تجارت محصولات کشاورزی و غذایی بخش پررنگی از فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را به خود اختصاص داده است. این صنعت اکنون با 5 تریلیون دلار، 10درصد هزینههای مصرفکنندگان و 40درصد فضای شغلی را در اختیار دارد. این صنعت همچنین بهتنهایی 30درصد از گازهای گلخانهای را در جهان تولید میکند. اگرچه پیشرفتهای قابلتوجه 50 سال گذشته در صنعت غذا و محصولات کشاورزی باعث رسیدن موادغذایی به بسیاری از نقاط دنیا شده است، اما تامین غذایی جمعیت جهان همچنان یکی از معضلات مهم این صنعت به شمار میآید.
اگر روند به همین شکل پیش برود، تا سال 2050، تقاضا برای موادغذایی تا 70درصد، بالا رفته و به دنبال آن تقاضای محصول برای مصرفکنندگان انسانی و نیز تامین غذای حیوانات دستکم 100درصد افزایش خواهد یافت.در همین مدت، محدودیت منابع تامینکننده موادغذایی گریبانگیر مردم جهان خواهد شد. برای نمونه، تولید این میزان موادغذایی نیاز به افزایش 40درصدی منابع آب خواهد داشت که تقریبا چیزی غیرممکن است.
در حال حاضر بیش از 20درصد از زمینهای زراعی تخریب شدهاند. به علاوه، تولید غذا و انرژی اکنون فضایی رقابتی را تجربه میکند، آنچنانکه ذرت و شکر هردو بسیار مهم هستند. این کمبود منابع، در صورت بیتوجهی سران جهان میتوانست به ناآرامیهای سیاسی در گسترهای وسیع منجر شود. استفاده از فناوری در حوزه کشاورزی که به بهرهوری حتی در شرایط سخت انجامید و نیز افزایش زمینهای زیر کشت در آفریقا، اروپای شرقی و آمریکای جنوبی اگرچه کمی از معضلات بزرگ پیشین کاسته، اما همچنان تامین صددرصدی تقاضای مردم جهان نیازمند بازنگری در روند کنونی است.
امروزه سرمایهگذاران استراتژیک و مالی با سنجش فرصتهای تازه در حال رقابتی تنگاتنگ برای دست یافتن به ارزش از طریق نوآوریهایی فناوری و گسستگیهای موجود در این صنعت هستند. از سال 2004، سرمایهگذاری جهانی در بخش غذا و تجارت محصولات کشاورزی سه برابر شده و در سال 2013 به بیش از 100میلیارد دلار رسیده است. شرکتهای تولیدکننده موادغذایی و تجارت محصولات کشاورزی بهطور میانگین کل بازده سهامدار(TRS) بیشتر از سایر صنایع بوده است. کل بازده سهامدار بیش از 100 شرکت تولید موادغذایی و تجارت محصولات کشاورزی که در سطح عمومی تجارت میکردند، در کل دنیا میانگین رشد سالانه 17درصد را بین سالهای 2004 و 2013 تجربه کرد.
این رقم در مقایسه با رشد 13درصدی بخش انرژی و 10درصدی بخش فناوری اطلاعات بالاتر است.اما یافتن فرصت مناسب برای سرمایهگذاری در این صنعت پرسود چندان ساده نیست. سرمایهگذاری در صنایع غذایی و تجارت محصولات کشاورزی نیازمند درک عمیق از محصولات خاص، شرایط جغرافیایی و چرخههای پیچیده ارزش است. این چرخه پیچیده شامل دانهها و سایر مواد اولیه، تولید، فرآوری و خردهفروشی است. بسیاری از فرصتهای سرمایهگذاری در مناطق جغرافیایی مربوط به خود برای سرمایهگذاران ناآشنا هستند. سود سرمایهگذاران در این بخش فقط در محصول نیست، به چگونگی اجرای بخشهای مختلف چرخه ارزش نیز بستگی دارد.
روند 6 گانه شکلدهنده آینده سرمایهگذاری در صنعت غذا
چرخه ارزش غذا و تجارت محصولات کشاورزی دربردارنده طیف گستردهای از شرکتها است؛ از عرضهکنندگان ماشینآلات کشاورزی، دانهها، محصولات شیمیایی، تست سلامت حیوانات و واکسیناسیون آنها گرفته تا غذاهای بستهبندی و ارائهدهندگان دادههای دقیق در بخش کشاورزی در این طیف میگنجند.پر کردن شکاف میان عرضه و تقاضا در این بخش چالش مهمی است که سرمایهگذارها در آن نقش پررنگی دارند. سرمایهگذارها برای سرمایهگذاری بهتر لازم است که روندهای تعیینکننده در آینده صنعت غذا را بدانند:
1- رشد جمعیت شهرنشینی و افزایش درآمد دربازارهای نوظهور
انتظار میرود تا سال 2020، بیش از نیمی از رشد جهانی تولید ناخالص ملی متعلق به کشورهایی باشد که خارج از سازمان همکاری اقتصادی و توسعه هستند. بیش از نیمی از جمعیت جهان نیز در کشورهای نوظهور خواهند بود. در این میان، نهتنها تقاضا برای غذا در بازارهای نوظهور در نتیجه افزایش معیشت و بالا رفتن درآمد افزایش خواهد یافت، بلکه مردم این مناطق به رژیمهای پرکالری، مصرف پروتئین و غذاهای فرآوری شده روی خواهند آورد.
2- تغییرات جمعیتی و رفتاری در بازارهای رشدیافته
تغییر رفتاری مهم آینده صنعت موادغذایی روی آوردن مردم جهان به رژیمهای غذایی سالم است. میل مردم جهان به استفاده از محصولات سازگار با محیطزیست افزایش خواهد یافت و این میل بیش از همه در کشورهای توسعهیافته دیده خواهد شد. نتیجه این تمایل استانداردهای تازهای است که دولتها برای تولید مواد غذایی تعیین میکنند. شرکتهای تولیدکننده موادغذایی همچنین به سمت تولید مواد مغذی خاص، پرسود و غنی شده خواهند رفت چون رفتار غذایی شهرنشینان این را میطلبد.
3- ضرورت بهرهوری
کم شدن منابع طبیعی، تاثیر نواسانات آب و هوا بر محصولات و کاهش بهرهوری در بخش کشاورزی باعث میشود که عرضه موادغذایی در سطح جهانی با مشکل مواجه شود و کشورها را به سمت تولید بیشتر با منابع کمتر میبرد.فشاری که ناشی از کمبود آب، زمینهای زراعی، انرژی و نیروی انسانی وجود دارد، ضرورت استفاده از فناوری برای افزایش بهرهوری در محصولات کشاورزی را روشن خواهد ساخت.شرکتهای تولیدکننده مواداولیه، توزیعکنندگان و سایر شرکتها میتوانند با تولید محصولات متنوعتر یا تغییر جغرافیای خود به بهرهوری کمک کنند.
4- نوسانات بیسابقه قیمت
انتظار میرود روند نوسانی قیمتها، چه در مواداولیه و چه در محصولات در بخش کشاورزی ادامه داشته باشد. این روند نوسانی درست مشابه روندهایی است که در سایر بخشها از جمله نفت و فلزات هم پیش آمده است. از این گذشته، شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد ارتباط بین قیمت محصولات در بخشهای مختلف در حال افزایش است.مدیریت ریسک و مصونسازی ساز و کارهایی چون بیمههایی که خسارات ناشی از تغییرات آب و هوایی را پوشش دهند، از جمله اقداماتی خواهد بود که برای این بخش ضروری است.
5- دادهها و اطلاعات فراوان
گسترش دسترسی به اطلاعات و استفاده بهتر از آنها نقشی بسیار حیاتی را در آینده سرمایهگذاری در بخش غذا خواهد داشت. نیروی بالقوه عجیبی در استفاده از اطلاعات بسیار جزئی در این صنعت به وجود خواهد آمد. در نتیجه هر کسی که اطلاعات و دادههای دقیقتری داشته باشد، بهتر میتواند نبض بازار را در اختیار بگیرد.این در حالیاست که بازارهای نوظهور همچنان از نبود کیفیت بالا و دادههای مورد اعتماد برای تولید و تقاضا رنج میبرند. بنابراین تثبیت سازوکاری روشمند که بتواند دادههای دقیق بهدست آورد بسیار مهم است.
6- تجارت با هدف کمک به امنیت غذایی
تجارت محصولات کشاورزی روند رو به رشدی دارد اما حفاظت از آن همچنان یک معضل باقی مانده است. اما هنوز هم فرصتهایی برای سرمایهگذاری در تولید محصولات با قیمت مناسب وجود دارد.محصولات با قیمت مناسب راهکاری بــرد-بــرد بـرای سـرمـایهگذاران و مصرفکنندگان است چون میتواند همزمان سود به جیب سرمایهگذاران بریزد و امنیت غذایی مصرفکنندگان را تامین کند.
دست به کار شوید
دانستن روند و آمار اگرچه در مسیر سرمایهگذاری به سرمایهگذار کمک میکند، اما تضمینکننده موفقیت نیست. برنده شدن در این رقابت نیازمند رویکردی اندیشمندانه و دستیابی به قابلیتهای لازم برای سرمایهگذاری در این حوزه است. سرمایهگذاران برای ایجاد و رسیدن به ارزش در صنایع غذایی و تجارت محصولات کشاورزی باید اقدامات زیر را انجام دهند:
تسلط کامل بر چرخه ارزش
سرمایهگذارها باید درک بسیار عمیق و ریزبینانهای از هر یک از مراحل چرخه ارزش داشته باشند. آنها باید تشخیص دهند که فرصتها کجا هستند؛ در حالیکه به تنوع پیرامون هر بخش نیز توجه دارند. برای مثال، تولید نیشکر بین سالهای 2000 تا 2012 در چین 80درصد و در برزیل 120درصد افزایش داشته است؛ حال آنکه در همین زمان تولید این محصول در آمریکا 23درصد کاهش را نشان میدهد.شرکتهایی در این حوزه میتوانند سرمایهگداری موفقی داشته باشند که درک قوی از فرصتها و تنوع پیرامون این فرصتها داشته باشند.
تشخیص اهمیت بازارهای نوظهور
تقویت فعالیت در بازارهای نوظهور امری ضروری است. بسیاری از رشدهایی که در عرضه و تقاضا رخ میدهد نیز ناشی از همین موضوع است. سرمایهگذارها باید روابط خود را تقویت کرده و صلاحیتهای لازم برای حضور در این بخش را بهدست آورند. آنها همچنین باید اراده مدیریت بر بلاتکلیفیهای اجتماعی و سیاسی را داشته باشند.
برای مثال، سرمایهگذارانی هستند که در برخی کشورها مثل برزیل بسیاری از شرکتهای فعال در این بخش، خانوادگی هستند و این امر میطلبد که اگر کسی میخواهد وارد این بخش شود، روابطش را بسیار قوی کند. سرمایهگذاران باید متوجه محدودیتهای سیاسی و اجتماعی باشند، چراکه این محدودیتها اثر زیادی بر این بخش دارند. موفقیت در صنایع غذایی با داشتن تعامل با نهادهای سیاسی و اجتماعی دور از دسترس نیست.
داشتن رویکردی براساس چرخه ارزش
سرمایهگذاران باید ذهنیت خود براساس چرخه ارزش را در به رسمیت شناختن نوسانات اساسی در موادغذایی و تجارت محصولات کشاورزی (و تاثیر این نوسانات دربخشهای دیگر از جمله نفت و گاز) حفظ کنند. این امر میتواند به یک افق سرمایهگذاری بیش از هفت سال منجر شود. سرمایهگذاریهای بلندمدت طبعا مناسب کسانی است که نگاه و اهداف بلندمدت دارند.
گسترش ارتباطات تجاری
سرمایهگذاران نباید از اهمیت ایجاد روابط با عرضهکنندگان، شرکتهای بزرگ چندملیتی و سرمایهگذاران استراتژیک غافل شوند. به جای آن، آنها باید این بازیگران اصلی را به مثابه شرکای بالقوه خود ببینند که میتوانند به اجرایی شدن سرمایهگذاری، کاهش ریسک و فراهمسازی امکان خروج از سرمایهگذاری را کمک کنند.
ایجاد و گسترش ظرفیتهای عملیاتی در تجارت محصولات کشاورزی
سرمایهگذاران باید خود را آماده ساختن ظرفیتهای موردنیاز برای داشتن عملکرد موفق در بخش تجارت محصولات کشاورزی کنند. بسیاری از بخشهای سرمایه متمرکز چرخه ارزش مثل تولید و فرآوری نیازمند سرمایهگذاران و مالکانی خواهد بود که دریابند چگونه میتوانند به بالاترین سطح عملکرد در دستیابی به ارزش کاملشان دست یابند.
نویسندگان: Lutz Goedde, Maya Horii, and Sunil Sanghvi