عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا (س) و 33سال سابقه تدریس دارد. تدریس طراحی لباس و الگوسازی، برنامهریزی دروس كارشناسی و كارشناسی ارشد كه حدود 26 برنامهاش به تصویب وزارت علوم رسیده تنها گوشهای از فعالیتهای اوست.
صحبت از صدیقه پاکبین است؛ پژوهشگر و دبیر انجمن طراحان لباس و پارچه ایران که در صبحی بهاری میزبان «فرصت امروز» بود تا از هنر طراحی لباس و پارچه، فرصتهای اشتغالزایی این حوزه و طراحی به مثابه یک هنر و اشائهدهنده فرهنگی ایرانی سخن بگوید. هر چند درد چشم امانش را بریده بود اما با آرامش و طمانینه حرفهایش را زد.
از انجمن گفت که حالا به قطبی برای علاقهمندان طراحی تبدیل شده و به نوعی مکمل دروس دانشگاهی به شمار میرود و از مراوداتی گفت که با بخش تولید دارند تا دانشجویان در کنار خطوط تولید حضور داشته باشند. این پیشکسوت طراحی لباس و پارچه همچنین از طراحی بهعنوان منبع درآمد و دستمزدهایی که یک طراح میتواند دریافت کند و دورههای آموزشی که باید ببیند، سخن گفته است.
بهعنوان چهرهای دانشگاهی، دبیر یک انجیاو هم هستید؛ وجود چنین مرکزی را چقدر مهم میدانید و اساسا انجمن چه نقشی در طراحی ایران بازی میکند؟
با توجه به گلایههایی كه بسیاری از طراحان لباس از مشكلاتشان داشتند، تصمیم گرفتیم انجمن طراحان لباس و پارچه را راهاندازی كنیم و چون اعتقاد داشتیم كه طراحان باید در ایران صاحب جایگاه شوند این كار را ادامه دادیم. 83 انجمن راهاندازی شد تا همچون ویترینی برای چهره شدن طراحان جهت معرفی به بخش صنعت پوشاک ایران عمل کند.
در آن دوره زمانی نداشتن مكان مهمترین مشكلمان بود. اما با اجاره کردن یک دفتر کار را آغاز کرده و برای پرداخت اجاره بها كلاسهای آموزشی مانند طراحی پارچه، طراحی لباس، مولاژ، الگوسازی و سیاست تولید را زیر نظر اساتید مجرب برگزار کردیم و چون گامهایمان را علمی و اصولی برمیداشتیم و اساتید مجرب را برای آموزش انتخاب میکردیم، كلاسهای آموزشی در سطح ایران مطرح شدند.
بهطوری كه از وزارت كار نیز به اینجا مراجعه میكنند و سرتیفیكیت خود را دریافت میكنند، چون این مركز همچون مكمل دروس دانشگاهی عمل میكند. جالب است بگویم که اكثر افراد آموزشدیده در این مركز، برای خود بازار كاری ایجاد كردهاند، چه به صورت راهاندازی مزون شخصی و چه به صورت احداث کارگاه تولیدی و حتی جذب بازارهای جهانی. چون در سایر كشورها این انجمنها هستند که در رأس همه دانشگاهها قرار دارند و گواهی انجمن ما هم در هر كشوری پذیرفته میشود.
طراحی ایران چه نقاط قوتی دارد؟
ما در مولاژ واقعا قوی هستیم ولی نکات فنی ریزی وجود دارد که از اساتید طراح فرانسوی و ایتالیایی دعوت میکنیم تا آنها را به دانشجویان آموزش دهند.
اشاره کردید به استفاده از اساتید فرانسوی و ایتالیایی که انجمن برای تدریس طراحی از آنها دعوت میکند؛ این اساتید المانهای سنتی ایرانی را دارای این قابلیت میدانند که در سطح مد و پوشاک جهان مطرح شوند؟
بله. همین الان هم از المانهای ایرانی در سطح جهان استفاده میشود، مثلا برند هرمس از طرح قالی هریس برای طراحی پوشاکش استفاده کرده یا از سوزندوزی و حتی در برشهایی که در بعضی از لباسهای سنتی ایران وجود دارد، استفاده میکنند. در واقع آنها خوب میدانند چه موقع و در چه زمانی از طرح پارچههای ما استفاده کنند آن هم برای ارائه یک طرح در سطح جهان.
این مسئله به راحتی انجام میشود. آیا نباید حق انحصاری برای خودمان ایجاد کنیم، یعنی هر کشور دیگری به راحتی اجازه میدهد که برندهای خارجی از طرحهای سنتیاش استفاده کنند بدون اینکه آوردهای برای خودش داشته باشد؟
مسلما باید چنین حقی برای خودمان ایجاد کنیم، اما در ایران هم هیچ برنامهای برای استفاده از این ظرفیتها نداریم. در واقع وقتی میبینیم طراحی از سنتهای ما استفاده میکند فقط خوشحال میشویم؛ در صورتی که ما باید بگوییم که شما آمدی از این نقش استفاده کردی و این طراحیها را انجام دادهای اما آوردهاش برای ما چیست و چه چیزی نصیب ایران میشود؟!
برای رسیدن به چنین حقی باید برنامهریزی انجام شود و طرحهایمان را ثبت ملی کنیم. در این صورت هر کسی برای الگوبرداری، باید اجازه بگیرد تا آوردهای نصیب ایران شود. اتفاقا یکی از پیشنهادهای انجمن ثبت المانهایی ایرانی است. مثلا در مورد سوزندوزیها که حرف اول را در دنیا میزند.
بهعنوان یک طراح لباس آیا پیشنهادی برای بهتر شدن رنگ یا طرح در سطح جامعه در کارنامه خود دارید؟
یکی از دغدغههای من همیشه این بوده که با رعایت عرف حاکم بر جامعه، مردمی شاد داشته باشیم و به شخصه نقش طراحی و رنگ را در این زمینه بسیار مهم میدانم. به همین دلیل هم سال 66 یا 69 بود که طرحی برای پوشاک مدارس به آموزش و پرورش ارائه کردم. آن زمان رنگ پوشاک مدارس همه تیره بود اما من رنگهای زیتونی، یشمی و استفاده از پارچههای چهارخانه را ارائه کردم.
در سال 81 نیز لباس دبیرستانیها را طراحی كردم و امروز رنگهای شاد در لباس مدارس جا افتاده است. برای ارگانهای دولتی، نظامی و بخشخصوصی مانند لباس فرم هواپیماییها و لباس فارغالتحصیلی دانشگاهها هم طراحی كردهام. حتی همكاریهایی نیز با صدا و سیما و سینما داشتهام. در مقاطعی نیز لباس تیمهای ملی را برای حضور در مجامع بینالمللی مانند مسابقات آسیایی و حتی المپیک طراحی كردهام.
طراحی منحصربه فرد یا طرحی که ایرانی باشد در پوشاک مورد استفاده در جامعه دیده نمیشود و عمده پوشاک الگوبرداری از پوشاک وارداتی است؛ شما بهعنوان یک طراح دلیل این امر را چه میدانید؟
برای اینکه یک تولیدکننده به طرحی مشخص با عناصر فرهنگی جامعه خودش دست یابد نهتنها باید الگوی صحیح طراحی داشته باشد بلکه باید سایزبندی مناسب با تیپ بدنی ایرانیها را هم داشته باشند. رسیدن به چنین داشتههایی مستلزم صرف هزینه برای پژوهشهایی در این مورد است که تاکنون یا انجام نشده یا کمتر انجام شده است. به این کمبودها باید مشکلات مربوط به دوخت را هم اضافه کرد. درحالیکه هماهنگی بین طراح، خیاط و تولیدكننده بسیار مهم است؛ باید سایزها، سلیقهها، نیازها و گرایشهای ایرانی شناخته شود تا تولیدكننده بتواند هدفمند به تولید بپردازد.
شما در مورد رسیدن به سایز و سلیقه ایرانی کار عملی انجام دادهاید؟
من تحقیقات مهمی روی سایز بدنی زنان ایرانی انجام دادهام و از 34 تا 56 را به دست آوردهام كه در سازمان استاندارد ثبت شده است. اما تحقیقات بیشتری نیاز است تا كمبودها برطرف شود. چون برگرداندن سلیقه ایرانیان به سمت سنتهای ایرانی كار سختی نیست. آنچه موجب استقبال از یك برند در سطح جهان میشود كیفیت دوخت، جنس مرغوب پارچه، سایز و طراحی مناسب است. اگر حركتهای زیباییشناسی روی لباسها با دقت انجام شود، امكان اینكه یك ایرانی به دنبال مدلهای غیرایرانی برود، به صفر میرسد.
بنابراین شاید یك روزه نشود ذائقهها را تغییر داد اما آرام آرام و با گامهای علمی و كارشناسی، این كار شدنی است. باید ذهنیتها برای پذیرش برندهای ایرانی آماده شود تا سلیقهها با تبلیغات مناسب و كار و كیفیت خوب تغییر ذائقه بدهد.
در واقع رجوع به طرحهای سنتی و اصیل ایرانی است كه در تلفیق با المانهای امروزی و تولید انبوه، میتواند تحولی بنیادین در صنعت پوشاك ایران ایجاد كند كه مورد علاقه مشتریان باشد. همین کار را خارج از ایران انجام دادهاند و برندهای خارجی نخستین گام را در زمینه الگوسازی برداشتهاند و با تبلیغات خوب برندهای خود را جا انداختهاند.
با توجه به حرفهای شما، یک طراح میتواند نقش مهمی در صنعت پوشاک ایفا کند؛ چگونه میتوان یک طراح خوب شد؟
اعتبار یك طراح به ایدهها، خلاقیت و كیفیت طرحی است كه ارائه میكند. یك طراح باید دائما مد و مدلهای موجود در بازار را رصد كند. روزآمد كردن دانش در این زمینه بسیار مهم است. همچنین یک طراح باید مهارت تجاریسازی ایدههایش را داشته باشد و از مفاهیم بازاریابی و فروش آگاهی داشته باشد تا بتواند ارتباط خوبی با تولیدکنندگان برقرار کند.
همچنین یک طراح باید از پارچه، مواداولیه، رنگها، الگوسازی، سایزبندی اندام افراد مختلف جهت شاخص کردن طرح خود آگاهی داشته باشد. طراح باید در خط تولید كارخانجات حضور داشته باشد و روند كار را ببیند. در كشورهای دیگر، طراح از همان دوره دانشجویی در مراحل تولید كارخانجات حضور دارد و باید كارخانهای را جذب كرده باشد و طرحش به مرحله تولید رسیده باشد، حتی تولید خیلی محدود. مشكل ما این است كه در ایران طراح در خط تولید حضور ندارد.
حتی كارخانجاتی كه از طراح استفاده میكنند، همیشه قسمتهایی از طرح اروپایی را وارد طرح میكنند و به كلی طرح اولیه طراح را از بین میبرند كه سرخوردگی و گوشهگیری طراح را به دنبال دارد. من از تولیدكنندگان خواستهام ریسكپذیری داشته باشند حتی برای یك بار. طراح زمانی میتواند اعتمادها را جلب كند كه به او میدان داده شود. در كشورهای صنعتی طراحان لباس به علت نفوذ بسیاری بالایی كه در اقشار مختلف جامعه دارند، در مقاصد مختلف اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی تاثیرگذار هستند و گاه میتوانند تعیینكننده نظرگاهها و عقاید باشند. یعنی شغل طراحی تا این حد میتواند مهم باشد.
تنها راه آموزش طراحی حضور در کلاسهای دانشگاهی است؟
با اینکه طراحی در دانشگاهها در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد تدریس میشود اما میتوان از کلاسهای آموزشی بیرون از دانشگاه هم استفاده کرد و در چنین دورههایی حدودا دو سال تا دوسال و نیم طول میکشد که یک طراح همه مراحل طراحی لباس را بهطور کامل آموزش ببیند و مراحلی چون طراحی، مولاژ، الگوسازی و دوخت را کامل یاد بگیرد. هزینه کل دورهها بین 3 تا 4میلیون تومان است.
مراکز فنی و حرفهای و آموزشگاههای آزاد موجود در سطح شهر، محل یادگیری این مهارتها هستند البته دانشجو باید با دقت هر چه تمامتر محل آموزشش را انتخاب کند. فردی که چنین آموزشهایی میبیند و یادگیری بالایی دارد، (براساس اطلاعاتی که دانشجویانم در اختیار من قرار دادهاند) میتواند در خطوط تولید کارخانهها به کار مشغول شود و معمولا بسته به اینکه به صورت تماموقت یا نیمهوقت کار کند، بین یک میلیون و 200هزار تومان تا 3میلیون تومان دستمزد میگیرد.
به غیر از حضور در خطوط تولید، چه دستمزدهایی در بازار طراحی ایران برای موارد خاص و سفارشهای شخصی و. . . پرداخت میشود؟
بسته به اینكه طراح آماتور باشد یا حرفهای و اینكه طرح برای تولید انبوه باشد یا برای مزون شخصی، دستمزدها متفاوت است. حتی دستمزد طراح برای لباسهای مختلف فرق میكند و معمولاً طراحان لباسهای مجلسی و لباس عروس بیشترین دستمزدها را میگیرند.
یك طراح حرفهای برای هر طرح 2 تا 3 میلیون تومان دستمزد میگیرد و دستمزد یك طراح آماتور برای هر طرح بین 50 تا 150هزار تومان است. اما بهطور معمول طراح حرفهای بیش از یك میلیون دستمزد میگیرد.
البته هستند طراحانی كه برای هر طرح خود بین 9 تا 10میلیون تومان نیز دریافت میكنند. در كشورهای دیگر به طرح خلاق كه كپی نباشد گاهی تا 100میلیون تومان هم میدهند ولی بعضی از تولیدكنندهها در ایران روی طراحی سرمایهگذاری نمیكنند و ترجیح میدهند از طرحهای كپی استفاده كنند.
طراحان دانشگاهی را در حدی میدانید که طرحشان به تولید انبوه برسد؟
همه دانشجویان را نه، اما بین دانشجویان همیشه افراد بهتری هستند که در کارشان نوآوری دارند و از طرحشان میتوان استفاده کرد مثلاً امسال در جشنواره فجر مسابقه طراحی لباس را برگزار کردیم؛ طرحها خیلی خوب بود، همان لحظه طراحی و پیاده شد و به نمایش درآمد و چون تولیدکنندگان هم آنجا حضور داشتند از طرحها برای تولید انبوه استقبال کردند. اما هنوز نمیدانم طرحی به تولید رسیده یا نه. پیگیرش هستم.
طی ماههای اخیر اخبار و عکسهایی از دانشگاه الزاهرا (س) در رسانهها منعکس شد که طراحیهای عجیب و غریبی را نشان میداد و واکنشهایی را هم در پی داشت؛ چنین طرحهایی قرار است به جامعه بیاید؟
این مدلها هیچگاه به بازار نمیآید. در واقع دانشجویان واحد درسی به نام خلاقیت دارند که این پوشاک را تهیه کرده بودند و تنها در سطح دانشگاه بوده و جای خاصی نبوده و بچههای دانشگاه هم با عرف جامعه آشنا هستند و این طراحیها تنها بهعنوان واحد درسی ارائه میشود. این طرحهای مفهومی دستمایه ایجاد برداشتهای جدید برای طرحهای متعارف و هماهنگ با عرف جامعه است و صرفاً کاری فکری برای گذراندن واحد درسی است. اما کسی شیطنت کرده و عکسها را منتشر کرده و کار غیراخلاقی انجام داده است.
به این اخبار باید به حضور مدلها و مانکنها در شبکههای اجتماعی در ماههای اخیر و حرفوحدیثهای فراوانی در این مورد اشاره کنم؛ چنین وضعیتی چه آسیبی به حوزه طراحی اصیل ایرانی میزند؟ چون مقوله مد و فشن و طراحی جدا از هم نیستند.
هستند افرادی که مسئولیتپذیر نیستند و با ایجاد چنین طرحها و مدلهایی هیاهویی منفی در جامعه ایجاد میکند. اما فرد حرفهای که آموزشدیده است، طی دروسی و طی دورههایی به او آموخته میشود که در چه جامعهای زندگی میکند و عرف جامعه را میشناسد، بنابراین از حضور در مسیرهای نادرست و خلاف گفتمان حاکم بر جامعه پرهیز میکند.
مثلاً عمده آموزشها به این افراد شناساندن ظرفیتهای پوشاک سنتی ایران برای طراحی مجدد و بهروزآوری است نه الگوبرداری صرف و چشمبسته از مدلهای غیرایرانی که با عرف جامعه ما در تضاد است. این اشکالات و آسیبهایی که اخیراً ایجاد شده به کل حوزه آسیب میزند و روی آینده کاری طراحان تحصیلکرده و آموزشدیده تأثیرگذار است.
چون این تفکر ایجاد میشود که همه طراحان چنین طرحها و چنین مسائلی را دنبال کنند. به نظر من با این افراد باید صحبت و به آنها آموزش داده شود که در چه ویترینی کارها و آثار خود را عرضه کنند. چون هر طراح باید ویترین و سبک کاری خودش را داشته باشد و سعی نکند مثلاً از فیگورهای غیرمتعارف برای مدلهای کاریاش استفاده کند.
برای شناساندن طرحهای ایرانی باید همگانیشان کرد و برای همگانی کردنشان باید از رسانههای جمعی استفاده شود اما مثلاً در رسانههای جمعی و برنامههای عمومی تقریباً اثری از سنتهایمان دیده نمیشود؛ از طرفی هنرمندان ما در جشنوارههای هنری مختلفی حضور دارند ولی اثری از فرهنگ ایرانی در پوشاک آنها نیست؛ این مسائل تا چه حد دغدغه انجمن است و چه راهکارهایی دارد؟
این مسائل دغدغههای فکری ما هم محسوب میشود. اینکه مثلاً مجریان تلویزیونی هم باید پوششی داشته باشند که فرهنگ ایرانی را نشان دهد. اما تنها چند مجری المانهایی چون سوزندوزی روی لباسشان کار شده است. در همین زمینه قرار است انجمن همایش پوشش هنرمندان در مجامع بینالمللی و داخلی و طراحی پوشش مجریان صدا و سیما را برگزار کند تا فرهنگ و هویت ایرانی را به جامعه خودمان و دیگر کشورها بشناسانیم.
چون وقتی کسی در مجامع بینالمللی حضور مییابد باید مجزا از دیگران باشد و پوشش عادی دیگران را بر تن نداشته باشد. میتوان از پوشاک اقوام ایرانی به شکلی مدرن و زیبا برای طراحی پوشاک مدرن استفاده کرد. این طراحی هم پوشاک بانوان و هم پوشاک آقایان را در برمیگیرد. حتی برنامههایی برای سفیران ایرانی در سایر کشورها داریم چون بهطور مشخص میتوانند از پوششی با عناصر ایرانی استفاده کنند که کاملاً نمادین باشد.
حتی سال 74 در دانشگاه الزهرا (س) پوششی را برای سفیران طراحی کردیم و به وزارت امورخارجه پیشنهاد دادیم که دو طرح هم در آن زمان منتشر شد. لباسی که میتوانست برای سفیران مناسب باشد اما از کلیت طرحی که ارائه کردیم تنها یقه بلندش که معروف به یقه دیپلمات است، استفاده شد. مثلاً در جشنواره کن امثال لباس کرم و سفید خانم ترانه علیدوستی کاملاً تقلیدی بود و یقه ایستاده این لباس بیشتر در اروپا کاربرد دارد، درحالیکه ما میخواهیم بر تن هنرمند ایرانی، لباس ایرانی باشد. چون سفیران کشورهای مختلف یا حتی نخستوزیر هند با پوشش سنتیاش به ایران یا سایر کشورهای جهان میرود چون میخواهد پیشینه فرهنگیاش را نشان دهد.
ممکن است افرادی بگویند هیچ اشکالی ندارد که هنرمند ایرانی از طرحی خارجی استفاده کند و حتماً نباید طرحی برگرفته از سنتهای ایرانی را بر تن داشته باشد؛ شما چه لزومی میبینید که حتماً پوششی برگرفته از طرحهای داخلی داشته باشند؟
ما باید از سنتهایمان استفاده کنیم چون داشتههای ما این سنتهاست؛ ما مرسدس بنز تولید نمیکنیم و داشتههایمان همین مقولههای فرهنگی است که میتواند حفظ شود. کما اینکه چینیها، کرهایها و هر کشوری که پیشینه فرهنگی قوی دارد، از عناصر سنتی خود در پوشش امروزیاش استفاده میکند بهویژه در میادین ورزشی و عرصههای هنری خارج از کشور. ما نمیگوییم لباس سنتی پوشیده شود بلکه باید از المانهای پوشش سنتی استفاده شود.
الان پوشاک هندی را همه جای دنیا میشناسند اما پوشاک سنتی ایران را نمیشناسند چون کسی از آن استفاده نکرده است. علاوهبر همه اینها، هنر و پیشینه فرهنگی زیبا و قوی میتواند به صورت نمادین گفتمان صلح و آشتی را مطرح کند و چهرهای مثبت و هنری از یک کشور و ملتش ارائه دهد.
برگردیم به نخستین سالهای فعالیت شما و اینکه نخستین دستمزدی که از طراحی دریافت کردید، چقدر بود؟
سال 52 که سال سوم کارشناسی بودم، بابت طراحی لباس تینیجر برای کارخانه تیسو، 500تومان دستمزد گرفتم. از این طرح 300دست دوخته شد و درصدی هم از فروش به من پرداخت شد که جمعا بالای هزار تومان دریافت کردم که برای آن زمان قابل توجه بود و مهمتر اینکه تولیدیها به کار دانشجویان توجه میکردند.
در سالهای بعد که در حال تدریس و پژوهش و تحقیق نیز بودم، دستمزدهای متفاوتی گرفتهام؛ مثلاً برای یک دست لباس با ارائه نمونه نهایی کار، بالای 17میلیون تومان دستمزد گرفتهام که از المانهای پوشاک سنتی ترکمن در آن استفاده کردم. دستمزد 5میلیون تومانی و حتی بالای 20میلیون تومان هم داشتهام که هم به صورت سفارش شخصی بوده و هم از طرف ارگانها و سازمانهای مختلف.
بهعنوان سوال پایانی بفرمایید که آینده طراحی را در ایران چگونه میبینید؟
من همیشه آینده را خوب میبینم. در حال حاضر بین 4 تا 5هزار نفر طراح در کشور داریم که اگر در کنار هم و براساس گروهی و با همکاری و همفکری کار کنند و حمایتهای لازم از ما بشود، میتوانیم تغییرات عمدهای در صنعت پوشاک ایجاد کنیم و اشتغالزایی بالایی را رقم بزنیم.
ارتباط با نویسنده: tkhajehgiri@gmail.com