یکی از بحث های همیشگی در زمینه کسب و کار، مقوله رهبری و مدیریت است. در این زمینه اگرچه نظرات مختلفی وجود دارد و برخی حتی بین این دو تفاوتی را قائل نمی شوند، با این حال واقعیت این است که چند عامل باعث می شود که این دو مفهوم، با یکدیگر تفاوت داشته باشد. در این زمینه تصمیم گیری با توجه به شرایط شرکت و نظرات خودتان خواهد بود. درواقع ممکن است در حال حاضر به یک مدیر و یا بالعکس به یک رهبر نیاز داشته باشید. درواقع نمی توان به صورت قطعی اعلا کرد که کدام یک از این دو، برتر محسوب می شود و همه چیز به نیاز شرکت و شرایط وابسته است. در این راستا پنج تفاوت اصلی رهبران با مدیران را بررسی خواهیم کرد.
1-برنامه ریزی در مقابل آماده سازی
درواقع یک مدیر به صورت مداوم در تلاش است تا برنامه ریزی های لازم را برای سطوح مختلف داشته باشد. در این زمینه یک مدیر خوب تلاش می کند تا نسبت به آینده نیز احتمالات را در نظر بگیرد و برنامه ریزی های آن موقع را نیز داشته باشد. طبیعی است که اگر یک مدیر بیش از یک برنامه داشته باشد، باعث خواهد شد تا شرکت در حاشیه امن بالاتری قرار گیرد. این امر در حالی است که برای مدیران آماده سازی به مراتب مهمتر بوده و آنها تلاش می کنند تا تیم شرکت را برای شرایط مختلف، آماده نمایند. این امر باعث می شود تا عملکرد تیم در موقعیت های مختلف، کاملا رضایت بخش باشد. در این زمینه مدیران نیز وارد مرحله عملی می شوند، با این حال برای آنها در ابتدا برنامه ریزی اولویت است. با این حال یک مدیر زودتر وارد مرحله عملی می شود و براساس نتایج به دست آمده و مشاهده شرایط تیم شرکت، اقدام به برنامه ریزی های خود می کند. درواقع به عقیده این افراد از یک تیم آماده می توان انتظارات بیشتری را داشت و با مشاهده افراد در حین کار، می توان به درک بهتری از وضعیت دست پیدا کرد.
مطلب مرتبط: 5 تفاوت اصلی مدیریت و رهبری
2-ذهنیت رشد در مقابل ذهنیت ساکن
اولویت اول یک مدیر این است که شرایط حال حاضر را حفظ کند و شرکت را در حاشیه امن نگه دارد. درواقع در این دیدگاه، لازم است تا شرکت جایگاه محکمی را در بازار پیدا کند و پس از آن به دنبال پیشرفت باشد. این امر باعث خواهد شد تا ریسک کار به مراتب کمتر شود. این امر در حالی است که اولویت اصلی برای یک رهبر، رشد مداوم است. درواقع این دسته از افراد بر این باور هستند که فرصت های بازار محدود بوده و شرکت های دیگر در تلاش برای رشد هستند. همین امر باعث می شود که اگر به صورت مداوم و با قبول ریسک های موجود، به دنبال پیشرفت نباشید، به زودی از دور بازار حذف خواهید شد. در این رابطه نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشید این است که یک رهبر خوب در تمامی حوزه ها به دنبال پیشرفت نیست. درواقع آنها همواره به قانون 20/80 توجه دارند و تمرکز آنها بر روی 20 درصد از مواردی است که بالاترین نتایج را به همراه دارد. با این حال فراموش نکنید که رهبری در یک مدت زمان کوتاه، بسیار سخت بوده و به همین خاطر است که بسیاری از افراد ترجیح می دهند که اصول مدیریتی را پیاده کنند تا با چالش های به مراتب کمتری مواجه شوند. تحت این شرایط طبیعی است که تعداد رهبران تجاری به مراتب کمتر از مدیران است.
3-بهبود روابط در مقابل حفظ قدرت
برای یک مدیر حفظ جایگاه بسیار مهم بوده و ترجیح می دهد که فاصله خود با کارمندان را حفظ کند. درواقع به عقیده این افراد صمیمی شدن با نیروی کار، باعث خواهد شد تا دیگر نتوانند اعمال قدرت لازم را داشته باشند و بهتر است که ارتباطات کاملا رسمی و محدود باشد. در این رابطه رهبران دیدگاهی کاملا متفاوت را دارند و تلاش می کنند که با تیم خود رابطه دوستانه برقرار کنند. درواقع آنها خود را عضوی از تیم شرکت می دانند که باید درک متقابل شکل گیرد. درواقع رسیدن به این خواسته تنها زمانی امکان پذیر خواهد بود که افراد از یکدیگر شناخت کافی را پیدا کنند. تحت این شرایط طبیعی است که فعالیت های جانبی در شرکت هایی که رهبران در آنها حضور دارند، به مراتب بیشتر باشد. با این حال فراموش نکنید که نباید تصور کرد که هرگونه ارتباط و صمیمیتی در قالب رهبری جای خواهد داشت. درواقع اصول حرفه ای تحت هر شرایطی باید رعایت شود. درواقع رعایت مرزها یک مهارت بزرگ محسوب می شود که رهبران واقعی، کاملا از عهده آن برمی آیند.
4-مدیریت اوضاع در مقابل سرزنش مقصر
درواقع برای مدیران تنها این اصل صادق است که در رابطه یا یک مشکل، یک مقصر وجود دارد. تحت این شرایط تنها کافی است که فرد مورد نظر پیدا و به مجازات برسد. در این رابطه رهبران عقیده دارند که یک اتفاق، دلایل متعددی داشته و تمامی افراد در این شرایط دخیل هستند. این امر باعث می شود تا آنها در ابتدا نسبت به عملکرد خودشان تردیدهایی را پیدا کنند. با این حال برای کنترل سریع اوضاع، شیوه مدیران کاربرد بالاتری را دارد. درواقع الگوی رهبری نیاز به صرف زمان و تحلیل های مختلف است.
5-هدایت موفقیت در مقابل اجتناب از شکست
برای یک مدیر بسیار مهم است که شکست رخ ندهد. این امر باعث می شود تا به صورت مداوم مراقب اوضاع باشند و تلاش کنند که همه چیز مطابق خواست آنها پیش برود. در این زمینه رهبران عقیده دارند که تمرکز باید بر روی موفقیت های آتی باشد و شکست، یک مرحله کاملا طبیعی محسوب می شود. همین امر باعث می شود که نسبت به اتفاقات مختلف، رفتار کاملا منعطفی را از خود نشان دهند. این شیوه اگرچه ممکن است باعث شود که یک رهبر مقصر اصلی شناخته شود و انتظارات افرادی نظیر سرمایه گذارها باعث فشارهای زیادی باشد، با این حال یک رهبر حرفه ای، این موارد را جزوی از کار خود می داند.
مطلب مرتبط: تفاوت های رهبری تجاری و مدیریت کسب و کار
در نهایت فراموش نکنید که همواره می توان یک مدیر و یا رهبری بهتر بود. همچنین امکان تغییر در هر زمان و هر سطحی نیز وجود دارد. برای مثال ممکن است تاکنون به شیوه مدیران رفتار کرده باشید و اکنون بخواهید به مانند یک رهبر عمل کنید. در این رابطه توصیه می شود که کتاب های مرتبط با اصول رهبری و مدیریت را مطالعه کنید تا عملکرد کاملا درستی را داشته باشید.