در محیط رقابتی امروز تنها داشتن اطلاعات صحیح دیگر کافی نیست...
در دنیایی که همه چیز به سرعت در حال تغییر است و تغییرات مداوم تکنولوژی قوانین بازی را روزبهروز تغییر میدهد و یک حرکت اشتباه در کسبوکار میتواند زمینه فروپاشی شرکت را فراهم سازد، مدیران در جستوجوی راههای جدیدی برای تصمیمگیری هستند. بسیاری از مدیران اعتقاد دارند که کلید این کار اطلاعات است. آنها تصور میکنند اگر اطلاعات کافی در دست داشته باشند، تصمیم درست را خواهند گرفت. غافل از اینکه اطلاعات فقط نقطه شروع فرآیند تصمیمگیری است و نه نقطه پایان آن. باوجود اینکه کیفیت اطلاعات مهم است، اما آنچه که با این اطلاعات انجام میدهید و اینکه چگونه آنها را تحلیل و استفاده میکنید بسیار مهمتر است. تبدیل اطلاعات و دادههای خام به هوشمندی عملی یک ابزار بسیار مهم مدیریتی برای رهبران پیشرو در کسبوکارهاست.
هوشمندی رقابتی چیست؟
به فرآیندی که از آن برای تبدیل اطلاعات به هوشمندی استفاده میکنند هوشمندی رقابتی گفته میشود. هوشمندی رقابتی یک برنامه سیستماتیک برای جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات مربوط به رقبا و روندهای کلی کسبوکار برای پیشبرد اهداف شرکتتان است و اساسا به معنی دانستن و درک آن چیزی است که در دنیای خارج از کسبوکار در حال رخ دادن است بهطوریکه بتوانید تا جایی که ممکن است قابلیت رقابت داشته باشید. یعنی هرچه بیشتر و هرچه زودتر بتوانید از صنعتی که در آن کار میکنید، رقبا یا حتی قوانین کشور و منطقه مربوط به خود خبر داشته باشید. بهطور خلاصه هوشمندی رقابتی شما را در پیشبینی و رویارویی با چالشهای پیشرو توانمند میسازد و مثل این میماند که کسی تکالیف خود را با استفاده از چندین منبع و انتخاب چندین دیدگاه انجام دهد. هوشمندی رقابتی به این سوالات پاسخ میدهد که «چطور خواهد شد؟» و «چه کار باید کرد؟» یا به شرکت راجعبه محیط اطرافش هشدار میدهد. هوشمندی رقابتی هم یک اقدام تهاجمی است (چه کار میتوانیم بکنیم؟) و هم یک اقدام دفاعی (چه کار باید بکنیم؟). کار اولیه هوشمندی رقابتی کمک به مدیرعامل است که بتواند واقعیت را ببیند، از اینکه آیا سازمانش همچنان قابلیت رقابت دارد خبر داشته باشد، همچنین چشمانداز شرکت خود را بیازماید. اصطلاح دیگری که برای هوشمندی میتوان بهکار برد آگاهی است.
داشتن اطلاعات را با هوشمندی رقابتی اشتباه نگیرید
اساس هوشمندی رقابتی دانستن تفاوتی است که میان اطلاعات و هوشمندی وجود دارد. وقتیکه مدیران بیان میکنند برای اقدام به تصمیمگیری، اطلاعات و گزارشهای بسیار زیادی برای بررسی در دست دارند، این اشتباه را مرتکب میشوند که اطلاعات را با هوشمندی اشتباه میگیرند. در واقع میتوان گفت اطلاعات بسیار زیادی دارند ولی هوشمندی کافی ندارند. درک این تفاوت به آنها کمک میکند تا وارد مسیر درست شوند و تصمیمات کارآمد بگیرند.
تفاوت ایندو در این است که اطلاعات واقعیتها هستند. یعنی اطلاعات؛ اعداد، آمار و دادههای پراکندهای از افراد، شرکتها و اقدامات آنهاست که بهنظر میرسد قابل ملاحظه باشند. اغلب به نظر میرسد که اطلاعات بهتنهایی چیزی به شما میگویند اما در واقع این چنین نیست. شما نمیتوانید تصمیمات خوبی تنها براساس اطلاعات بگیرید صرفنظر از اینکه این اطلاعات چقدر صحیح و جامع باشند، اما هوشمندی رقابتی مجموعهای از بخشهایی از اطلاعات است که پالایش، خلاصه و تجزیهوتحلیل شده و تبدیل به چیزی شدهاند که میتوان براساس آنها اقدام کرد. هوشمندی و نه اطلاعات، آن چیزی است که مدیران برای تصمیمگیری به آن نیاز دارند. اگر همه اطلاعات یکسانی درباره یک موضوع داشته باشند چه کسی بر رقبای خود برتری خواهد داشت؟ تنها داشتن اطلاعات خام دیگر برتری نخواهد بود. آنچه که به یک مدیر بر سایرین مزیت رقابتی میدهد تحلیل او از قیمتها، حرکات و سایر عوامل است. اینکه او چگونه اطلاعات را به هوشمندی قابل استفاده تبدیل میکند چیزی است که مدیر موفق را از کسی که شکست میخورد جدا میسازد. شرکتی که میداند چگونه اطلاعات را به هوشمندی تبدیل کند موفق خواهد بود و به راحتی شکست نخواهد خورد.
هوشمندی رقابتی به شرکتها چه کمکی میتواند بکند؟
ایجاد یک سیستم هوشمندی رقابتی تمامعیار نه هزینهبر است و نه مخل امور و به روشهایی باعث موفقیت شرکت میشود که نمیتوانید تصور کنید. اما پیش از پاسخ به این سوال که این سیستم چه کمکی میتواند برای شرکت داشته باشد، ذکر دو نکته مهم است؛ ابتدا اینکه هوشمندی رقابتی یک عملکرد نیست بلکه یک فرآیند است. بنابراین باید در تمام جنبههای کسبوکار شما بهعنوان یک فعالیت پیوسته و بدون وقفه که در هیچیک از حوزهها، بخشها یا واحدها نادیده گرفته نمیشود، حضور داشته باشد. دیگر اینکه هرچند کار اصلی هوشمندی رقابتی کمک به تصمیمگیری مدیران است اما داشتن یک سیستم هوشمندی رقابتی رسمی مناسب میتواند به شرکت شما کمک کند که مباحث و مسائل مختلفی را مورد ملاحظه قرار دهید. یک برنامه هوشمندی رقابتی قادر به انجام امور زیر است:
تغییرات را در بازار پیشبینی میکند
شرکتهایی که امور مربوط به هوشمندی رقابتی را در ردیابی تغییرات بازار بهکار میگیرند به ندرت با حوادثی که روی کسبوکارشان اثر میگذارد غافلگیر میشوند. اما توجه نکردن به این موضوع میتواند برای شرکتها به قیمت بالایی تمام شود.
اقدامات رقبا را پیشبینی میکند
اگر شرکتها سیستم هشدار سریع نسبت به حرکات و اقدامات رقبا داشته باشند نمیتوانند به موقع پی ببرند که رقیبشان چه اقدامی انجام داده است و زمانی متوجه میشوند که دیگر برای بازگرداندن مشتریانشان که به سمت شرکت رقیب که خدمات و محصولات بهتری را ارائه میدهد رفتهاند، خیلی دیر شده است.
رقبای جدید یا احتمالی را شناسایی میکند
شرکت چند ملیتی ارتباطات از راه دور AT&T در امریکا یکی از پیشرفتهترین سیستمهای هوشمندی رقابتی در دنیا را دارد که بهصورت یک بانک اطلاعاتی از متخصصان درون شرکت است. کار بخشی از این سرویس دیدهبانی شرکتهایی است که کارمندانشان بیشترین علاقه را به AT&T نشان میدهند. این سرویس باعث پیبردن سریع به ظهور رقبا میشود. بهعنوان مثال، سیستم هوشمندی رقابتی AT&T توانست در یکی از اقدامات خود متوجه ظهور یکی از شرکتهایی شود که قصد شروع به رقابت با این شرکت را داشت و ماهها پیش از اینکه مجله والاستریت در این باره مطلبی بنویسد درباره آن هشدار داده بود.
از موفقیتها و شکستهای دیگران درس میگیرد
موســــس شــــرکت فروشـــگاه های وال مارت Wal-Mart در یادگرفتن از اشتباهات و موفقیتهای رقبا بسیار باهوش بود. او دریافت که مشتریان از شرکت بزرگ خردهفروشی سییرز (Sears) به دلیل ضعف در سیستم توزیع آن ناراضی هستند و به این ترتیب توانست با درس گرفتن از این نقص یک سیستم پیشرفته توزیع را ایجاد کند که مشتریانش را مانند مشتریان شرکت سییرز با اتمام کالاها ناامید نکند و به این وسیله توانست گوی سبقت را برای مدتی از شرکت سییرز برباید.
ذهن شما را باز میکند
هوشمندی رقابتی به شما کمک میکند تا به فعالیتهای شرکت با ذهنی باز نگاه کنید. بسیاری از شرکتها، بهخصوص شرکتهای بزرگ تنها به درون شرکت میاندیشند. این روش دیگر کهنه و قدیمی شده است. هوشمندی رقابتی شما را با ایدهها و مفاهیم جدید روبهرو میکند و باعث میشود بر بیرون شرکت بیشتر تمرکز کنید.
آخرین ابزار مدیریتی را در اختیار شما قرار میدهد
برخی شرکتها در بهکار گرفتن و حفظ ابزارهای ارزشمند مشکل دارند. یکی از دلایل آن فقدان اطلاعات است. در یک بررسی که روی مدیرانی که سعی کردند سیستم TQM را در شرکتشان بهکار بگیرند انجام شد، اغلب آنها بیان کردند فقدان اطلاعات باعث شد تلاششان برای انجام چنین کاری با شکست مواجه شود. شکایات آنها بیشتر متوجه موضوعی بود که اصطلاحا به آن «گلوگاههای اطلاعاتی درون سازمانی» میگویند. این مدیران بیان کردند که آنها نمیتوانستند اطلاعات درونی شرکت را که به آن نیاز داشتند بهدرستی بهدست آورند چراکه نمیدانستند این اطلاعات را از کجا باید بیابند. یا زمانی که بالاخره چیزی را که به آن نیاز داشتند درون سازمانشان راهاندازی کردند اطلاعاتشان به موقع و مناسب نبود. بهطور خلاصه میتوان گفت شرکت آنها سعی داشت سیستم TQM را بدون داشتن زیرساخت هوشمندانه، یعنی بدون یک سیستم هوشمندی رقابتی، بهکار بگیرد و در این کار موفق نبود.