حالا دیگر راحت میتوان گفت 365 روز تمام شد. یک سال دیگر هم به پایان رسید و ما به تعداد نفسهایمان دور خورشید چرخیدیم و امروز ماندهایم با بیش از52 هفته اتفاق و خاطره و حادثه و دوستی و دشمنی. نمیگویم دلمان خواسته بدی کنیم ولی شاید ناخواسته جایی دلی شکستیم و بیتفاوت رد شدیم. شاید دستی را برای کمک رد کردیم. شاید ندانستیم و به هموطن خود بدی کردیم... و هزاران شایدی که در این روزهای پایانی سال اگر یادمان بیاید حتی ممکن است در دل از خودمان برنجیم. جدای از ما انسانها، دنیا هم روزهای عجیب و تلخی را به چشم دید. خیلی چیزها تغییر کرد، در این بین خیلیها از این اتفاقات دل آزرده شدند و خیلیها بیتفاوت شانه بالا انداختند و دنیا را به حال خود رها کردند.
بسیاری از ما اما دلمان با هر اتفاقی لرزید و لرزید و لرزید اما هنوز دیر نیست. هنوز ما هستیم و نفسهای آخر سال. هنوز بهاری در راه است و سالی جدید و نو شدنی برای دنیا. همه اینها با یک صدای انفجار تحویل سال نو تمام میشود و ما به سالی جدید با اتفاقات تازهتر قدم میگذاریم. باید خودمان را آماده کنیم امسال را جور دیگری ببینیم. مشکلات یکدیگر را بیخیال رد نکنیم، یاد بگیریم به همدیگر کمک کنیم و اول از همه با هم مهربان باشیم. مهربان بودن شرط خیلی از کارهاست. یادمان نرود این دنیای بیقید همان جایی است که اول سالش خیلیها بودند و حالا دیگر نیستند، خیلیها نبودند و حالا زندگی را مزه مزه میکنند، خیلیها را میخواستیم و از دست دادیم و خیلیها را داشتیم و ندیدیم و خلاصه دنیا بیرحمیاش را به ما ثابت کرد. ولی ما که بار سنگین انسان را بر دوش میکشیم باید با هر بهار بلند شویم و بایستیم و به دنیا لبخند بزنیم تا بداند با تمام بیرحمیاش ما هنوز از او قویتریم.
همین دیشب که آتش آخر سال را دود کردیم بهترین وقت بود برای سوزاندن بدیها، دلشکستگیها و دوریها، سوزاندیم و روزهای آخر سال را با قلبی بیکینه و روحی تازهتر پاس میکنیم. این روزهای آخر بیایید با دلمان حرف بزنیم و یادمان بیاید همــین حالا که ما غرق در تمام کردن سال هستیم چند خانواده غمگین و عزادارند، چند نفر پشت در زندانها سال را تحویل میکنند، چه کسانی حتی برای خرید شب عیدشان لنگ ماندند و در سکوت و سفره خالی سالشان تحویل میشود. بیایید فکر نکنیم درد همسایه درد من نیست. یادمان باشد که ما همه انسانیم. شاید آنچه امروز برای همسایه درد است همین فردا، اندوه ما شود. درنهایت بیایید سال جدید را با دلی صاف و پاک و بیکینه آغاز کنیم.
...دستانِ اشتیاق
از دریچهها دراز خواهد شد
لبانِ فراموشی
به خنده باز خواهد شد
و بهار
در معبری از غریو
تا شهرِ خسته
پیشباز خواهد شد