گارمان میسازد. سازی از دیار آذربایجان. نشان درجه یک هنری از سازمان میراث فرهنگی دریافت کرده و متولد 1350 است. از سال 80 تاکنون به ساختن این ساز مشغول است. سازی که ریشه در سازهای مناطق شمالی ایران مانند روسیه و باکو دارد. حالا این هنرمند با لیسانس عمران و در شهر تبریز این ساز را احیا کرده و بخشهای جدیدی هم به آن افزوده است. در مورد چند و چون شغل هنریاش با داریوش خداداد لشگری گفتوگویی کردهایم که میخوانید.
گارمان و ریشه خارجیاش
ساز گارمان رگ و ریشهاش به کشورهای شمال ایران میرسد. خداداد هم این نکته را تایید میکند. به همین دلیل هم هست که در حال حاضر در منطقه آذربایجان از آن استقبال بیشتری صورت گرفته است. خداداد خودش هم نوازنده این ساز بوده و الان آن را میسازد. هر چند شغل کارمندیاش را هم رها نکرده و در کنار آن ساز هم میسازد و مینوازد.
سازهای خداداد از صفر تا صد دستساز هستند و این نکته را بارها تکرار میکند. خداداد با اینکه خودش کارمند هم هست اما معتقد است که ساختن ساز میتواند شغلی باشد، یعنی فردی نیازهای زندگیاش را از این راه تامین کند، بیآنکه نیاز به داشتن شغل دیگری باشد.
چقدر وقت و چقدر درآمد؟
ساخت ساز تنها ساخت یک وسیله ساده نیست. بلکه قرار است موجودی خلق شود که خودش منشاء اثری هنری باشد به نام موسیقی. بنابراین ریزهکاری و فنون ویژهای میطلبد. داریوش خداداد در این باره میگوید: بسته به اینکه روزانه چند ساعت برای ساخت یک ساز صرف شود و نوع ساز چه باشد، ساز متفاوتی خلق میشود. مثلا میتوان یک ساز را در یک دوره دو ماهه ساخت یا در یک دوره یک ساله. در این میان حداقل باید روزی 8 ساعت هم کار کرد.
خداداد در ادامه اضافه میکند که ساز گارمان ریزهکاریهای زیادی دارد که میتواند زمان زیادی را از سازنده ساز بگیرد. چون این ساز قسمتهای الکتریکی و فنی زیادی دارد. همچنین کندهکاریها روی بدنه ساز نیز زمان زیادی را از سازنده میگیرد.
وی همچنین اشاره میکند که دو ماه حداقل زمان لازم است و تا یک سال هم ساختن یک ساز ممکن است طول بکشد. هر چند زمان متداول صرف شده برای ساخت یک ساز در کارگاهها بین 2 تا 4 ماه است. اما کسی که سازی را بهصورت سفارشی میسازد، معمولا زمان به نسبت بیشتری را صرف این کار میکند.
موجودی هنری خلق میشود
ساز گارمان که خداداد میسازد نوعی کار هنری است. روی بدنه ساز هم رگههای هنری دیده میشود.هنرهایی مانند منبت و معرق و غیره. خداداد همچنین اضافه میکند که وقتی برای ساختن سازی، زمانی به این بلندی صرف میشود، قطعا خریدارانش آموزشگاهها یا فروشگاههای انبوهفروش نیستند. همچنان که خریداران سازهای خداداد حرفهایهای نوازندگی هستند. میگوید نوازندگانی مانند راستگو، کریمزاده و سبکدست از سازهایی که میسازد استفاده میکنند: «بهترین نوازندههای این ساز، سازهای ساخت من را مینوازند.»
در وادی قیمتها
حتما برای خواننده این گفتوگو هم این سوال ایجاد شده که این سازهای دستساز چه قیمتی دارند. ما هم این سوال را با خداداد مطرح کردیم و پاسخش این بود: گارمانهایی که من میسازم بین 6میلیون تا 12میلیون تومان قیمتگذاری میشوند. زیرا معمولا زمان زیادی بابت ریزهکاریها و بخشهای منبت و معرق صرف میشود. گرانترینسازی هم که تاکنون فروخته است حدود 12میلیون تومان بوده است. البته معتقد است که بیش از این هم میتوان روی یک ساز قیمت گذاشت.
«وقتی من صفر تا صد سازم بهصورت دستساز است باید دستمزد بالایی هم بابتش دریافت کنم. زیرا کمتر کسی پیدا میشود که همه اجزا و قسمتهای ساز را خودش به تنهایی و بهصورت دستساز بسازد. یعنی دیگر کسی یک ساز را بهصورت کامل خودش نمیسازد. بلکه معمولا در کارگاهها بخش معرق را یک نفر میسازد و بخشهای دیگر مانند جاگذاشتن سیمها و غیره را افراد دیگری انجام میدهند.»
هزینههای ساخت یک ساز
مهمترین مواد اولیه برای ساخت یک ساز چوب است. چوب گردو هم مرغوبترین چوب برای ساخت ساز است. خداداد ضمن بیان این جملات ادامه میدهد: معمولا از چوبهای قدیمی استفاده میکنیم و کیفیت چوب بسیار مهم است. این کیفیت معمولا در چوبهای قدیمی یافت میشود و ما برای پیدا کردن این چوبها به چوببریهای قدیمی سر میزنیم.
البته میزان چوب مصرفی بسیار کم است و مثلا تنها 10هزار تومان بابت خرید چوب برای ساخت یک ساز صرف میشود. وسایل مورد نیاز برای ساخت یک ساز که بهصورت دستساز ساخته میشود خیلی زیاد نیست. وسایلی چون ارهمویی، چکش، دمباریک و سیمچین و غیره مهمترین ابزارهای ساخت ساز را تشکیل میدهند.
از خانواده آکاردئون
بنابه حرفهای خداداد، گارمان سازی بادی است و از خانواده آکاردئون محسوب میشود. جایگاه مهمی در موسیقی روسیه و باکو دارد و در ایران و مناطق آذرینشین جایگاه ویژهای دارد. البته داریوش خداداد میگوید: با این ساز حتی موسیقی کلاسیک فارسی را هم میتوان نواخت اما بیشتر در منطقه آذربایجان و برای نواختن قطعات آذری از آن استفاده میشود و جایگاه ویژهای در موسیقی مقامی دارد.
ساخت ساز کوک نیست
ساخت ساز در تبریز خیلی هم فراگیر نیست. کارگاههایی هستند و کار میکنند اما بهطور کلی ساز فراگیری زیادی ندارد. این جملات را خداداد میگوید. گویا هنوز خیلی روی ساز بهعنوان نانآور بودن حسابی نمیشود. از طرفی وجود سازهای ماشینی در بازار با قیمتهای بسیار کمتر موجب شده تا کسانی که سراغ موسیقی میروند، سازهای خود را از بازار تهیه کنند تا اینکه بخواهند سفارش ساخت بدهند.
به همین دلیل هم هست که مشتریان سازهای دستساز معمولا یا اساتید موسیقی هستند یا موسیقی بهنوعی شغلشان است و راه کسب درآمدشان. خداداد در ادامه اضافه میکند که خودش هم تعداد سازهایی را که میساخته به یک عدد در طول سال کاهش داده است. «سالی یک ساز میسازم.» میگوید قبلا حتی سالی بین 15 تا 16 ساز میساخته است. اما در حال حاضر چون کارمند است و وقت زیادی را باید در اداره بگذراند به ساخت یک ساز در طول سال اکتفا کرده است. این نکته را هم اضافه میکند که بهطور کلی طی این 14سالی که به ساخت ساز روی آورده است، حدود 150 ساز ساخته است.
ساز جایزهآوری بوده است
خداداد احیاگر این ساز زیبا و خوشصدا است و در سال 80 یعنی درست یک سال بعد از اینکه این ساز را میسازد در جشنواره موسیقی فجر مقام نخست را کسب میکند. من از روی نمونه اولیه و بدون هیچ استادی این ساز را ساختم. اما نداشتن استاد به این معنی نبوده که خالیالذهن سراغ این کار رفته باشم. من دوره تراشکاری دیده بودم، معرق، منبتکاری و چوبتراشی، درودگری و طلاسازی هم بلد بودم و نوازنده این ساز هم بودم.
به همین دلیل توانستم این ساز را احیا کنم. خداداد در ادامه بر استعداد ذاتی هنرمند تاکید زیادی دارد و میگوید: اگر کسی استعدادی در ساخت ساز نداشته باشد، ما سازندگان ساز اصطلاحی داریم که به این افراد میگوییم جعبهساز نه سازنده ساز و نه سازنده یک موجود هنری که خودش میتواند منبع ایجاد هنر باشد.
گارمان خداداد و مسیر تکامل
براساس حرفهای خداداد، گارمان به لحاظ ریشهشناختی از هارمونیا گرفته شده و شده گارمونیا و در ادامه به گارمان تبدیل شده است. این ساز در طول زمان شکل فعلی خود را بهدست آورده است. مثلا پردههای ساز در ادامه روند تکمیلیاش به آن اضافه شدهاند. سفری که این ساز طی کرده تا به ایران رسیده است از مناطق روسی تا باکو و بعد آذربایجان شرقی در ایران بوده است.
به خاطر پشتکار و دقت و مسلح بودن به هنرهای دیگر، سازهایی که خداداد میسازد مورد اقبال هنرمندان و نوازندگان سرشناس این ساز قرار گرفته است: «رحیم شهریاری، سبکدست و جواد طاعتی در صدا و سیمای تهران ساز من دستشان است.» خداداد در ادامه اشارهای هم دارد به هجدهمین جشنواره موسیقی فجر که او در آن بهعنوان احیاگر ساز گارمان لوح افتخار دریافت کرده است.
***
ساز ایرانی در گذر زمان
موسیقی، امروزه ریتم آرام و حتی تند سبک زندگی بسیاری از انسانهاست. اما شاید بهکار بردن قید زمانی همچون «امروزه» خیلی منصفانه نباشد، زیرا کشفیات باستانشناسی و آثار بهجا مانده از دورههای تاریخی کشورهای مختلف از حضور ساز در زندگی روزمره انسانهای چندهزار سال پیش نشان دارد. ایران نیز بهعنوان کشور صاحب فرهنگ و تمدن دیرینه به لحاظ موسیقی وجهه فرهنگی قابل دفاعی دارد. هر چند بهروزآوری نشده و به نوعی هنوز مشتریان براساس عشق و علاقه سراغ تار و تنبور و سهتار و سایر ادوات موسیقی میروند.
در هر صورت در این گزارش قصد داریم تاریخچهای کوتاه از حضور ساز و موسیقی در زندگی قدما به شما ارائه کنیم. بوقها بهعنوان سازهای بادی شاید نخستین سازهای ابداعی انسان باشند. با ضربه زدن بر تنه توخالی درختان (سازهای کوبهای) و کشیدن پوست حیوانات روی آن (سازهای کوبهای پوستی) یا به ارتعاش درآوردن زه کمان و بعدها استفاده از کدوی خشک یا پوست نارگیل در قسمت انتهایی کمان جهت پایداری و تشدید صوت حاصله (سازهای زهی) اصواتی پدید میآمد.
این اصوات در رزم، مراسم آیینی و بزم بشر نخستین جایگاه ویژهای پیدا کرد و به سرعت مراحل تکامل خود را طی کرد. نقوش موجود روی سفالهای پیش از تاریخ در مناطق مختلف ایران مانند تپه سیلک کاشان، چشمهعلی شهر ری و اسماعیل آباد قزوین و... گویای وجود مراسم آیینی است که درآنها نقش ساز نیز دیده میشود. تصویر مهر چغامیش (مربوط به 3400 سال ق. م) بیانگر رواج چنگ در ایران است. بهظاهر این ساز پایه و الگوی اولیهای برای دیگر سازهای زهی بوده است. البته اسناد موجود حاکی است که مصریان نخستین ملتی بودهاند که چنگ داشتهاند.
در تصاویر بهجا مانده در حجاریها، ظروف و... هخامنشی و ساسانی اهمیت موسیقی و موسیقیدانها و نیز وجود موسیقی مذهبی، رزمی و بزمی به وضوح مشهود است. در این دوره سازهای کرنای، رباب (غژک)، بربط، تنبور، چنگ، بوق، سرنا، شیپور، نای، ارغنون، دف، چغانه و قاشقک رایج بوده است. از مشاهده مجسمههای کوچک بهدست آمده از شوش با نام نوازندگان، فرم سازها، نحوه بهدست گرفتن و جزییات آنها میتوان آشنا شد. بدیهی است سازها به مرور و طی مراحل مختلف تکامل یافتهاند و بسته به کاربرد آنها (سازهای رزمی، مذهبی، بزمی یا گونههای محلی) در دورههای مختلف تاریخی، نشیب و فرازهای گوناگونی را طی کردهاند.
حد فاصل دوره ساسانی تا صفویه تحول چندانی در ساخت سازها به چشم نمیخورد. از دوره صفویه به بعد نیز شواهدی که دال بر وجود انواع سازها و سیر تکاملی برخی از آنها است منحصر به وجود نقش برخی سازها در دیوارنگارهها و مینیاتورها در زمان ناصرالدینشاه قاجار با تاسیس دارالصنایع واقع در جنوب شرقی سبزهمیدان تهران و با گردهم آمدن گروهی هنرمندان در فنون و رشتههای مختلف هنری، ازجمله هنرمندان سازنده ساز چون استاد فرجالله، حاج طاهر، خاچیک، هامبارسون، یحیی و سیدجمال است.
از آنجا که موسیقی بهعنوان یکی از ارکان مراسم، جشنها و آیینهای مختلف، در فرهنگ بومی، مذهبی و ملی ایران جایگاه ویژهای داشته، ساخت سازهای ایرانی نیز همواره از مراتب خاصی برخوردار بوده است و حضور هنرمندانی کمالگرا و مبتکر در ساخت سازهای ایرانی به خوبی مشهود است.
جنس ساز
ســازهای ایرانی از حیث جنس به سه گروه فلزی، سفالی و چوبی تقسیم میشوند که به لحاظ نوع و شکل تولید صوت سه گروه دارند:
سازهای زهی: تار، دوتار، سه تار، عود، تنبور، بربط، رباب، قانون (زخمهای)، کمانچه، سرود (آرشهای)، سنتور (زهی–کوبشی)
سازهای بادی: فلوت، نی، قره نی، نی انبان، کرنا، با لابان، دوزله، سرنا، نفیر، دونیه و شمشال
سازهای ضربی: دایره، دهل، تنبک، نقاره، سنج، طاس و دف
صدای حاصل از یک ساز به جنس و شکل ساختمان آن و طبعا به ساخت صحیح و دقیق آن بستگی دارد.سازهای فلزی که معمولا از جنس برنج یا مس هستند، به طریق ریختهگری یا چکشکاری ساخته میشوند. سازهای سفالی، همانطور که از نام آن پیداست از جنس سفال (گل رس پختهشده) است. برخی تنبکها و سازهای بومی مانند طاسهای پوستی و فاقد پوست از سفال دستی یا با چرخ ساخته میشوند.
سازهای چوبی به طریق تراش و برش ساخته میشوند. این گروه از سازها بیشترین و متنوعترین سازها را درخود جای میدهد و آنجا که سخن از نواختن یا ساختن سازهای ایرانی است بیشتر این سازها در ذهن تداعی میشود. اکثریت سازهای زهی و برخی سازهای ضربهای به این روش ساخته میشوند.