نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می دهند، بنابراین نیمی از جمعیت کار کشور هم باید زنان باشند. زنان 60درصد از راه یافتگان به دانشگاه های کشور هستند اما نسبت بیکاری شان نسبت به مردان بیشتر است.
براساس گزارش مركز آمار ایران، میانگین نرخ بیكاری سال 1394، 11درصد بوده است. این نرخ برای مردان 9.3 و زنان 19.4درصد است. اما صحبت هایی از این دست همگی از لزوم اشتغال زنان می گویند و بر حضور زنان در اجتماع به عنوان صاحب شغل و صاحب کسب وکار تأکید دارند.
نیاز به حضور زنان در اجتماع و در ساختار اقتصادی و مدیریتی کشور را می توان در نامه اخیر فراکسیون زنان مجلس به رئیس جمهوری هم دید؛ فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی در نامه ای به رئیس جمهوری خواستار الزامی کردن انتخاب مدیران ارشد وزارتخانه ها از میان زنان توانمند کشور در آستانه ترمیم کابینه شده اند.
در نامه اعضای فراکسیون زنان مجلس خطاب به حسن روحانی آمده است: همانطور که مستحضرید مجلس دهم شورای اسلامی با رأی شایسته ملت ایران و حضور ۱۷زن به عنوان نمایندگان منتخب ملت، رشد قابل توجهی را نسبت به گذشته برای حضور زنان در مجلس فراهم آورد؛ این امر نشان دهنده اعتماد مردم به زنان در جایگاه وکلای ملت است، بنابراین موضوع فوق مستلزم پیگیری مطالبات و انتظارات زنان بوده و با عنایت به نظر حضرت عالی به حضور آنان در عرصه های مختلف و مشارکت آنان در رشد و توسعه کشور، حضور مؤثر زنان را در مناصب مدیریتی ضروری و لازم می دانیم.
فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی با یادآوری آنچه حضرت عالی در موقع انتخابات به آن اشاره کرده و نقش زنان را در ساختار قدرت الزامی دانسته اید، لازم می داند در این برهه حساس و در آستانه انتخابات که به ترمیم کابینه روی آورده اید با الزامی کردن انتخاب معاونت ها و مدیران ارشد وزارتخانه ها از میان زنان توانمند کشور بارقه امید را در دل آنان ایجاد کرده و یکی از مطالبات بحق حوزه زنان را جامه عمل بپوشانید.
همانطور که از این پیام برمی آید به دست گرفتن سکان های مدیریتی توسط زنان در بدنه دولت نه تنها زنان را در تصمیم سازی های کلی کشور سهیم می سازد که به ایجاد بسترهای مناسب برای کارآفرینی زنان منجر می شود؛ مسئله ای اساسی که تاکنون مغفول مانده درحالی که در سایر جوامع بحث ها و اقدامات بسیاری در زمینه شناسایی زنان و مادران کارآفرین انجام شده است. در این گزارش لزوم حضور زنان کارآفرین در یک جامعه را با سه تن از بانوان کارآفرین و فعال حوزه زنان در میان نهاده ایم که در ادامه می خوانیم
***
دکتر سیده فاطمه مقیمی، رئیس کانون زنان بازرگان اتاق ایران
کارآفرینی زنان، تعادل اقتصادی در اجتماع ایجاد می کند
در ایران مغالطه ای اساسی در مفهوم کارآفرینی و اشتغال زایی صورت گرفته است. در همین زمینه دکتر سیده فاطمه مقیمی، رئیس کانون زنان بازرگان ایران در مورد اهمیت کارآفرین بودن زنان در جامعه به «فرصت امروز» می گوید: ابتدا باید بگویم که به نظر من کارآفرین بودن جنسیت پذیر نیست و زن و مرد نمی شناسد اما یک جامعه به کارآفرینانی از هر دو جنس نیاز دارد تا امکانات و تعاملات اقتصادی موجود در جامعه پایاپای و همسان توزیع شوند.
چون نبود توازن در این زمینه در نهایت به منزوی شدن و مصرف کننده شدن یک جنس می شود و به جای اینکه از همه توان منابع انسانی یک جامعه استفاده شود، با توزیع نابرابری که در حوزه اقتصادی رخ می دهد، عملاً نیمی از اجتماع را به سرباری برای جامعه تبدیل می کنیم، درحالی که جی دی پی (GDP) یا تولید ناخالص ملی هر کشوری رابطه مستقیمی با توان و به کارگیری توان همه منابع انسانی یک اجتماع دارد.
وی در ادامه و در مورد محدودیت های موجود بر سر راه زنان برای کارآفرین شدن اضافه می کند: پایه کارآفرینی بر ایده های نو برای تولید محصولی جدید یا ارائه خدمتی نو بنا می شود. وقتی ایده وجود داشته باشد در مرحله بعدی و برای اجرایی کردن ایده باید سرمایه ای در اختیار صاحب ایده قرار بگیرد.
اما در ایران و حتی در همه جهان منابع مالی کمتری در اختیار زنان است و زنان محدودیت بیشتری در این زمینه دارند، بنابراین آنچه زنان باید در این زمینه به دنبال آن باشند رسیدن به ایده های جدیدی است که نیاز کمتری به سرمایه اولیه دارد تا فرهنگ کارآفرینی گسترش یابد و زنان بیشتری به عرصه بیایند.
چون کارآفرینی زنان زمانی شکل مهم تری به خود می گیرد که بدانیم امروزه جوامعی را دارای اقتصادی پویا با کمترین ریسک اقتصادی معرفی می کنند که جمعیت کارآفرینان قابل توجهی از هر دو جنس داشته باشد.
نتیجه دیگری که کارآفرین بودن زنان و قرارگیری شان در رأس هرم کسب وکارها به عنوان مولد آن فرصت اقتصادی برای جامعه در پی دارد، برمی گردد به این مسئله که با وجود حاکمیت سنت ها بر جامعه و خانواده های ایرانی، زنان به مثابه کارآفرین می توانند شکننده تابوها باشند و با طی کردن راه های نرفته به نوعی الگویی برای سایر زنان باشد.
مقیمی که خود از نخستین زنانی است که در ایران به حوزه حمل ونقل واردشده و گواهینامه رانندگی پایه یک دریافت کرده ضمن تأیید این مسئله می گوید: شاید تا قبل از این داشتن چنین مدرکی برای زنان بیشتر شبیه یک شوخی بود، اما به محض عملی شدنش دیگر چنین تابویی نخواهیم داشت. بنابراین یکی از نتایج داشتن زنان کارآفرین، رسیدن به توان اقتصادی فردی است که اگر رایج شود، می تواند زنان و دختران تحصیلکرده و توانمند زیادی را از سایه جامعه بیرون آورده و به صحنه اقتصادی بیاورد.
مهم تر اینکه ما عادت کرده ایم همیشه قصه موفقیت مردان را بشنویم اما اینکه داستان هایی از سیر موفقیت زنان نوشته شود و آنها به ثبت تجارب اقتصادی خود بپردازند، مسیر کارآفرینی را برای سایر زنان هموار می کند.
وی در ادامه اشاره ای هم دارد به این نکته که زنان در راه کارآفرینی نه تنها باید بر سنت ها و باورهایی غلبه کنند که آنها را بیشتر در موقعیت های سنتی می پسندد، بلکه باید با افکار مردانه حاکم بر محیط های کسب وکار نیز بجنگند. وی ادامه می دهد: حاکمیت روش های مردانه بر کسب وکارها تنها مختص به مردان نیست و خود زنان نیز حاکمیت مردان را بر خود بیشتر می پسندند.
درحالی که اگر از کارآفرینی صحبت می کنیم باید از نهضت کارآفرینی حرف بزنیم؛ یعنی تجمیع همه نیروهای مردانه و زنانه برای رسیدن به یک هدف مشخص. در این میان وقتی کارآفرینان از تجارب ملموس کارآفرینی خود می گویند، دانشجویان و علاقه مندان بسیار بهتر و بیشتر چم و خم کار را می آموزند.
مقیمی که خود استاد دانشگاه در زمینه کارآفرینی نیز است، می گوید: تجربه شخصی من ثابت کرده دانشجو حرف یک استاد کارآفرین را بسیار بهتر از یک استاد صرفاً داننده تئوری ها متوجه می شود و این نوع آموزش در نهایت به راه اندازی کسب وکار و خلق موقعیت های شغلی منجر می شود.
***
ماهرخ فلاحی، رئیس انجمن زنان مدیر کارآفرین
کارآفرین، الگو می سازد
بحث شاغل بودن دختران و زنان طی سال های اخیر داغ داغ بوده و این امر تا جایی پیش رفته که گاه نتایج نه چندان دلپذیری را رقم زده است. اینکه دختران تحصیلکرده در نهایت به مشاغلی چون منشی گری، تلفن چی یا در نهایت اپراتوری ساده دلخوش می شوند، تا حدود زیادی محصول کمبود الگوهای زنانه در زمینه کارآفرینی است.
زمانی که داستان کارآفرینان زن در بسیاری از کشورهای جهان را مطالعه می کنیم، گاه می بینیم مادری برای ایجاد جای مطمئنی برای دستگیره های آشپزخانه اش وسیله ای طراحی کرده و در نهایت همان ایده را تجاری سازی و به بازار عرضه کرده است؛ جسارتی که شاید بتوان گفت کمتر در مادران ایرانی وجود دارد.
ماهرخ فلاحی، رئیس انجمن زنان مدیر کارآفرین ایران است.18سال رئیس آموزشگاه نابینایان ایران بوده و نخستین فردی است که نژاد گاو هلشتاین هلند را به ایران آورده است. فلاحی در مورد اهمیت برخورداری یک جامعه از زنان کارآفرین به «فرصت امروز» می گوید: «تا زمانی که دبیر بودم تابع آموزش و پرورش بودم و آزادی عملی نداشتم و نمی توانستم ایده های خودم را اجرایی کنم.»
اوایل انقلاب با مشکلات زیادی برای اداره آموزشگاه نابینایان مواجه بوده چون به مختلط بودن کلاس های این افراد انتقاد می کرده اند و به دادگاه اداری هم احضارش می کنند: من از اینجا به این فکر افتادم کاری کنم که مدیر بالاسر نداشته باشم. در واقع کارآفرینی زن را از بسیاری از حصارها رها می کند. تجربه من می گوید زنان ایده های خاصی دارند که شاید مردان نداشته باشند.
وی در توضیح این مسئله می گوید: مردان دامپرور زیادی در کشور داشتیم که گاو شیری داشتند اما همگی به صورت سنتی این کار را انجام می دادند و پیشرفته ترین کاری که می کردند استفاده از لقاح مصنوعی بود. اما من در این عرصه به ایده دیگری که همان انتقال جنین بود، رسیدم. یعنی معتقدم بعضی از ایده ها ممکن است زنانه و مردانه داشته باشد. در آمریکا با این تجربه مواجه شدم که جنین یک نژاد برتر را در شکم گاو دیگری قرار می دهند و در واقع از گاوی معمولی یک گاو برتر به دنیا می آوردند. این ایده انتقال جنین را به ایران آوردم.
نتیجه این کار ازدیاد چند ده کیلوگرمی شیر گاو ها بود که در نهایت به رشد تولید شیر در ایران و رشد صنعت لبنیات ایران منجر شد. یعنی از گاوی که 30کیلو شیر می داد، گوساله ای به دنیا می آمد که 70کیلو شیردهی داشت.
به همین دلیل صنایع لبنی داخلی که دیگر با کمبود شیر مواجه نبودند توانستند رشد کنند و پنیرهای هلندی و دانمارکی از بازار ایران جمع شد و الان دیگر نام و نشانی از آن برندهای خارجی در بازار نیست. این کار را فلاحی در شرایطی انجام داده که این ترس و لرز را هم داشته که شاید به انتقال جنین او ایراد شرعی گرفته شود اما می گوید کارآفرینی انسان را ریسک پذیر می کند.
ریسک پذیری هم در نهایت به قدرتمند شدن انسان می انجامد. چون وقتی صاحب کسب وکار شخصی خود باشیم خود همه ریسک ها و تهدید های کسب وکار را هم می پذیریم. وی ادامه می دهد: الان این روش جاافتاده ولی من به عنوان هموارکننده مسیر پیش رفتم. همچنین من برای راه اندازی کسب وکارم خانه تهرانم را فروختم و به کرج رفته و در حال حاضر هم در گاوداری ام خانه ساخته ام و در آن زندگی می کنم.
مهم ترین نتیجه اقدامات من این است که چنین تجربه زیسته ای را به دختران و زنان دیگر هم منتقل می کنم و در این زمینه زنان زیادی به جای اینکه منشی یک اداره یا شرکت خصوصی باشند و دریافتی مختصری داشته باشند، دامداری های ریز و درشتی راه اندازی کرده اند و موفق هم بوده اند چون الگوهای موفقی از جنس خودشان را می بینند.
وی در ادامه به تجربه یکی دیگر از زنان کارآفرین در زمینه تولید برنج قهوه ای اشاره کرده و می گوید: در ابتدا خرده گیری های زیادی نسبت به این زن وجود داشت اما در حال حاضر برنج قهوه ای را به دوبرابر قیمت خریداری می کنند درحالی که به صورت سنتی این مردان بوده اند که در ایران صاحبان مزارع برنج بوده اند اما نوآوری در این عرصه را یک زن انجام داده است.
***
یلدا راهدار، نایب رئیس کانون زنان بازرگان اتاق ایران:
مادر کارآفرین، فرزند کارآفرین تربیت می کند
شاید تا حدود زیادی کارآفرین ها بالفطره به دنیا می آیند اما بسترهای جامعه نیز می تواند در شکوفایی و به روزآوری استعداد کارآفرین ها مؤثر باشد. حضور زنان در بدنه مدیریتی و ساختار قدرت دولت هم بسیار مهم است.
راهدار سخنانش را با این جملات آغاز کرده و ادامه می دهد: در کنار این مسائل وجود زنانی که براساس خلاقیت خود به ایجاد محصولی یا ارائه خدمتی مبادرت می ورزند به ویژه برای هم جنسان شان بسیار مهم است. اما ما در جامعه خودمان دچار یک مشکل فرهنگی بوده و در شناسایی زنان خلاق با اشکالات زیادی مواجه هستیم. چون مکانیزمی برای شناسایی زنان خلاق و نوآور نداریم.
حتی من در شهر خودم یعنی شیراز وقتی می خواهم لیستی از زنان کارآفرین تهیه کنم هیچ نهاد یا ارگان و سازمانی نمی تواند کمک خاصی به من بکند.چون کماکان لیستی از زنان صاحبان مشاغل را ارائه می کنند؛ لیست هایی که گاه چندهزار نفره هستند و این نشان می دهد که ما هنوز تفاوت بین کارآفرینی و اشتغال زایی را نمی دانیم.
وی در ادامه اضافه می کند: در کشور ما مفهوم کارآفرینی به آن تعبیری که در دنیا وجود دارد، به واسطه سیاست های غلط آموزش عالی از بین رفته است. درحالی که در سطح جهان به واسطه وجود چنین مفاهیمی از یک همبرگر ساده، مک دونالد پدید می آورند یا فیس بوک ایجاد می کنند یا بیل گیتس خلق می کنند.
راهدار در ادامه و در مورد اینکه چه فرآیندی در کشورهای صاحب کارآفرینان بزرگ وجود دارد که در ایران خلأ آن به چشم می خورد، می گوید: کارآفرینی شاید نتیجه نبوغ یک فرد باشد اما در واقع یک فرآیند است؛ فرآیندی که از خانواده آغاز شده و از مهد کودک تا دانشگاه ادامه دارد. اما کافی است به محتوای کتب آموزشی و شیوه های تدریس در مدارس و دانشگاه های ایران نگاهی بیندازیم. دانش آموزان در ایران هنوز معادله هایی با جواب های شش صفحه ای حل می کنند و مطالبی به آنها آموزش داده می شود که محل کاربردش را نمی دانند.
دانش آموزان ایرانی هنوز با روش های محاسبه ای، تانژانت و کتانژانت می گیرند یعنی فرآیندی فرسوده و بی نتیجه، درحالی که در کشورهای پیشرفته دانش آموز و دانشجو را ابتدا با کاربردهای انتگرال، تانژانت و. . . آشنا می کنند و در مرحله بعد با ماشین حساب مسئله را حل می کنند. اما ایرانی ها صدها معادله حل می کنند درحالی که 90درصدشان نمی دانند چنین معادله ای و چنین فرمولی در فرآیند اشتغال شان یا زندگی شان چه جایگاهی دارد. یعنی ذهن آدم ها را از محتویات بیهوده پر می کنیم.
من اعتقاد دارم شناسایی زنان و مردان خلاق و نوآور و معرفی شان به جامعه بسیار مهم است. این موضوع در مورد زنان دارای اهمیت بیشتری است چون این دیدگاه در اجتماع ما وجود دارد که زنان نقش هدایت خانواده را بر عهده دارند.
بنابراین یک مادر کارآفرین، فرزندان خلاقی نیز تربیت می کند و چرخه کارآفرینی را تداوم می بخشد. علاوه بر خانواده، وجود چنین زنانی به مثابه یک الگو برای سایر زنان جامعه عمل می کند و مهم ترین نتیجه اش توانمندی اقتصادی زنان است که فقر فرهنگی نهفته در لایه های اجتماع را از بین می برد؛ فقری که در بسیاری از موارد به فساد اخلاقی و سست شدن بنیان خانواده ها منجر شده است.
وی ادامه می دهد: خانم ها کمک بیشتری می توانند به خودشان بکنند؛ کمکی که شاید از الگوهای مردانه برنیاید. کما اینکه در حال حاضر در سطح جهان نیز بحثی مطرح است به نام مادران کارآفرین؛ یعنی مادرانی که در خانه و با داشتن فرزند ایده هایی را تجاری کرده اند که درآمدهای میلیون دلاری در پی داشته است.
بسیار هم واضح است که این درآمدهای میلیون دلاری تنها برای خود این زنان صرف نمی شود و این ثروت اقتصادی که حاصل یک ایده و توانمندی در اجرا است، به خانواده و اجتماع تزریق می شود. اما ما در ایران چنین زمینه هایی را ایجاد نکرده ایم و به درسی دو واحدی اکتفا کرده ایم که به نظر من هیچ ارزشی ندارد و تنها دانشجویان را با این درس دچار توهم کارآفرین بودن می کنیم درحالی که در همه دنیا کمتر از 5درصد آدم ها توان کارآفرین شدن دارند.
بنابراین چنین دانشجویی نه کارگری و کارمندی را قبول می کند و نه توان کارآفرین شدن را دارد و به همین دلیل است که امروزه نه تنها با کمبود کارآفرین مواجه هستیم بلکه کارفرمایان نیز با مشکل کمبود نیروی انسانی متخصص مواجه هستند. یعنی مدرک تحصیلی داریم ولی فرد ماهر و متخصص نداریم.