بیش از دو دهه است که شرکتهای دانش بنیان در دنیا اهمیت ویژهای پیدا کردهاند. دولت نهم تا یازدهم نیز همت خود را بر رشد مدیریت دانش قرار دادند. ابتدا تکیه آنها بر مقوله فناوری بود، اما پس از مدتی دیدند که اگر رویکرد مدیریت دانشی به مقوله فناوری نداشته باشند، عملا آب در هاون میکوبند. دانش در همه جا بوده، بخشی از دانش قابل کشف و بخشی قابل اختراع است. در دنیا احساس شده اگر این دانشها به دلار و ارز تبدیل نشود، هیچ ارزشی ندارد و فقط در کتابخانه آرشیو میشود.
این دانشها باید در اختیار یک فرد قرار بگیرد و او با کنار هم چیدن این اختراعات، محصولی را تولید کند. در ادامه برای ورود به بحث مدیریت دانش، در گفتوگویی با پیمان اخوان، استاد دانشگاه و مصطفی جعفری، استاد دانشگاه و رییس انجمن مدیریت دانش به تبیین مدیریت دانش پرداختهایم که از نظر میگذرانید.
مدیریت دانش ثروت میآفریند
مصطفی جعفری، رییس انجمن مدیریت دانش با تقسیمبندی دانش به دو قسمت آن را اینگونه تعریف کرد: «ما دو نوع دانش داریم: دانش آشکار، دانش پنهان. دانش آشکارو دانشی است که وجود دارد، دانش پنهان وجود دارد اما نهان است. دانش در ذهن ماست و ذهنهای مختلف باید دانشهای آشکار و نهانشان را در کنار هم قرار دهند و دانش جدیدی بسازد.
بحث مدیریت دانش این است که فردی توانایی این را داشته باشد که دانش را ردیابی و شناسایی کند. پس از شناسایی، باید آن دانش را در یک زبان رایج مطرح کند و به دست صنعتگر برساند و پس از آن است که صنعت و فناوری ناشی از آن دانش تولید و در نهایت به ثروت تبدیل میشود.»
او در ادامه درباره اینکه مدیریت دانش، ایجاد ثروت و ارزش افزوده میکند، تصریح کرد: «بحث ثروت بحث مهمی است، امام جعفر صادق میگوید: «اگر از در هر خانهای فقر وارد شود، ایمان از پنجره خارج میشود.» بنابراین بحث اینکه دنیا دو روز است و قناعت کنید، صحیح نیست. ارزش افزوده راز ماندگاری سازمانهاست. مکدونالد پشتوانه اقتصادی امریکاست، فروش مک دونالد برابری دلار را در مقابل ارزهای دیگر تعریف میکند.
در همین زمینه ما چند کارآفرین در ایران داریم که میتوانند قطب بخش خصوصی ایران شوند و نقش مک دونالد را برایمان بازی کنند. در این باره نظریه پردازان مدیریت دانش میگویند که اگر اچ پی، هیولت پاكارد، میدانست چه میداند سودآوریش سه برابر میشد.
در همه بخشهای سازمانی ما این مسئله مغفول مانده است. اگر این دانشها را جمعآوری کنیم و در اختیار مغزهایی که چمدان به دست راهی کشورهای دیگر هستند بگذاریم؛ تحول عظیمی در ساختار صنعتی کشور ایجاد و در اقتصاد مقاومتی موفق میشویم. مغزهای ما معتقدند در ایران ظرفی که گنجاش آنها را داشته باشد، وجود ندارد. مدیریت دانش اما فضایی است که این ظرفها را میسازد.»
رییس انجمن مدیریت دانش در تکمیل تعریف مدیریت دانش گفت: «مدیریت دانش شاهکلید اقتصاد مقاومتی است. دانشی که تبدیل به پول میشود، ارزآوری دارد و از خروج ارز جلوگیری میکند.»
نظام مدیریت دانش باید تعریف شود
پیمان اخوان، استاد دانشگاه، درباره نقش شرکتهای مشاورهای مدیریت دانش در پیادهسازی این مدیریت گفت: «ابتدا باید بدانیم که مدیریت دانش را در چه سطحی بررسی میکنیم. برای پیادهسازی مدیریت دانش دو سطح میکرولول در سطح بنگاه و مایکرو لول در بحث تصمیمگیری مطرح است. مدیریت دانش یا باید از پایین به بالا برود یا از بالا به پایین بیاید.
هر دواین دو راه امکانپذیر است، اما اگر ما بخواهیم کشور را به صورت بنیادی به سمت مدیریت دانش ببریم باید یک تعریف ساختارمند در این باره داشته باشیم.
توسعه دانایی محور وابسته به این است که بحث نظام مدیریت دانش در سطح کلان تعریف شود والزامات آن را در سطح ملی بشناسیم.»
وی با بیان اینکه مشکل فعلی پیادهسازی مدیریت دانش در سطح کلان، نداشتن یک مدل مورد قبول برای همه شرکتهاست و حبلالمتین کلی در این زمینه وجود ندارد، تصریح کرد: «نداشتن چنین حبلالمتینی مدیریت دانش را به سمت پروژهپنداری برده در حالیکه مدیریت دانش یک پروسه است. مدیریت دانش گرفتن ایزو نیست که سازمانها در حال حاضر فقط به دنبال آن هستند.»
پیمان اخوان با رویه اشتباهی که بنگاههای مدیریت دانش برای پیادهسازی آن در پیش گرفته اند، گفت: «مدیریت دانش باید در فضای سازمان وارد شود و در سازمان بنشیند. اکنون عصر دانایی است، دنیا کلی تجربه کرده تا به اینجا رسیده است. این تجربیات در اختیار ما نیز قرار دارد. مدیریت دانش مقولهای جدا از مدیریت سازمانی نیست. مدیریت جدید سازمانی مبتنی بر داشتههاست. این مدیریت در سازمان ایجاد ارزش میکند. گذشت زمانی که اکسسوری سازمان دارای ارزش بود، در حال حاضر مهمترین سرمایه دانش نیروی فکری و دانش سازمان است. چنین مدیریتی چگونه میتواند پروژه باشد. سازمانها نسبت به این امر عطش دارند، اما شرکتهای مشاوره با یک نگاه پروژهای سراغ این شرکتها میروند و با ارائه یک راهحل کوتاهمدت سبب آسیبهای جدی به سازمان میشوند.»
مدیریت دانش پروژه نیست
جعفری در تکمیل گفتههای پیمان اخوان و درباره اینکه استراتژیهایی که از سوی شرکتهای مشاوره ارائه میشود، نامناسب است، تصریح کرد: «در ایران هرکس هر واژه وارد شده را به زعم خود تعریف میکند. در دنیا برنامه استراتژیک مدون مناسب دارند و براساس آن به نتیجه رسیدهاند. اگر برنامه استراتژی مدون مناسب نباشد، هیچ برنامهای به نتیجه نمیرسد. در همه دنیا بحث مهندسی دوباره مطرح و هزینههای بالایی برای آن پرداخت شد، اما در ایران با وجود این هزینهها، نتیجه نداد. در کشوری مثل ژاپن مهندسی دوباره تحول شگرفی ایجاد کرد.»
وی با بیان اینکه ما عادت داریم به شکل فردی از مقولات بهره ببریم، افزود: «در ایران تعدادی شرکت، مدیریت دانش را تبدیل به بیزینس کردهاند. با یک نگاهی کسبوکاری یک پروژه را 11 ماه تعریف میکنند و در این مدت فقط هدفشان مستهلک کردن آن پروژه است.
بحث مدیریت دانشی سنخیتی با ایزو ندارد، ولی با آن در قالب جایزه «میکMake» برخورد ایزویی میشود.»
مدیریت دانش قائم به فرهنگ سازمانی است
رییس انجمن مدیریت با بیان اینکه مدیریت دانش باید از پایین به بالا حرکت کند، گفت: «بحث خصوصیسازی در ایران خیلی مهم است و دولت باید از نقش اجرایی کنار رفته و نقش ناظر داشته باشد. اگر مدیریت دانش هم قرار باشد دولتی شود که بسیار نگرانکننده خواهد بود. بله حرکت باید از بالا شروع شود، حمایت دولتی از این شرکتها باید باشد و نظامی تعریف شود. اما من معتقدم مدیریت دانش باید از پایین به بالا باشد.
در هر سازمان دانش نباید قائم به فرد باشد. مدیریت دانش قبل از اینکه یک پروژه و ابزار باشد؛ در اصل یک فرهنگ است. بسیاری از مباحث در سازمان به منزله اکسیژن است ولی دیده نمیشود. اگر برای چنین پروژهای زمانبندی تعریف و نگاه پروژهای به آن شود، مدیریتهایی که قائم به فرهنگ است از بین میرود.
فرهنگ جانشینپروری رشد سازمانی در پی دارد
جعفری با بیان اینکه در تصور سنتی این گونه است که چرا من همه دانشم را باید به زیر دست یا همکارم منتقل کنم، گفت: «این تفکر باید اصلاح شود و نیاز به فرهنگسازی دارد. در حال حاضر بحث جانشینپروری در همه کشورهای پیشرفته مطرح است. در چنین کشورهایی شرایط ارتقای یک مدیر بستگی به این دارد که چند مدیر با وسعت دانش خود یا بهتر از خودش تربیت کرده باشد. فرهنگ سنتی این گونه بود که پهلوان همیشه یک فن برای خودش نگه میداشت تا بتواند بر پهلوان ناجوانمردی که خود تربیت کرده فائق آید.
اما برد فرهنگ و پهلوان امروزی این است پهلوانی که تربیت کرده بتواند پهلوان مربی را در هر میدانی زمین بزند. این از ارج و قرب پهلوان کم نمیکند، بلکه تبدیل به پیشکسوت آن عرصه میشود.»
او با بیان به اینکه تمام سازمانهایی که مدیریت دانش را به اجرا گذاشتهاند، خوب فرهنگسازی کردهاند، ادامه داد: «اگر دانشی منتقل شود، از ما چیزی کم نمیشود، بلکه ارزش فزاینده ایجاد میکند. ما برای رفتن به یک آدرس برای نخستینبار هزار کروکی میکشیم.
اما در ایران برای مدیریت دانش هیچ الگویی اهمیت ندارد. اگر این رویه ادامه پیدا نکند و مدیریت دانش با یک نگاه پروژهای پیش برود، سالهای بعد باید با یک نگاه مهندسی دوباره به مدیریت دانش درست برسیم. بنابراین شاید از بالا به پایین این پروسه 14 پله داشته باشد و راحت به نتیجه برسد، ولی با یک پروسه پایین به بالا شاید زمان بر باشد، اما یک پروسه پایدار و ماندگار است.»
شبکهها، راه شناساندن مدیریت دانش است
اخوان با بیان اینکه مدیریت تغییر و فرهنگ و آگاهی عمومی باید کنار هم قرار گیرد تا مدیریت دانش ایجاد شود، گفت: «اگر آگاهی عمومی بالا نرود، مدیریت دانش یک مد میماند در حالیکه مدیریت دانش به دنبال مدیریت بالاترین ارزش افزوده برای هر سازمان است. در سطح دولت توسعه مدیریت دانش مطرح شده، ولی این ابزار باید مدنظر قرار گیرد. شناساندن ابزارها، رسانهها هستند. جامعه ما باید آگاهی اشتراک یافته پیدا کند. استاد دانشگاه مدیریت دانش فقط نباید مدیریت دانش را بشناسد، همه از یک قطعهساز تا یک مدیر ارشد باید مدیریت دانش را بشناسند. راه پیشرو در شناساندن مدیریت دانش، انجمنهاست. برای بالا بردن دانش در سطح ملی یک شبکه بزرگ لازم است.»
مصطفی جعفری درباره اینکه در دنیا مدیریت دانش مکان ندارد، بلکه دریچهای است که از آن میتوان به سازمان نگریست، تصریح کرد: «دریچه دانش تنها راه خروج و نظاره بر سازمان است.
در استخدامهای فعلی فقط به دنبال کار کرد اصلی فرد نیستند. استخدام بر مدیریت دانش استوار است و همه افراد باید برای سازمان مدیریت دانش خلق کنند. تجربه افراد نشاندهنده این است که کار اصلی را بلدند ولی این کافی نیست و لازم است حتی من کارگر بتوانم یک دانش خلق کنم.
فرد باید علاوه بر تخصص، دانش بهتری در سازمان بسازد. قرار دادهای امروز شرکتهای دانشبنیان این است که من شما را استخدام میکنم تا دانش جدیدی برای من خلق کنید.
مدیریت دانش، چیدمان تخصصهای مختلف در کنار یکدیگر است
مصطفی جعفری درباره خروجی مدیریت دانش و وجه تمایز آن با مدیریت فناوری گفت: «در لپتاپ و کامپیوتر هزاران دانش و تخصص استفاده شده است. در مایکروفر بیش از 100 تخصص نهفته است. هدف شرکت دانش بنیان فقط خلق دانش نیست، بلکه کنار هم قرار دادن دانشهای مختلف است. سازمانهای دانش بنیان تیمهایی از افراد مختلف با افکار گوناگون را کنار هم قرار میدهند تا دانش خلق کنند.
اما اگر فقط این افراد کنار هم قرار گیرند و برای خلق دانش جدیدی تلاش نکنند، نتیجهای ندارد. این اشتراکها باید به عمل تبدیل شود. برای اینها باید زمان تعریف کرد، به آنها باید گفت در این زمان و با این هزینه باید دانش جدیدی خلق کنید که ما را از رقبا جلو بیندازد.
جعفری توضیح این موضوع مثالی آورد و گفت: «برخی ویروسها دانش دارند، اما برخی ندارند.
به طور مثال ویروس استخر تا احساس خطر کند در هاگ فرومیرود و باقی میماند، ولی ویروس سرماخوردگی این دانش را ندارد و از بین میرود. سازمان دانش بنیان یک سیستم امنیتی میسازد، این تنها پول نیست، بلکه بقاست. یک شرکت دانش بنیان باید بتواند دانش و پول تولید و بقای خود را تضمین کند.»