در و دیوار مغازهاش جایگاهی برای حضور مجموعههای متفاوتی از تمبر و اسکناس دوره جمهوری اسلامی تا کبریت زمان محمدعلی شاه قاجار، سیگارهای مختلف و غیره است. چهارراه استانبول، پاساژ پروانه و طبقه بالای پارکینگ در یک مغازه کوچک و جمعوجور با مجموعههایی دلانگیز و البته نایاب از اسکناس گرفته تا کبریت و قباله ازدواج مربوط به 70سال پیش مواجه میشویم.
در نگاه اول نمیشود از این همه اجناس قیمتی و باارزش به راحتی دل کند. از طرفی صاحب این مجموعههای بیمانند کسی نیست جز نبیالله حیدری. انسانی حساس، معتقد و عاشق. میگوید بدون این مجموعهها میمیرد. با چنان عشقی کبریتی از دوره محمدعلیشاه را در دست میگیرد که تنها یک آدم به حساسی و عاشقی خودش میتواند احساساتش را درک کند. در این گزارش با او در مورد اسکناس و مجموعهداری در این حوزه گفتوگو کردهایم.
یکی از مسائل مطرح در حوزه مجموعهداری اسکناس، ارور است؛ این خطاها در چه شرایطی رخ میدهند؟
ارورها در بسیاری از اوقات از سر عمد رخ میدهند. در چاپخانهها این کارها صورت میگرفته است. بعضی از افراد برای اینکه مجموعه خود را کامل کنند و به طور منحصر به فرد این اسکناسها را در مجموعه خود داشته باشند، این کارها را میکردهاند. در مورد اسکناس هم قبلا این داستان رواج داشت. هر چند امروز با توجه به استفاده از دستگاههای خاص و کاربران مشخص، کسی نمیتواند چنین کاری بکند.
چون در هر ساعت معین، افراد مشخصی پشت دستگاه چاپ هستند و دیگر کسی نمیتواند این کار را بکند. شیوه کار آنها به این صورت بوده که مثلا کاغذ را قبل از اینکه رنگ بگیرد، از زیر دستگاه میکشیدند و به نوعی موجب ایجاد ارور روی آن میشدند. یعنی ارور عمدی. یا اینکه دوبار زیر چاپ میگذاشتند. یا دوبار نوشتهای را چاپ میکردند. حتی در دوره جمهوری اسلامی هم از این اتفاقات افتاده است.
مردم برای جمعآوری اسکناس از کجا شروع کنند و از کجا بخرند؟
به نظر من از گرانقیمتها شروع کنند. هیچگاه از ارزان قیمتها شروع نکنند. مثلا ارزان قیمت جفتی هزار تومان است ولی گرانها از میلیونی تا پایین است. مثلا 200هزار تومانی را اگر در نظر بگیریم، اگر هر سال 10درصد هم افزایش قیمت داشته باشد، میشود 220هزار تومان و هر کسی آن را نمیخرد به خاطر هزینه بالایی است که دارد اما هزارتومانی را همه میخرند و نایابی و کمیابی خود را از دست میدهد.
اسکناس ارزان همیشه هست ولی گرانها معمولا کم هستند و به همین دلیل به لحاظ اقتصادی ارزش بالایی دارند. کتاب راهنمای اسکناس را حتما مطالعه کنند و به طور کلی در جریان روند خریدوفروش اسکناس باشند. برای خرید هم به فروشگاههای معتبر مراجعه کنند؛ مکانهایی که به خریدوفروش این کالاها مشهور هستند.
یک اسکناس تحت چه شرایطی در حوزه مجموعهداری ارزشمند محسوب میشود؟
کمیاب باشد، بانکی باشد یعنی نو بودن اسکناس، کیفیت آن بالا باشد، تیراژ کمی داشته باشد و ارور داشته باشد. هر چند تنها حرفهایهای این حوزه از ارور استقبال میکنند. باید چندین سال در این حوزه باشید تا به دنبال کارهای حرفهای مانند خرید ارورها بروید.
توان مالی یکی از مهمترین دلایل گرایش افراد به حوزه مجموعهداری است، قبول دارید که در این حوزه با نوعی طبقه متوسط به بالا طرف هستیم؟
بله قبول دارم. خریداران و مشتریان مجموعهداری دارای طبقات خاصی هستند. اندوخته خاصی لازم دارد و اغلب مشتریان من از طبقات خاصی با سطح تحصیلات مشخص هستند که توان مالی خاصی هم دارند. در واقع این کار نوعی تفنن است که هر کسی به دنبال آن نمیرود.
هر چند ممکن است افرادی هم باشند که با درآمد اندک مقداری از سرمایه خود را به این کار و خرید در این حوزه اختصاص میدهند. البته اشخاصی برای سرمایهگذاری این کار را میکنند و بعضی به دلیل عشق و علاقه. من خودم به دلیل عشق و علاقه این کار را ادامه دادهام.
به لحاظ درآمدزایی این حوزه چه شرایطی دارد؟
گردش مالی حوزه اسکناس بد نیست. 60درصد درآمدزایی در حوزه مجموعهداری برای اسکناس است. بین تمبر، سکه، اسکناس و سایر وسایل در حوزه کلکسیونری، اسکناس از گردش مالی بهتر و بازار پررونقتری برخوردار است. البته در حال حاضر اوضاع این کار کساد است. دلیلش هم این است که به طور کلی اوضاع اقتصادی کشور خوب نیست. ورود و ماندن در این حوزه نیز به نوعی پول اضافه نیاز دارد. الان مردم هزینه روزمره خود را به زور پرداخت میکنند.
تاکنـــون برآوردی از ارزش مالی مجموعه خود داشتهاید؟
ارزش مالی مجموعه را دقیقا نمیتوان حساب کرد. من کبریت از 3 هزار تومان دارم تا 500هزار تومان یا اسکناس با ارزش هزار تومان دارم تا اسکناس چندصد هزار تومانی. هیچ رقمی روی مجموعه نمیگذارم. از طرفی شرایطی ممکن است پیش بیاید که در ارزشهای رقمی تغییرات عمدهای ایجاد کند چون ارزشها ثابت نیستند.
کتابهایی در زمینه اسکناس و غیره چاپ میشود که قیمتهایی هم برای اجناس در نظر میگیرند، تعیین قیمتها بر چه اساسی است؟
از روی تقاضای بازار. یعنی سنجشی از تقاضای بازار داریم و بعد قیمتگذاری میکنیم. هر چه مشتری و تقاضا بیشتر باشد، قیمت اسکناس بالاتر میرود. نایابی و کمیابی و خاص بودن یک اسکناس هم در تعیین قیمت آن موثر است.
در این زمینه ممکن است که سوءاســتفادههایی بشود؟ یعنی مثلا اسکناسی که به وفور در بازار پیدا میشود بهعنوان نایاب و با قیمت بالا درج شود؟
وجدان یگانه محکمهای است که نیازی به قاضی ندارد. من خودم استوکر بعضی چیزها هستم و از این رو میتوانم قیمت آن را 80هزار تومان تعیین کنم اما قیمت روزش 40هزار تومان باشد.
خب شما شاید این کار را نکنید اما ممکن است افرادی این کار را بکنند. یعنی راه برای سوءاستفاده بسته نیست.
بله امکانش هست.
اصطلاحات زیادی در حـوزه مجموعــهداری اسکناس وجود دارد. مثلا جفت، ارور، استوکر، شسته- پرس و غیره در موردشان توضیح میدهید؟
جفت یعنی اینکه شماره سریال دو اسکناس متوالی باشد. یعنی یکی باشد 45 و دیگری 46. ارور به خطاهای چاپی گفته میشود. استوکر در واقع به محتکران یک جنس یا کالا گفته میشود. اصطلاح شسته-پرس در حوزه مجموعهداری اسکناس مطرح است که مربوط به اسکناسهای دوره قاجار و پهلوی اول یا اسکناسهای دوره شاهی است.
در واقع اسکناسهای این دورهها را به دلیل کهنگی و آسیبدیدگی تعمیر و پرس میکنند و به اصطلاح به آنها شسته-پرس میگویند. این اسکناسها بسیار کمیاب هستند، بنابراین هر آنچه هم که هست آسیبدیده است و نیاز به تعمیر دارند.
پس کسی که ناوارد است اصلا نباید سراغ اسکناسهای دورههای شاهی برود.
دقیقا، چون این اسکناسها اگر شسته شوند تقریبا نو و تمیز میشوند. البته تنها یک کارشناس کارکشته میتواند شسته بودن اسکناس را تشخیص دهد. یکی از راههای تشخیص پرس بودن اسکناسها این است که با دست کشیدن روی اسکناس از عاجدار بودن آن مطمئن شوند. عاج همان زبری نوشتههای روی اسکناس است. برای تشخیص اسکناس شسته هم باید آن را بو کرد چون بویی شبیه به مایع سفید کننده دارد.
مجموعهداری در زندگی شخصی شما چه تاثیری داشته است؟
از سال 1352 یعنی از سن 13سالگی جمعآوری تمبر را آغاز کردم. در حال حاضر هم که 54 سال سن دارم، یعنی حدود 41 سال است که در این راه حرکت میکنم.
تنها دلیلی که باعث شد هنوز سرحال باشم، این کار است. همین را خدمت شما عرض کنم که در حال حاضر 99درصد از دوستانم در بهشت زهرا هستند. بقیه هم یا معتاد شدند یا به نوعی زندگیشان خراب شده است. اما این کار، من را زنده نگه داشته است. به لحاظ روحی مرا ساپورت میکند. اگر این چیزها را از من بگیرند، میمیرم.
بهعنوان سخن پایانی از آینده این حوزه چه پیشبینیای دارید؟
این حوزه باید فراگیر شود. باید به مرحلهای برسیم که هر ایرانی یک مجموعهدار باشد. باید کاری کنیم که جوانان به این سمت بیایند. این کار به خودی خود نوعی سرگرمی است و مانعی برای انحراف جوانان است. باید زمینههایی برای حضور جوانان در این حوزه ایجاد شود.
خاطره
پدر بیسواد، مادر خانهدار و خواهر اول ابتدایی. در سالهای 1351 پدرم دو ریال پول توجیبی به من میداد که آن را پسانداز میکردم و هر روز به دکه روزنامهفروشی میرفتم تا از تاریخ چاپ تمبرهای جدید مطلع شوم.
چون هر گاه قرار بود که تمبر جدیدی چاپ شود، در صفحه سرمقاله بعضی از روزنامهها این خبر درج میشد. یعنی مثلا مینوشتند که فردا به مناسبت خاصی تمبر پستخانه منتشر میشود. من با خواندن چنین خبری فردای آن روز عطای مدرسه را به لقایش میبخشیدم و خود را به پستخانه واقع در میدان توپخانه سابق میرساندم و تمبر را تهیه میکردم.
پس از بازگشت به خانه از ترس غرولندهای پدرم تمبرها را زیر فرش پنهان میکردم. البته از آنجایی که همیشه حادثههای وحشتناکی ممکن است رخ دهد، من و تمبرهایم هم از این مقوله مستثنا نبودیم.
مادرم پودر ساس زیر فرشها میریخت و ریشه فرش روی صورت نازنین تمبرهایم نقش میبست. یا وای از آن روزی که خواهرم تمبرهایم را پیدا میکرد. چون به جای عکس برگردان از آنها استفاده میکرد. من با مقاومت در برابر غرولندهای پدرم، پودر ساس مادرم، ریشه فرشها و آب دهان خواهرم، به اینجا رسیدم.