برجام در آخرین مراحل اجرایی شدن است و بازار سهام در انتظار است تا نتایج اجرایی شدن برجام را بر اقتصاد کشور به نظاره بنشیند. این چشماندازی است که بازار سهام برای چند ماه باقی مانده از سال 94 پیشرو دارد؛ چشماندازی که میتواند بسیار متفاوت از آن چیزی باشد که بازار در دو سال گذشته شاهد بوده است. برگزاری جشنواره مطبوعات مجالی بود تا در جمع چند تن از نویسندگان «فرصت امروز» و کارشناسان به بررسی آخرین وضعیت بازار سهام و چالشهای پیشروی آن بپردازیم.متنی که در ادامه میآید حاصل میزگرد ما با حضور محمد رستمی، سیداحسان حسینی و پشوتن مشهورینژاد است.
ابتدا یک بررسی اجمالی از بحث تحریمها، نفت و پتروشیمیها داشته باشیم و سپس بپردازیم به اینکه با این زیربنا، بورس به چه سمتی حرکت میکند؟
حسینی: با توجه به اینکه نفت مهمترین پارامتری است که تاکنون بر اقتصاد داخلی کشور بسیار تاثیرگذار بوده است، اقتصاد مقاومتی و استقلال اقتصاد کشور به نوعی فعلا شعار دادن است و با توجه به اینکه بخش عمدهای از اقتصاد کشور وابسته به صادرات نفت است، کاهش قیمت نفت مشکلات پیوستهای را در اقتصاد ایجاد کرده است. ما چند مشکل بههم پیوسته داریم که اگر نفت یا فروش صادراتی محصولات کشور بهبود پیدا کند، چرخ اقتصاد کشور را به حرکت در میآورد.
آقای زنگنه اعلام کردند که صادرات نفت را میخواهند به یک میلیون بشکه برسانند. آیا این کار تأثیری بر درآمدهای نفتی خواهد داشت؟
حسینی: این عمل باید اتفاق بیفتد. به نظر من این امکانپذیر است ولی نه در کوتاهمدت. البته این ادعا وجود دارد که میتوانند این کار را انجام دهند ولی به نظر من این کار تا شش ماه و یک سال آینده بعید به نظر میرسد.ذکر چند نکته در مورد نفت ضروری است. یک مسئله که در مورد قیمت نفت اتفاق افتاد این بود که قیمت نفت بر اساس معاملات الکترونیکی و معاملات غیرواقعی شکل میگیرد ولی عمده علت تعیینکننده قیمت نفت معاملات الکترونیکی است.
چیزی که در حال حاضر اتفاق افتاده اینکه درمعاملات آتی نفت آمریکا پیشبینی کاهش نرخ وجود ندارد. یعنی در واقع فروش در معاملات آتی بسیار کم شده و به نظر میرسد این انتظار بهوجود آمده که در چند ماه آینده ممکن است قیمت نفت افزایش یابد اما از نظر عرضه و تقاضای نفت ما هنوز با مازاد عرضه مواجه هستیم بنابراین اگر بخواهیم انتظار یک جهش قیمت نفت را داشته باشیم این امکان وجود ندارد و اینکه انتظار کاهش هم داشته باشیم چندان معقول نیست.
مگر اینکه برخی مسائل منطقهای باعث شود که قیمت نفت جهش پیدا کند یا ورود ایران به بازار یا جنگهایی در خاورمیانه باعث کاهش قیمت نفت شود لذا چیزی که مشخص است این است که افزایش قیمت نفت تا مرز 65-60 دلار طی شش ماه آینده کمی بعید است.
نکته دیگر مسائل سیاسی و دستهای پشت پرده است. از آنجا که نفت یک کالای استراتژیک است، بنابراین آمریکا سعی کرد قیمت نفت را بالای 100 دلار حفظ کند تا سرمایهگذاری در بخش شل توسعه پیدا کند و بعد در بازه دو سهماهه به دلیل مسائل عربستان کاهش پیدا کرد در حالی که علت عمده کاهش قیمت نفت این بود که ما حدود یک سال در زمانی که قیمت نفت بالای 100 دلار بود مازاد عرضه داشتیم ولی نفت کاهش نمییافت.
بنابراین علاوه بر عرضه و تقاضا، بحثهای سیاسی و دستهای پشت پرده نیز در تعیین قیمت نفت مؤثر است.چیزی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم طلب پیمانکاران از دولت است. این موضوع یک پارامتر بسیار مؤثر در مطالبات معوق بانکها محسوب میشود و باعث شده پول در سیستم بانکی منجمد شده و چرخش نداشته باشد.
حال اگر نفت یا محصولی که ایران صادر میکند و نقدینگی را وارد کشور میکند برای دولت بهوجود آید که دولت بتواند طلب پیمانکاران را بپردازد و پیمانکاران نیز بدهی خود را به بانکها تسویه کنند، آنگاه نقدینگی بانکها افزایش مییابد و قادر به تسهیلات دهی خواهند بود و این چرخه تا حدی به حرکت در میآید.
دو عامل را میتوان بهعنوان مهمترین دلایل ایجاد رکود اقتصادی برشمرد. یکی کاهش نفت در شرایط فعلی و دوم اشتباهاتی که در گذشته انجام شده بهعنوان مثال وامهای زود بازده به برخی شرکتها یا اشخاص داده شده که الان بازپرداخت نمیشود یا به بنگاههایی وام داده شده که الان به دلیل شرایط اقتصادی قادر به باز پرداخت نیستند.
چگونه میتوان از این رکود خارج شد؟
حسینی: برنامهای که دولت مد نظر دارد این است که بدون چاپ پول و ایجاد تورم از طریق سرمایههای خارجی نقدینگی لازم را تأمین کند تا از رکود حاکم خارج شود. این برنامه زمانبر است زیرا تا تحریمها رفع، پولها آزاد و سرمایههای جدید وارد کشور شود قطعا نیاز به زمان دارد و ممکن است حتی یک سال هم به طول بینجامد.
آیا این امکان وجود دارد که بدون افزایش تورم از رکود خارج شویم؟
حسینی: باید دید برنامههای دولت برای شش ماه تا یک سال آینده چیست. اگر دولت بتواند سرمایههای خارجی را جذب کند و تولید نفت را حداقل 50 درصد بالاتر ببرد به نظر من خروج از رکود بدون ایجاد تورم امکانپذیر خواهد بود اما کار آسانی نیست.
رستمی: به نظر من قیمت نفت افزایش چندانی نخواهد داشت و در همین سطوح باقی میماند. در مورد بحث افزایش تولید هم کشور ما بستر افزایش تولید را دارد زیرا قبلا تولید بالایی داشتیم. نکته مهمتر این است که ما در حال حاضر نیز صادرکننده نفت هستیم منتهی هیچ پولی به دستمان نمیآید و در حال حاضر به ازای نفتی که به یک کشور میفروشیم، میتوانیم فقط از همان کشور کالا وارد کنیم و این یک معامله تهاتری است ولی پس از رفع تحریمها قرار است نسبت به پول نفت اختیار بیشتری داشته باشیم و میتوانیم از کشور مورد نظر خودمان کالا و تجهیزات تأمین کنیم.
میتوان گفت با رفع تحریمها تغییری در وضعیت اقتصادی کشور ایجاد خواهد شد؟
رستمی: قطعاً همین طور است. تغییرات محسوسی ایجاد خواهد شد ولی زمانبر است و شدید نیست و شاید شش ماه تا یک سال طول بکشد تا چرخ اقتصاد به حرکت درآید. زیرا در تمام صنایع از جمله مسکن، خودرو و بازار بورس، رکود محسوس است بنابراین خروج از رکود زمانبر خواهد بود. بسیاری از بنگاهها بابت فعالیتهایی که داشتند از دولت طلبکار هستند و بسیاری از پروژهها نیمه کاره مانده و اینکه بدون تورم از رکود خارج شویم به نظر من غیرممکن است. تورم الزاما بد نیست. در واقع ما دو نوع تورم داریم. یکی تورم کنترل شده و دیگری تورم افسار گسیخته. تورم کنترل شده باعث میشود درآمدها افزایش یابد و افزایش درآمد میتواند بخشی از تورم را هم پوشش دهد.
اینکه دولت میگوید ما قصد داریم هم رونق ایجاد کنیم و هم تورم را تک رقمی کنیم یک مانور تبلیغاتی است یا عملا امکانپذیر است؟
رستمی: برای اینکه تورم تک رقمی شود ما نیاز به یک پایه و اساس قوی اقتصادی داریم. من فکر میکنم ما فاقد این پایه قوی هستیم زیرا بحثهای بنیادی اقتصاد ما دچار مشکل است و این مشکلات یکی دو تا نیست.در مورد نرخ تورم تک رقمی باید توجه داشته باشیم، ما در حالی میگوییم نرخ تورم 15 درصد است که افت قیمت مسکن را لحاظ نکردهایم و اگر آن را لحاظ کنیم در حال حاضر نرخ تورم کشور تک رقمی است زیرا مسکن یک بازار پرحجم است و نقدینگی بسیار زیادی نیاز دارد در حالی که قدرت خرید وجود ندارد.
من بعید میدانم که هم بتوانیم وارد فاز رونق شویم و هم تورم تک رقمی داشته باشیم. به نظر من این امری محال است و این حرف بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. البته این را هم باید در نظر داشته باشیم که دولت در زمینه کنترل تورم موفق بوده منتها این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که صرف اینکه ما تورم را از X به Y رساندیم خوب و کافی است. همان طور که در اطراف خود میبینیم حتی در آمد یک خانواده معمولی هم بسیار پایین آمده است تا جایی که حتی روزمره بسیاری از افراد هم تهدید میشود و اینها اصلاً با هم همخوانی ندارند.
این یک مشکل است و نمیدانیم دولتمردان و تیم اقتصادی دولت چه راهکاری برای این موضوع دارند ولی در اخبار و در میان جامعه اینطور برداشت میشود که تیم اقتصادی دولت هماهنگی ندارد و این یک معضل است که جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. به عنوان مثال دو ماه است که درگیر بحث کاهش نرخ سود هستیم و مهم تر از آن ضمانت اجرایی این حرف هست.
در حالی که گفته میشود نرخ سود 20 درصد است اما عملا میبینیم بسیاری از بانکها و موسسات به سپردهگذاران خود نرخ سود 26 درصد میدهند. تا زمانی که کاهش نرخ سود عملی نشود ما نمیتوانیم آثار آن را در جامعه و اقتصاد ببینیم. این یک نکته منفی است که ضمانت اجرایی بابت چیزی که تصویب شده است وجود ندارد و این مسئله مشکل ساز خواهد شد.
چه گزارههایی بر بازار سرمایه ایران تأثیرگذار بوده است؟
مشهورینژاد: به نظر من مهمترین دلیلی که بازار بورس را منفی کرد و آسیب زد در درجه اول تحریمها، کاهش قیمت نفت و همچنین قیمت فلزات جهانی بود که متأسفانه با هم همزمان شدند. در حال حاضر به نظر میرسد قیمت جهانی فلزات به کف خودشان نزدیک میشوند. به عنوان مثال طلا از 1920دلار شروع به نزول کرد و الان تا نزدیک 1000کاهش یافته و به نظر میرسد که پایینتر نیاید. این تنها نمونهای از فلزات است و برای بقیه فلزات نیز میتواند این شرایط وجود داشته باشد.از طرفی آمارهایی که از اقتصاد آمریکا اعلام میشود، میتواند نشانه این باشد که همان طور که رکود از آمریکا شروع شد و به شرق رسید،
شاید رونق هم از آمریکا آغاز شود و به سایر کشورها برسد. به طور کلی اگر تمام این عوامل را کنار هم بگذاریم، فکر میکنم سال 95 سال خوبی برای بورس باشد و از طرفی نیز تحریمها برداشته خواهد شد که قطعاً تأثیرگذار خواهد بود؛ قیمت نفت نیز بیش از این نزول پیدا نمیکند. از این جهت میتوانیم شاهد رشد بازار باشیم و به نظر میرسد دوران سختی که برای اقتصاد و بازار بورس ما فراهم شده بود کمتر خواهد شد و سال آینده سال بهتری پیش رو داریم.
حسینی: در حال حاضر دولت با بحران بانکی مواجه است زیرا نظام بانکی مشکلات زیاد زیرساختی دارد و مشکلاتی نیز از گذشته در سیستم باقی مانده است که دولت میخواهد آنها را حل کند. به نظر من یک دودستگی وجود دارد.به عنوان مثال دولت میخواهد نرخ سود بانکی را کاهش دهد و در این شکی نیست ولی از طرفی دلایلی نیز وجود دارد که به نظر میرسد فعلاً نمیخواهد این کار اتفاق بیفتد. یکپنجم نقدینگی و پول کشور در موسسات غیرمجاز است که نرخ بهرههای بالاتری میدهند و باعث میشود سپردهگذاران پول خود را از حسابهای بانکهای دولتی برداشت کرده و در موسسات غیرمجاز سپردهگذاری کنند.
مشکل دوم بحث دلار است و این نقدینگی هر چقدر هم که باشد بههرحال از بانکها خارج میشود و میتواند کمک کند تا چرخ اقتصاد به حرکت درآید. زمانی که اعلام شد نرخ سود بانکی قرار است پایین بیاید، دلار افزایش پیدا کرده بود. به نظر میرسد دولت میخواهد به زمان لغو تحریمها نزدیکتر شود تا بتواند بازار ارز را کنترل کند.
کدام بخشهای بازار سرمایه از برجام سود میبرند و متاثر میشوند؟
حسینی: کل صنایع ایران میتواند از برجام بهره ببرد و در این شکی نیست ولی بعضی از صنایع پیشتازند و سریعتر تأثیر میپذیرند. اولین اتفاقی که برای بانکها رخ میدهد این است که میتوانند مبادلات ارزی داشته باشند و از آن سود خوبی شناسایی کنند. ولی اینکه در صورتهای مالی بانکها بتوانیم سود زیادی شناسایی کنیم اینگونه نخواهد بود و علت آن این است که سیستمهای حسابداری صورتهای مالی بانکها از شرکتهای تولیدی متفاوت است. در سیستم بانکی سه استاندارد وجود دارد؛ بازل 1، بازل 2 و بازل 3. بسیاری از بانکها در ایران سیستم بازل 1 را اجرا میکنند البته آن هم نه بهطور کامل.
این در حالی است که بانک مرکزی به دنبال این است که بانکها به سمت استانداردهای جهانی که بازل 3 است بروند. سیستم بازل 1 قدیمی است. اگر بانکهای ایرانی بخواهند بازل 3 را در شرایط حاضر اجرا کنند زیانده خواهند بود. زیرا اتفاقاتی در صورتهای مالی خواهد افتاد که زیانده خواهند شد و نمیتوانند سود شناسایی کنند. ولی در صورتی که استاندارد بازل 3 اجرایی شود، تأثیرات قابل توجه بانکها در بازار سرمایه بیشتر نمایان خواهد شد بنابراین وضعیت بانکها از نظر عملیاتی بهتر خواهد شد ولی در سودآوری بانکها تأثیر مثبتی نخواهد داشت و چه بسا ممکن است پایینتر هم بشود ولی از نظر اینکه بحث عملیاتی و تسهیلات دهی بهبود پیدا کند قطعا این اتفاق خواهد افتاد.
بهنظر من به دلیل امیدهایی که نسبت به آینده وجود دارد احتمال این است که طی دو سه سال آینده بازار سرمایه بتواند سود بانکها را بالا ببرد و یک P/E به بانکها بدهد ولی در کوتاهمدت این P/E اصلاح نمیشود و کاهش نمییابد. در واقع در صورتهای مالی قابل مشاهده نیست. صنعتی که به طور واقعی میتوانند از تحریم بهره ببرند صنعت خودرو است. این صنعت در بخش همکاری با شرکتهای خارجی با مشکلاتی رو به رو بوده است. زمانی که اوباما تحریم صنعت خودرو را امضا کرد ما سریعا با یک افت محسوس تولید خودرو مواجه شدیم.
از طرفی نیز بحث داخلی و رکود داخل هم بود و این منجر به این شد که تولید به یک سوم برسد. علاوه بر اینها صنعت خودرو با مسائل دیگری نیز رو به رو است و تقاضای داخلی کم شده و قدرت خرید کاهش یافته است.از آنجا که بحث توافق هستهای و تحریمها رو به بهبود است دولت سیاستهای انبساطی را انجام میدهد. به عنوان مثال وام 25 میلیونی خودرو که این گونه اقدامات در کل دنیا انجام میشود و مختص ایران نیست. عدهای بر این اعتراض دارند که چرا صنعت خودرو؟ و بعضاً گفته میشود احتمالا دولت وابستگیهای مالی دارد ولی اینطور نیست. به نظرمن مسکن هم برای دولت گزینه بدی نیست اما توان دولت اجازه این کار را نمیدهد.
رستمی: خودرو متأسفانه یک صنعت استراتژیک است و مشاغل زیادی در خودرو درگیرند. مانند قطعهسازها و خودروسازها که نیروی کار زیادی دارند. در صورتی که در بازار خودرو خروج از رکود اتفاق بیفتد بسیاری از هزینههای خودروسازان تأمین و پوشش داده خواهد شد.من نسبت به دو صنعت نظر مثبتی دارم، یکی خودرو و دیگری پیمانکاری. زیرا پیمانکاری به شدت از کمبود نقدینگی رنج میبرد. بعد از برجام بسیاری از شرکتهای پیمانکاری که در حال حاضر با مشکل نقدینگی مواجه هستند میتوانند با فاینانس مشکلاتشان را با هزینه مالی کمترحل کنند.
بنابراین اگر چه تأثیر مثبت برجام روی تمام صنایع خواهد بود لذا بحث زمانی هم بسیار مهم است و فکر میکنم بر صنایع خودرو و پیمانکاری سریعتر اثرگذار خواهد بود.بانکها به دلیل مشکلات ساختاری زیادی که دارند شاید دیرتر تأثیرات را نشان دهند. علاوه بر این اگر بحث نرخ خوراک پتروشیمی هم مشخص شود بر این صنعت نیز تأثیر زیادی خواهد داشت.
در خصوص نرخ خوراک پتروشیمیها، دولت زمانی این تخفیفها را میدهد که درآمد بالایی داشته باشه.متأسفانه قیمت کاهش یافته و دولت پولی ندارد پس نباید انتظار داشته باشیم تخفیف هم بدهد. من فکر میکنم اگر کاهش نرخ سود بانکی در حد قابل توجهی باشد به عنوان مثال 4 یا 5 درصد، وضعیت بازار بورس بسیار خوب خواهد شد.
رستمی: زمانی که دولت میخواهد از فاز رکود خارج شود باید یکسری پیشبینیها و سیگنالها را در بازارهای هدف انجام دهد. بازارهای ما بازار مسکن، دلار، سکه و بورس است. دولت نمیخواهد در حال حاضر قیمت دلار تحریک شود. از طرفی نیز بازار مسکن حجم نقدینگی بالایی نیاز دارد و رونق آن باید زمانی باشد که قدرت خرید هم تقویت شده باشد. من فکر میکنم تنها بازاری که این قدرت را دارد که سیگنال رونق بدهد بازار بورس است و طی این یک ماه اخیر میتوانیم این سیگنال را در بازار رصد کنیم که نشان از فاز خروج از رکود دارد.
اگرچه دولت الان برای نرخ سود ضمانت اجرایی ندارد ولی گفته شده نرخ بانکی 20درصد است. به نظر من گفتن 20درصد و ندادن ضمانت یک حکم برنامهریزی شده است. هر چه نزدیک برجام شویم موضع دولت در مورد بحث کاهش نرخ سود محکمتر میشود و بخشی از رکود ما به دلیل حجم نقدینگی است که در بانکها و موسسات است. شاید یک خبر بابت فعالیت غیر قانونی یک مؤسسه غیرمجاز یک جو روانی ایجاد کند که مردم پولها را از موسسات بیرون بکشند.
اگر این کار انجام شود مردم تحت جو روانی حاصل، تحلیل درستی انجام نمیدهند و قاعدتاً دلار باید افزایش یابد ولی این باعث میشود که پول به سمت دلار نرود و دولت بتواند آن را کنترل کند.به نظر من این میتواند منجر به این شود که نقدینگی که در بانکها قفل شده خارج شود و ضمانت اجرایی قویتر شود. سپس در بخش تولید بتوانیم شاهد تحرکاتی باشیم که قاعدتاً روی بازار بورس تأثیر خواهد گذاشت.
مدیرعامل پتروشیمی گفته بود تا دو هفته دیگر این تخفیف اعمال خواهد شد ولی هنوز انجام نشده. از این موضوع خبری دارید؟
حسینی: دبیر انجمن صنعت پتروشیمی گفته بود خوراک را روی نرخ 10 سنت میبندیم ولی رایزنیهایی برای 8 سنت انجام میشود که میتواند شوک بزرگی به بازار بدهد. تخفیف قطعی است ولی میزان آن مشخص نیست. البته به نرخ 13سنت قبلی هم نخواهد رسید. در کنار این باید توجه داشته باشیم که اگر در بحث پتروشیمی سرمایهگذار خارجی وارد شود یکی از مزیتهای صنعت پتروشیمی برای سرمایهگذار خارجی نرخ خوراک خواهد بود.
من فکر نمیکنم نرخ 13 سنت برای سرمایهگذار خارجی مطلوبیت داشته باشند تا جایی که کشورهایی مانند عربستان وجود داشته باشد سرمایهگذار خارجی با نرخ 13 سنت در ایران سرمایهگذاری نخواهد کرد، بنابراین دولت مجبور است برای ورود سرمایهگذار خارجی این تخفیف را بدهد و جذابیت ایجاد کند.
ظاهرا کشورهای دیگر نرخ خوراکشان پایین است، ولی مالیاتشان خیلی بیشتر از اینجاست. با این حال باز هم این صنعت جذابیت ندارد؟
حسینی: اگر کمی حساب و کتاب کنیم ایران با نرخ خوراک 13 سنت جذابیتی برای سرمایهگذار خارجی نخواهد داشت و تقریبا همان مقدار خواهد شد. با توجه به اینکه کلاس تجهیزات پتروشیمی کشورهای دیگر از کشور ما خیلی بالاتر است این موضوع قطعا اثرگذار خواهد بود.
مشهوری نژاد: بحث صادرات هم وجود دارد. به عنوان مثال ما میخواهیم تحریمها برداشته شود و پتروشیمیها صادرات داشته باشند و فروش بالا برود. اگر نرخ خوراک کم نشود صادرات ممکن نخواهد بود و نمیتوانند رقابت کنند. بنابراین کاهش نرخ خوراک قطعی است.
تا چندی پیش برخی تحلیلگران اقتصادی در تحلیلهایشان میگفتند که بورس در موج 5 الیوت قرار گرفته اما ریزشهای بعدی آغاز این حرکت را منتفی کرد. با تغییرات روی داده در این مدت آیا هنوز آن تحلیل معتبر است و وقوع موج5 اتفاق میافتد؟ از نظر تحلیل زمانی شما چه زمانی انتظار دارید که رشد بازار اتفاق بیفتد؟
مشهورینژاد: اینکه موج 5 صعودی باید شروع شود ما هنوز هم به این مسئله معتقد هستیم. ما میان ریز موجها گیر کردیم. یعنی موجی که قبلا فکر میکردیم ریز موج 1 از موج5 صعودی جدید باشد الان فهمیدیم که یک موج B از یک اصلاح ABC نزولی بوده است. البته ذات الیوت به این شکل است که تا تمام نشود نمیتوان نتیجهگیری کرد. الیوت برای گذشته بهتر جواب میدهد و بهترین راه این است که در هر مرحله چند سناریو را محتمل بدانیم تا ببینیم چه خواهد شد. پس شروع موج5 صعودی با توجه به امواج الیوت قطعی است.
از نظر زمانی طی یکی دو سال اخیر بارها گفتیم برای خرید زمان مناسبی است ولی آنجا جایی نبود که واقعاً تکنیکال سیگنال خرید داده باشد بلکه جایی بود که قیمت به یک حمایت میرسید (مثلا به کف مثلث خودش میرسید) و گفته میشد اینجا سطحی است که برای خرید مناسب است زیرا حد ضرر 10 درصد است و سودمان 20 درصد است. هیچوقت در این یک یا دو سال اندیکاتورها سیگنال خرید نمیدادند، اما الان اولین بار است که میبینیم تقریبا از اواسط مهر به بعد اکثر سهمها سیگنال خرید دادهاند.
ما معمولا میگوییم تحلیل تکنیکال یک قدم جلوتر را نشان میدهد. یعنی عدهای به یک سری اخبار پنهانی دسترسی دارند که بر اساس آن اخبار خرید و فروش میکنند. تحلیل تکنیکال آن را نشان میدهد و پس از مدتی بدنه بازار متوجه میشود علت آن چه بوده است. هنوز بازار خیلی متوجه نشده که یک عده در حال خرید هستند و نمودارها سیگنال خرید میدهند و خرید این افراد را نشان میدهند.
رستمی: من در بحث تکنیکال یک اعتقاد دارم. با توجه به موج3 که موج بسیار پرشتابی بود الیوت میگوید موج3 و 5 از یک جنس هستند ولی از نظر زمان و شتاب با هم تفاوت دارند. ما موج3 پر شتابی داشتیم. من فکر میکنم موج5 با یک شیب ملایم باشد. ما میتوانیم در موج5 صنعت مستعد را پیدا کنیم و از رشد شارپ آن استفاده کنیم. ولی کل بازار یا همان شاخص که نمودی از کل بازار است به شتاب موج3 نخواهد بود. بررسیهایی که داشتم نشاندهنده این بوده که رکودها بیشتر از دو سال طول نکشیده و پس از رکودها با رشد همراه بودیم.
به عنوان مثال ما دیماه 92 وارد رکود شدیم و الان اتفاقاتی که در حال وقوع است با دیماه 94 که مهمترین آن بحث برجام است متقارن میشود که کل بازار منتظر آن است. در موج 3 ما اصطلاحا میگوییم بازار، بازار شایعه است. اما در موج 5 بازار، بازار عمل است. بازار در موج 5 نشان میدهد که خبر یا شایعه کار ساز نیست و ما منتظریم که امضا انجام شود و در عمل ببینیم که این اتفاق افتاده تا بتوانیم به بازار اعتماد کنیم. زیرا در این مدت بازار بارها اعتماد کرد، ولی ضربه خورد.
در حال حاضر موج 5 بازار حقیقی است و باید اتفاقات واقعی بیفتد و با شایعه نمیتوان کار کرد. باید اتفاقات رخ دهد و بازار آن را لمس کند تا بتواند شروع به حرکت کند. اواخر آذر ماه شاهد امضا شدن برجام هستیم که قطعی است و پس از آن پایان رکود دو ساله خواهد بود. علاوه بر این رکود بیشتر خطرناک است و هم اقتصاد و هم جامعه را تهدید میکند. این سیگنال داده میشود و باید منتظر باشیم.
حسینی: چشمانداز خیلی مثبت است و انشاءالله سال 95 سال خوبی برای بازار خواهد بود. اما اینکه شارپی انتظار داشته باشیم بالا برود مثل داستانی که از نیمه دوم 91 شروع شد و تا یک سال و سه ماه ادامه داشت. این را بعید میدانم زیرا این اتفاق فقط بهخاطر دلار بود که با تخفیفات دلار تأثیرش را بر بازار گذاشت و بازار مثبت خواهد بود، ولی پیوسته کفها بالا میآیند.