شنبه, ۳ آذر(۹) ۱۴۰۳ / Sat, 23 Nov(11) 2024 /
           
فرصت امروز

یک روز خوب و بی‌دغدغه

9 سال پیش ( 1394/3/23 )
پدیدآورنده : سعید هوشیار  

یادداشتی که می‌خوانید بخشی از دفترچه خاطرات یکی از دوستان است که تصمیم گرفتم هر پنجشنبه یک روزش را در خودپرداز منتشر کنم.

«امروز صبح ساعت 10 از خواب پاشدم، آفتاب مطبوع و هوای دلپذیر نوید یک روز خیلی خیلی خوب رو می‌داد. ازاونجایی که چند روزی رو مرخصی گرفته بودم تا استراحت کنم، تصمیم گرفتم که بعد از خوردن صبحانه یک فیلم خوب ببینم. صبحانه رو که خوردم تلفن رو برداشتم که به دوستم زنگ بزنم تا چندتا فیلم خوبشو برام پیک کنه! شماره که گرفتم فهمیدم تلفنم قطع شده! 112 هزار تومان بدهی داشتم، پیش خودم گفتم هیچ چیز نباید بذاره که این روز رویایی من تبدیل به یک روز بد بشه، به همین دلیل تلفنی خواستم بدهیمو پرداخت کنم که یادم اومد تو حسابم 100 تومن بیشتر ندارم، به همین دلیل کلاً بی‌خیال فیلم شدم. گفتم می‌شینم یک سریال خوب می‌بینم! لپ‌تاپمو آوردم تو حال و جلوی مبل گذاشتم، اومدم بشینم رو مبل دیدم که جلوی پام خیسه! از یک جایی آب میومد، خلاصه نیم‌ساعتی دنبال محل نشت آب گشتم تا فهمیدم که منبعش زیر یخچاله! بعد از پیگیری از یکی از نمایندگی‌ها متوجه شدم که یخچالم نیم‌سوز شده و 450 هزار تومان خرجشه! عزمم رو جزم کرده بودم که هیچ اتفاقی باعث نشه که روز قشنگم خراب بشه، به همین دلیل زیر یخچال چند تا دستمال انداختم و شروع کردم به سریال دیدن که یک قطره آب افتاد رو کیبورد لپ‌تاپ! بالا رو نگاه کردم دیدم به‌به! سقف خونه به اندازه یک تشت خیس شده و داره چکه می‌کنه، جنگی پریدم رفتم سراغ همسایه طبقه بالا، دیدم خونه نیست،

نفس عمیق کشیدم و به بلبل و کلاغ و پرندگانی فکر کردم که از صبح بغل گوشم داشتن می‌خوندن و به آفتاب قشنگی که نوید روز خوب رو بهم داده بود، با موبایلم بهش زنگ زدم و بعد از احوالپرسی گفتم که ماجرا این‌طوری شده، گفت تا نیم ساعت دیگه میرسه! خلاصه منم از فرصت استفاده کردم و یکم هوای تازه استنشاق کردم و منتظر موندم تا همسایه قشنگمون بیاد. بعد از 40 دقیقه سر و کله‌اش پیدا شد و خیلی عصبانی و لات‌گونه رفت در خونه‌اش رو باز کرد و گفت «شده که شده! الان وقت ندارم درستش کنم! تازه پولشم ندارم! ناراحتی برو شکایت کن! »، من که تصمیم جدی گرفته بودم که هیچ اتفاقی نباید روزمو خراب کنه کمی خندیدم و بهش گفتم که دوست عزیزم، سقف خونه من داره خراب میشه! نمیشه که! باید یه‌کاریش بکنی! این دوستمون گفت «لفظ قلم حرف نزن بابا! همینی که هست! ».

پیش خودم گفتم روز خوب من هنوز ادامه داره، خلاصه خواستم موضوع رو با گفتمان حل کنم که نشد و نخستین چک رو اون زد، منم هنوز به روز خوبم اعتقاد داشتم، ولی چون با چوب به سمتم حمله کرد از خودم دفاع کردم و هلش دادم، از شانس بد ما با کله خورد به لبه پله و در جا مرد! پیش خودم گفتم هیچ چیز نباید بذاره که این روز رویایی من تبدیل به یک روز بد بشه، به همین دلیل با خودم به اطراف تهران بردم و خاکش کردم، موقع برگشت پلیس منو گرفت، ساعت تقریباً پنج عصر بود، هنوز از روز خوب بی‌دغدغه و آرام من چند ساعتی مانده بود، می‌تونستم سریالمو ببینم یا حتی به گردش برم، ولی پلیس من رو به زندان فرستاد و با اجازتون فردا صبح اعدام میشم! هنوز از روز خوب و بی‌دغدغه‌ام 3 دقیقه مونده! شاید این سوسکی که داره ازینجا رد میشه رو کشتم!

خاطرات یک اعدامی/روز آخر

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/RuSw1JTE
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
خرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتاگالری مانتوریفرال مارکتینگ چیست؟محاسبه قیمت طلاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایرتخت خواب دو نفره
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه