در هر سیستمی وقتی شما شناختهشده نباشی هر طرح جذاب و وسوسهانگیزی با احتیاط بیشتر بررسی خواهد شد. تصویب محتاطانه و بررسی زیاد یک طرح در این شرایط کاملا طبیعی است، اما کار غیرممکن وجود ندارد. موضوع ورود به تلویزیون از منظر کسبوکار کمی متفاوت است. کسی که در حوزه مهندسی تحصیل کرده است تقریبا باید منتظر بماند تا کسی یا کارخانهای فراخوان استخدام بدهد تا به آنجا مراجعه کند و در فرآیند استخدام قرار گیرد، اما در تلویزیون هیچگاه فراخوانی داده نمیشود چون فرآیند جذب و تولید باید در محیط تلویزیون شکل بگیرد.
فعالیت در رشتههای هنری چه در تلویزیون و چه در سینما خیلی مبتنی بر تحصیلات نیست. برنامهساز صرفا به واسطه تحصیلات نمیتواند در تلویزیون فعالیت کند. برای ساختن این برنامه باید تحصیلات، تجربه و نگاه هنرمندانه تلفیق شود تا نتیجه موردنظر حاصل شود.در برنامهای مثل رادیو 7 ماهانه حدود 60 نفر با ما همکاری میکنند و دستمزد میگیرند. این آمار به جز مهمانانی است که به آنها هدایایی داده شده یا با آنها صحبت مالی برای تولید بخشی از محتوا انجام میشود.
از 60 نفری که با ما همکاری میکنند عدهای همکاری مستقیم دارند، مانند تصویربرداران، نورپردازان، تدوینگران، مجریها و غیره. عدهای نیز همکاری غیرمستقیم یا از راه دور دارند. بعضیها که به طور تماموقت در خدمت گروه هستند طبیعتا حقوق نسبتا خوبی دریافت میکنند. حقوقی که تا حدی زندگی را تأمین میکند، اما نمیتوان گفت حقوق کافی است. برخی هم که وقت کمتری میگذارند به دلیل اینکه وقت مرده خودشان را در اختیار گروه میگذارند، حقوق کافی دریافت نمیکنند.
البته این نوع نگاه که بخواهیم برنامهسازی سودآور باشد و بتوانیم به عنوان یک کسبوکار به آن نگاه کنیم ممکن است برای من به عنوان برنامهساز گمراهکننده باشد. پول درآوردن هدف اصلی نیست. وقتی فکر میکنم میتوانم با ساخت برنامه رادیو7 چیزهای دیگری به غیر از پول به دست آورم، حال بهتری دارم.نمیتوان لبخند و دست تکان دادن یک نفر در خیابان یا خوشحالی یک بیننده از تماشای برنامه را از لحاظ اقتصادی توجیه کرد.
روی همین اصل باید نوع نگاه را بررسی کرد. اگر نگاه مالی مطرح باشد، میشود مثل دیگر برنامههای تلویزیون که برای کسب درآمد وارد هر نوع ارتباطی میشوند و همینها باعث میشود سطح برنامه پایین بیاید و عمر آن کوتاه شود. اگر نگاه اقتصادی در اولویت ساخت یک برنامه باشد، اول مردم و پس از آن سیستم متوجه این رابطه خلاف میشوند. متأسفانه در تلویزیون به یک نکته بدیهی توجه نمیشود. آنچه به شبکههای تلویزیونی هویت میبخشد سریال نیست، هویت یک شبکه به برنامه آن است.
در تلویزیون بیشتر بودجه صرف ساختن سریال میشود و در آخر اگر چیزی مانده باشد صرف برنامهسازی میشود. به همین دلیل سطح برنامهها پایین میآید و تهیهکننده مجبور میشود به جای تمرکز روی بحث هنری برنامه به دنبال کار اقتصادی و پرداخت حقوق عوامل باشد. به این نکته گاهی توجه نمیشود. این عدم توجه به سیاستهای کلان مربوط نیست، اما وقتی کار به مدیران میانی میرسد، این بیتوجهی دوباره رخ میدهد.
کارگردان