همه ما هنگامی که برای اولین بار در مورد قانون جذب می شنویم، در ذهنمان زمان هایی را به خاطر می آوریم که از این قانون استفاده کرده ایم. حس آشنایی در ما به وجود می آید و تجربیاتی مشابه با آنچه در مورد قانون جذب می شنویم را به خاطر می آوریم. با بسیاری از آن ها همزاد پنداری میکنیم. هر چه تجربیاتی که به خاطر می آوریم بیشتر باشند، بیشتر با این قانون همزاد پنداری میکنیم و این باعث می شود راحت تر قانون جذب را بپذیریم و بهتر با آن ارتباط برقرار کنیم. اما زمانی که تصمیم میگیریم به صورت آگاهانه از این قانون برای دستیابی به خواسته هایمان استفاده کنیم، حسی از تردید و دودلی در درون ما شکل می گیرد که آیا موفقیت از این راه به دست می آید؟! مخصوصاً زمانی که سختی ها و فشارهایی که دیگران برای موفقیت تحمل کرده اند را می بینیم، این تردید و دودلی درون ما قوت می گیرد.
قانون جذب یک ابزار برای موفقیت نیست؛ بلکه قانون موفقیت است. زیرا ابزار وسیله ای است برای راحت تر کردن کارها، در حالی که نه تنها قانون جذب کسب موفقیت را راحت تر می کند، بلکه اصلاً موفقیت بدون قانون جذب، غیر ممکن خواهد بود. قانون جذب قانون موفقیت است. ما تنها توسط درک و به کار گیری این قانون می توانیم به اهداف و خواسته هایمان دست پیدا کنیم.
قانون جذب با انرژی سرو کار دارد. اگرچه پدیده های موجود در جهان رنگارنگ، متفاوت و متنوع هستند اما گِل آن ها در نهایت یکسان است. خداوند کل عالم را از انرژی ساخته است و هیچ پدیده ای در جهان نیست که از چیزی غیر از انرژی ساخته شده باشد. بنابراین به بیانی دیگر می توان گفت که قانون جذب قانون انرژیست. انسان با به حرکت درآوردن انرژی و شکل دادن به آن می تواند خلقت انجام دهد. می تواند آنچه می خواهد را به سوی خود جذب کند. حتی پدیده هایی که هنوز توسط کسی خلق نشده اند را بیافریند.
انسان توسط ذهنی که خداوند به او عطا کرده می تواند کالبدی خالی از رؤیاهایش را در ذهن به تصویر بکشد. سپس با انرژی، این کالبد خالی را پر کند و رؤیاهایش را به واقعیت تبدیل کند. تمام آنچه امروز هست، از خانه ها، اتومبیل ها، لباسها، دستگاه ها و وسایل، زمانی وجود نداشتند و فردی آن را در ذهن به تصویر کشیده و سپس آن را خلق کرده است.
قانون جذب سه مرحله دارد. که در ادامه به معرفی آن ها خواهیم پرداخت.
مرحله اول همان ساخت کالبد خالی از خواسته هاست. هنگامی که شما خواسته ای را در ذهن به تصویر می کشید، این کالبد خالی را می سازید. هر چه این تصویر سازی دقیق تر و با جزئیات بیشتر باشد، آنچه در آینده خلق می کنید، با سلیقه شما مطابقت بیشتری دارد و از جذب آن حس خوب بیشتری کسب می کنید. مرحله اول درخواست کردن نام دارد.
مرحله دوم پر کردن این کالبد خالی با انرژی است. هنگامی که به خواسته خود یا مواردی شبیه به آن توجه می کنید، ارتعاش فرکانس هایی که ذهن شما تولید می کند، هم تراز و همسان با خواسته شما می شود، سپس اگر این شرایط را برای مدتی حفظ کنید، آنچه می خواستید را به دست می آورید.
نکات و موارد انحرافی زیادی در همین مرحله وجود دارد که اکثر افراد از آن ضربه می خورند. برای مثال وقتی می خواهید خواسته ای را خلق کنید، نباید به این موضوع فکر کنید که من چگونه و از چه راههایی قرار است آن را جذب کنم. اصلاً با شرایط کنونی من داشتن چنین موهبتی شدنی است؟ فکر کردن به چگونگی جذب سبب می شود ذهن شما بر روی شرایط و توانایی های محدود خودتان متمرکز شود و در اکثر موارد به این نتیجه می رسید که با امکانات و توانایی هایی که در دسترس دارید، رسیدن به این خواسته شدنی نیست. در حالی که اگر تنها به خواسته تان فکر کنید و بپذیرید که کائنات با نیروهای بی پایان خود به یاری شما خواهد آمد، ذهن شما فرکانس هایی همسان با خواسته تان تولید می کند و در نهایت شما در مسیر جذب قرار می گیرید.
نکته بعدی اینکه برای خلق خواسته ها باید به موارد مشابه توجه کنید. وقتی خواسته شما داشتن همسری زیبا، مهربان و وفادار است، باید در اطراف خود به دنبال زوج هایی بگردید که با یکدیگر روابط مثبت و خوبی دارند. با این کار ذهن شما با دیدن این موارد، فرکانس های مناسب برای خلق این شرایط را تولید می کند. اما اگر به جای توجه به زوج های خوشبخت به افرادی توجه کنید که به یکدیگر خیانت می کنند، با یکدیگر مدام در جنگ و جدل هستند، فرکانس های تولید شده برای جذب فرد دلخواه شما مناسب نیستند و برعکس فردی را جذب خواهید کرد که با کانون توجه شما مطابقت دارد اما شباهتی با آنچه درخواست کرده اید ندارد.
از زمانی که خواسته ای در ذهن فرد شکل می گیرد تا رسیدن به مقصد، باید مسیری تکاملی توسط او طی شود. این مسیر توسط کائنات به ما نشان داده می شود و مرحله به مرحله به سوی مسیرهای درست هدایت می شویم. تصور کنید قصد دارید کشتی بزرگی داشته باشید و با آن به مسافرت های لذت بخش بروید. کائنات با توجه به شرایط شما مشخص می کند که بهتر است این کشتی را بخرید یا خودتان آن را بسازید. اگر توانایی خرید آن را داشته باشید، راه های مناسب و افرادی را سر راه شما قرار می دهد که از این طریق به خواسته تان برسید؛ در غیر این صورت ابتدا به مسیری هدایت می شوید که اطلاعات شما در مورد ساخت کشتی افزایش پیدا کند. با مواد اولیه ساخت کشتی آشنا می شوید. ابزارها و نحوه استفاده از آن ها را فرا می گیرید. سپس گام به گام با نحوه تهیه این ابزار و وسایل آشنا خواهید شد و در نهایت در این مسیر گام به گام تا مقصد نهایی پیش می روید.
نکته مهمی که در این بخش وجود دارد این است که تنها با فکر کردن و تجسم خواسته، کشتی محقق نمی شود. با تجسم خواسته و توجه به موارد یکسان با خواسته شما، تنها به کائنات اعلام می کنید که خواسته شما چیست. حال کائنات پس از دریافت پیام شما، شما را به مسیرهای درستی که شما را به خواسته تان می رساند هدایت می کند. طی کردن مسیر با شماست. هر چه برای انجام اقدامات و پیمودن این مسیر تکاملی با اشتیاق و سرعت بیشتری حرکت کنید، سریع تر به خواسته تان خواهید رسید.
بسیاری از افرادی که از قانون جذب نتیجه نمی گیرند به این دلیل است که بخش عملی آن را نادیده گرفته اند یا به دلیل تأکید بیش از حدی که بر روی بخش ذهنی آن می شود، این بخش را بی اهمیت تشخیص می دهند. در حالی که موفقیت از برآیند اقدامات عملی و برنامه ریزی ذهنی به دست می آید. هیچ کدام از این دو مورد بدون وجود بخش دیگر شما را به موفقیت نخواهد رساند. هر چه بیشتر تلاش کنید قانون جذب را در زندگی به کار ببرید، بیشتر آن را درک خواهید کرد.
درک قانون جذب مانند درک یک مسئله ریاضی نیست. یک مسئله ریاضی با چندبار تمرین و توضیح به راحتی درک می شود اما درک قانون جذب انتها ندارد. هر چه از آن بیشتر استفاده کنید بیشتر این قانون را خواهید فهمید و هیچ پایانی برای این درک از قانون وجود ندارد. درک امروز شما از قانون با درکی که ده سال بعد از آن خواهید داشت متفاوت خواهد بود و بیست سال بعد نیز درک شما از قانون جذب کامل تر، پخته تر و متفاوت تر از آنچه ده سال بعد از قانون درک کرده اید خواهد بود.