی و جونز تفاوت هایی هم با شیوه خام دوگل دارد. به عبارت ساده، همانطور که زاویه دید از بالا برای یک مدیر لازم است، کندوکاو دقیق در امور شرکت نیز از ضرورت های مدیریت مدرن است. بهتر است برای پایان دادن به ایده حاضر به یک دیدگاه تکمیلی از راب و گرت توجه کنیم: «امروزه دیگر عصر برتری یک روش مشخص بر دیگری به سر رسیده است.

شاید بهتر باشد بگوییم که دنیای مدرن عصر میانه نظریات بزرگ است. در زمینه مدیریت فاصله مدیران از شرکت نیز باید به همین نکته اشاره کرد. در واقع دوری مطلق از برند به همان اندازه غیر منطقی است که نزدیکی بیش از حد نسبت به برند در نظر تداعی می شود. باید یاد بگیریم که به عنوان یک مدیر فاصله مناسبی را با آن برند داشته باشیم و گاهی نیز سرکی به درون جزییات آن بکشیم. »

آنچه در عمل باید انجام دهیم

همانطور که اشاره شد، مدیران عصر حاضر باید اندکی از شرکت شان فاصله بگیرند و شرایط را به صورت کلی تحلیل کنند. با این حال توجه داشته باشید که فاصله بیش از اندازه از یک سازمان می تواند در نهایت منجر به بی اطلاعی تان از امور جاری شود. -نزدیکی به فرآیند و فعالیت های شرکت یکی از ضروریت های مدیریت مدرن است. با این حال باید توجه داشت که نزدیکی بیش از حد نیز خطراتی برای شما به همراه دارد.