داشتم اجناس فروشگاه را برانداز میکردم که زن و شوهری جوان با حالتی آشفته وارد مغازه شدند و جعبه مستطیلی شکلی را با عصبانیت روی پیشخوان کوبیدند. شوهر گفت: «این چه جنسی بود که به ما انداختی؟» فروشنده که متحیر شده بود، پرسید: «مگر چه اتفاقی افتاده است؟» مرد گفت: «جعبه را باز کن و ببین.» وقتی فروشنده در جعبه را باز کرد، تازه متوجه علت عصبانیت آن مرد شد، زیرا شیشه گاز رومیزی خرد شده بود و تقریبا چیزی از آن باقی نمانده بود.
در این حین زن، با ناراحتی گفت: «امروز صبح یک کتری روی گاز گذاشتم و شعلهاش را روشن کردم. بعد از چند دقیقه صدای خرد شدن شیشه مرا به سمت آشپزخانه کشاند. آن وقت بود که دیدم شیشه گاز خرد شده و در تمام قسمتهای آشپزخانه پخش شده است. انگار بمب منفجر شده بود. من این اجاق گاز را به خاطر برند معروفش برای جهازم خریدم، اما الان که خوب دقت میکنم، املای این برند با نوع معروفش در یک حرف متفاوت است.»فروشنده گفت: «حق باشماست. متاسفانه این روزها اجناس تقلبی در بازار زیاد شده و کارخانههای تازه تاسیس از برندهای معروف سوءاستفاده میکنند. این یکی از بزرگترین تهدیدهای کسبوکار ما محسوب میشود.» با دیدن این ماجرا تصمیم گرفتم در مورد شغل فروشندگی لوازم خانگی تحقیق کنم، زیرا تا قبل از این جریان فکر میکردم که بازار لوازم خانگی، بازاری آرام و پر از روزهایی است که صندوق و حساب بانکی فروشندهها در آن مملو از پول میشود. ادامه گزارش را که بخوانید، شما هم به اشتباه من پی خواهید برد!
بازاری برای همه مکانها
اسمشان لوازم خانگی است، اما هیچ مکان مسکونی اعم از ادارهها، مکانهای تجاری و فروشگاههای مختلف خالی از آنها نیست. البته باز هم این خانهها و خانوادهها هستند که رونق بازار این وسایل را رقم میزنند. به هر حال یک خانه، زمانی یک منزل مسکونی به شمار میآید که از سر و کولش لوازمی چون یخچال، کولر، اجاق گاز، فرگاز، تلویزیون و غیره ببارد، در غیر این صورت معنای خانه را ندارد. بنابراین بازاری با چنین لوازمی که تحت عنوان لوازم خانگی شناخته میشود، باید همیشه داغ و پررونق باشد چون مشتریان همیشگی دارد. اما آیا میتوان گفت با وجود نیاز دائمی به اینگونه وسایل، بازاری با سوددهی بالا پیش رو داریم که مسیر سرمایهگذاری در آن، مسیری امن، مطمئن و بدون دستاندازهای مختلف است؟ پرسشی که جواب آن نه خیلی مثبت است و نه خیلی منفی!
از کوچک به بزرگ
اگر قرار است کسی پولش را بردارد و در بازار لوازم خانگی سرمایهگذاری کند، همان ابتدا باید به چند نکته توجه کند. لوازم خانگی چند نوع است. لوازم ریز خانه و آشپزخانه مانند چایساز، اتو و غیره؛ لوازم بزرگ خانه مانند تلویزیون، یخچال و لباسشویی و بازار وسایلی مانند لوازم ویترینی که بیشتر مورد نیاز کترینگها و مکانهای صنعتی بزرگ است.برای دریافت مجوز به منظور فروش هر کدام از دستههای بالا، اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی مجوز جداگانهای صادر میکند، زیرا متراژ مورد نیاز برای هر کدام متفاوت است. برای لوازم بزرگ حداقل باید 20متر مساحت فروشگاه باشد. لوازم کوچک حداقل 12متر و برای لوازم صنعتی مانند لوازم ویترینی حداقل 50 متر فضا لازم است. همچنین افراد در زمان دریافت مجوز از اتحادیه باید اطلاعاتی هم در مورد کالاها داشته باشند، زیرا مشتریان انتظار دارند که مثلا فروشنده بتواند در مورد یخچال مورد نظر او توضیحاتی ارائه کند. مثلا تفاوت گرید A و B را در مورد یخچالها توضیح دهد همچنین قدرت و کیفیت کولرها را بتواند تشریح کند.
مراکز بورس لوازم خانگی تهران
مهمترین مکانهایی که در تهران تا دلتان بخواهد لوازم خانگی ریز و درشت در آنها پیدا میکنید، چند بازار بسیار معروف است. سه راه امین حضور، خیابان شریعتی، خیابان جمهوری، خیابان هلال احمر، چهارراه عباسی مهمترین مراکز بورس کالاهای خانگی به شمار میروند. سه راه امین حضور همان مکانی است که تا دو، سه سال پیش وقتی قیمت یک کالا را از فروشگاههای یک سمت خیابان میپرسیدی و نیم ساعت دیگر برمیگشتی، همان کالا کلی تفاوت قیمت پیدا کرده بود. البته الان با بستن راه واردات بیرویه و بیشتر بودن عرضه از تقاضا، نوعی ثبات بر بازار حاکم است و به همین نسبت هم دیگر از سودهای بادآورده یک شبه خبری نیست. به همین خاطر به نظر میرسد که این بازار نیز مانند سایر بازارهای پرمشتری، رفته رفته روی آرامش را به خود میبیند.
هزینههای خرید کالا ورهن و اجاره مغازه
اما مهمترین مرکز بورس، امین حضور است. اجاره مکان در این مرکز مهم بسته به قدمت واحدهای صنفی و ساختمانهایی که در آنجا واقع شدهاند و امکاناتی که دارند، متفاوت است. محمد طحانپور، رییس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی و از فعالان این بازار در مورد هزینههای خرید یک مغازه در مکان بورس به «فرصت امروز» میگوید: «خرید مغازه از متری 5میلیون تومان شروع میشود و تا متری 40میلیون تومان هم میرسد. یعنی در سه راه امین حضور برای خرید یک مغازه 20 متری با قیمت متوسط هر متر 20میلیون تومان، حداقل 400میلیون تومان سرمایه لازم است. از طرفی سرمایهای هم برای خرید کالا لازم است، بنابراین حداقل یک میلیارد تومان سرمایه اولیه نیاز است تا کسی بتواند وارد این بازار شود.» رهن و اجاره هم به توافق فروشنده و خریدار و متراژ مغازه بستگی دارد. مثلا تنها برای اجاره یک مغازه 40متری در سه راه امین حضور و خیابان شریعتی بین 15 تا 20میلیون تومان باید بهصورت ماهانه بپردازید.
البته همین مغازه 40متری در نقاط پایین شهر یا مراکز غیربورس ممکن است اجارهای بین دو تا 5/2 میلیون تومان داشته باشد، ولی حضور در مراکز بورس یعنی مشتری بیشتر و فروش بیشتر. از طرفی داشتن یک ملک تجاری بهعنوان فروشگاه در این مراکز، خود نوعی سرمایه به حساب میآید. از سوی دیگر، در صورت خرید یک ملک تجاری، از بسیاری از تخلفات در امان هستید، زیرا هزینههای بالای اجاره معمولا افراد را به انجام کارهایی مجبور میکند که در نهایت به شکست سرمایهگذاری آنها منجر میشود. رییس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی تهران در این باره میگوید: «به خاطر هزینههای بالای رهن و اجاره، بعضی از مغازههای اجارهای گرانفروشی میکنند، کالای رنگ شده به مشتری میفروشند و به نوعی به حیثیت بازار لطمه میزنند که اتحادیه مجبور است با این افراد برخورد کند. بنابراین گاه این برخورد به ابطال پروانه صنفی آنها و لطمه خوردن سرمایه آنها منجر میشود.»
سرمایهگذاران جدید وارد نشوند
طحانپور با ارائه توضیحاتی در مورد وضعیت امروز بازار لوازم خانگی، سرمایهگذاری در این بازار را مقرون به صرفه نمیداند. وی بازار را راکد و دارای تورم میداند و اضافه میکند که در حال حاضر عرضه بیش از تقاضا است و همین امر هر چند به نفع مشتری است که کالا را گران نمیخرد، اما به ضرر فروشنده است، چون قدرت چانهزنی ندارد و در صورت فروش نرفتن، جنس روی دستش میماند. بنابراین بازار لوازم خانگی دیگر سودهای هنگفت سابق را ندارد. وی همچنین برگشت سرمایه مثلا یک میلیاردی را حتی بعد از 10 سال نیز امکانپذیر نمیداند. ناگفته نماند او معتقد است که «البته اگر کسی ملکی را خریده باشد، این ملک بعد از چند سال ممکن است گرانتر به فروش برسد. اگرنه نباید از این بازار انتظار سودهای چند ده میلیاردی داشت.»
سود زیادی عایدتان نمیشود
سود کالای لوازم خانگی کم است. یعنی قانونا 10درصد از قیمت کارخانه تا مصرفکننده و7درصد از قیمت بنکدار تا مصرفکننده متفاوت است. البته طحانپور پرداخت سود بالا توسط بانکها را هم یکی از دلایل عدم به صرفه بودن سرمایهگذاری در بازار میداند و جنس نسیه، چکهای برگشتی، مالیات، بیمه و غیره را از جمله مواردی میداند که به طور کلی هر نوع سرمایهگذاری در بازار را تهدید میکند. همچنین هر واحد صنفی به دو فروشنده و یک کارگر نیاز دارد که دستمزد ماهانه آنها کمتر از 3 میلیون تومان در ماه نیست. هزینههای انرژی، مالیات، بیمه، اجاره انبار، حمل بار و غیره نیز هزینههای جاری این کسب وکار به شمار میرود.
بازار که درست باشد سودهای بالا وجود ندارد
بازار در حال درست شدن است و دیگر خبری از چند برابر شدن یک ملک طی یک سال هم نیست، بنابراین نمیتوان انتظار برگشت سود در کوتاهمدت را داشت. انبارهایی ویژه نگهداری لوازم خانگی وجود دارد که با توجه به مکانی که انبارها در آن واقع شدهاند، امکاناتی که دارند، ضد آتشسوزی بودن آنها و میزان امنیت آنها، هزینههای متفاوتی برای نگهداری از کالاها دریافت میکنند. بهعنوان مثال، به طور متوسط برای یک کولر آبی حدودا تا ماهی 10هزار تومان باید بابت انبارداری پرداخت شود.گذشته از اینها همانطور که در ابتدای گزارش آمد، این روزها برندهای تقلبی با شباهت زیادی که با برندهای اصلی دارند، بازار را محلی مناسب برای سودجوییهای خود دیده اند. در این بین هوش و ذکاوت فروشنده و همچنین تجربه وی، چیزی است که میتواند او را از این گزند حفظ کند.