مدیریت در یک محیط کاری چندان ارتباطی به موقعیت شخص در چارت اداری ندارد. حتی به این هم ارتباطی ندارد که چند نفر به شما گزارش کار می دهند. تا همین چند وقت پیش، مهارت های مدیریتی به توانایی در تصمیم گیری و داشتن قدرت خلاصه می شد. اما در دنیای مدرن به نظر می رسد که فاکتورهای بیشتری برای موفقیت یک مدیر لازم است؛ فاکتورهایی که در کنار مهارت های قدیمی یعنی توانایی تصمیم گیری و قدرت داشتن باید به آنها توجه شده و توسعه یابند.
یک مدیر بزرگ تیمی را می خواهد که کارآمد و اجراکننده باشد. گروهی که این مدیر دور خود جمع می کند به خوبی بر دیدگاه شرکت و مسیری که باید برود، اشراف دارند. گروه یک مدیر بزرگ همچنین دقیقا می دانند چه می کنند و چرا کاری را انجام می دهند.
بنابراین مهارت های یک مدیر امروزی باید بسیار گسترده تر از نسل های پیشین باشد. این شش مهارت تنها بخشی از ابزارهای موردنیاز مدیران امروزی است:
1. هوش هیجانی
هوش هیجانی، توانایی یکدل شدن با اطرافیان است. هوش هیجانی یعنی اینکه شما چقدر می توانید ارزش های مورد احترام دیگران و احساسات آنها را درک کنید. مدیری که هوش هیجانی بالایی داشته باشد در برخورد با کارمند خود احساسات و ارزش های مورد احترام او را درنظر می گیرد. هوش هیجانی همچنین درباره خودآگاهی نسبت به نقاط قوت و ضعف خود و کارمندان است.
2. ارتباطات
مهارت های ارتباطی، یعنی حرف همکاران و کارمندان را گوش کردن و نه فقط شنیدن. این یعنی مدیر می تواند بازخوردهای سازنده و مثبت ببیند و از آن مهم تر موفقیت های تیمی را با همکارانش جشن بگیرد. بعضی راه های ارتباطی حتی نیاز به بودجه مالی ندارند. اگر بدانید یک تشکر ساده چقدر انگیزه ایجاد می کند، حتماً به عنوان یک مدیر بزرگ انجامش می دهید.
3. توانایی الهام بخشی و ایجاد انگیزه برای کارمندان
این یک ترفند است. الهام بخشی و ایجاد انگیزه به معنی پشت میز ایستادن و سخنرانی های غرا برای راه انداختن یک لشگر نیست. حتی با جملات الهام بخش هم نمی شود به این هدف رسید، هرچند تحسین برانگیز است اگر این شیوه روی شما جواب داده است!
در دنیای امروز الهام بخشی فقط و فقط یعنی شور و شوق برای کار کردن. نسبت به آنچه انجام می دهید و مسیری که می روید، شوق و ذوق نشان دهید. اشتیاق به کار بدون تردید بهترین الهام بخشی و انگیزه برای کارمندان خواهد بود. خیلی مهم است که کارمندان احساس کنند در روند کار و مسیر تعیین شده برای رسیدن به اهداف سهیم هستند. این به آنها اطمینان می دهد که در فرآیندها و اهداف سهمی از خود دارند.
یک مدیر بزرگ با آدم های بزرگ تشکیل یک تیم بزرگ می دهد. او به این افراد بزرگ اطمینان می کند و در مقابل آنها برای آن مدیر بزرگ، پروژه های بزرگ را انجام داده و وظایف خطیری به عهده می گیرند. کارمندان همچنین در این فرآیند به استعدادهای بالقوه خود پی برده و تلاش می کنند این استعدادها را در مسیر درست پرورش دهند.
4. راستی و درستی
یک مدیر بزرگ، راستی و درستی در خود دارد. او در مرحله اول با استفاده از ویژگی راستگویی و درستکاری اش اعتماد دیگران را جلب می کند و پس از آن دیگران را به خاطر ثباتی که در این راه دارد، وادار به احترام گذاشتن به خود می کند.
5. نوآوری
یک مدیر بزرگ و امروزی هرگز از ریسک کردن و نوآوری غافل نمی شود. پیشرفت در سازمانی که همه کارکنانش هر روز یک مسیر مشخص را می روند، اتفاق نمی افتد. خلاقیت باید تشویق شود و مدیرانی در عصر مدرن موفق تر هستند که توانایی و اراده لازم برای تشویق به خلاقیت و نوآروی را درخود ایجاد کنند.
6. تفریح!
یک مدیر امروزی خوب، به خوبی می داند که کارمندان عصر حاضر وقت زیادی را در محیط کار می گذرانند. او همچنین به خوبی از اهمیت درگیرکردن کارمندان و ارتباط برقرار کردن با آنها آگاه است. وقتی مدیری این اطلاعات را داشته باشد، قطعاً این را هم می داند که ایجاد فضایی برای استراحت و حتی تفریح برای کارمندان دقیقا در فضای کاری یک ضرورت است. این گونه کارمندان حس نمی کنند که روز کسل کننده ای در انتظارشان است.